قافیه های انقلاب ایدئولوژیک !

امروزصبح چند موضوع همزمان درذهنم سرگردان بودند که تصمیم گرفتم آنها را ضمن اولویت دادن؛ تعیین تکلیف کنم . اولا خروج چهارده اسیرمجاهد از باتلاق عراق و ورود آنها به آلبانی مبارک خودشان . هرچند این قطره چکانهای روزشمار مسیراستحاله فرضی، برازنده جشن بزرگ نیست. این انسانهای اسیر مثل پیچ و مهره های چرخ دنده سیاست نبضشان با انتخابات حکومت اسلامی شل وسفت میشود . اما به قول خودم : البته نجات یک نفرهم باعث خوشحالی ست ولی راضی نیستم !

http://persian.iran.usembassy.gov/14-camp-hurriya-residents-depart-for-albania.html

موضوع دیگر اینکه ، مدتی پیش که شعری را روی سایتها دیدم…..اولش با خودم گفتم : به من چه ؟ اسامی فوق درشعرمذکور همگی حاضرند و بلدند ازخودشان دفاع کنند ! ولی با این توجیه آرام نمیشدم . چون مطابق معمول همیشگی موضوع برای من جنبه فردی نداشت . به عبارتی دیگر دفاع از افراد حقوقی و حقیقی با دفاع ازارزشهای انسانی به هم گره خورده است . ابتدا و اولویت با دفاع از ارزشهای انسانی ست که معمولا بار سیاسی هم میگیرد .

با خودم کلنجار میرفتم که این سکوت من ازچه جنسی میتواند باشد ؟ آیا این سکوت من با هرتوجیهی جنبه تخریبی ندارد ؟ دوستی های یواشکی سرجای خود….. یعنی ازمنظردوستی مخلص همگی هستیم ولی از منظر دفاع از ارزشهای انسانی ؛ با هروزن و جایگاهی و با هرتوجیهی ؛ نمیخواهم مثل خودشان و بقیه بازاریهای سیاسی باشم ! به همین خاطر وقبل ازهرچیز ؛ من برای دفاع از هویت انسانی خودم نوشتم و مینویسم .

دلیل دیگرتاخیر…..انتخابات حکومت اسلامی بود . چون مجاهدین درجایی خطاب به مصداقی نوشته بودند : حداقل صبرمیکردی تا بعد از انتخابات و بعد نامه مینوشتی …..!؟ ولی بعد و باز با خودم گفتم : هرگونه دفاعی درفردا و مشروط به فلان پارامتر بیرونی ؛ چه ارزش یا تاثیری میتواند داشته باشد ؟ جز با منطق بازار…که به سادگی و با یک چرتکه و یک جمله : لطفا دسته جمعی خفه خون بگیرید…قابل تعیین تکلیف است . لطفا دسته جمعی راحت باشید !

اندکی تاخیر شد ؛ ولی به قول دائی جان ناپلئون “برای زدن دهنه هیچوقت دیرنیست”……کی به کیه !؟

قافیه های این شعربا وزن انقلاب ایدئولوژیک است . یکی ازشاعران و مبارزان بزرگ تاریخ فسیلان توحیدی مدتی پیش برای پیش بردن امرتکامل از درعقب…..شعری را سرود . بزرگان اهل تمیز مدتی پیش دنبال جوابی قافیه داربودند ! ولی قافیه رو ول کن . جای اسامی را عوض کن و هرکس را سرجای واقعی خودش بگذار…خیلی هم معنی دارد ! برای سهولت کارتنها راهش اینه که مثل مجاهد ؛ وقیح و طلبکار و مهاجم شوی . البته فقط برای ۵ دقیقه……..

اسماعیل هوشیار
۱۷٫۰۵٫۲۰۱۳

………………………………

این« مسعود» دژخیم، «مریم هم » روانی‌ست

………………..

برای بارکشان بی‌مزد یا با مزد
سازمان سیا و پنتاگون و باقی….

شخصی میان آن جمع، گفتش که این فلانی‌ست
این « رجوی » دژخیم، «مریم هم » روانی‌ست

گویی که از جان بولتون ، ویروس ِ«من» گرفتند
گفتش ولی جنونش، از دوره جوانی‌ست

همزاد دیگر او، آن « محدثین » مفنگی است
با‌« ابریشمچی »ی که آن هم، گویی خبیث ثانی‌ست

یاوه ‌سرای ماهر، خدمتگذار جائر
البته در دنائت، همدست هرچه جانی‌ست

از «توحید خط موازی»، از «اسلام نظم نوین»
با غلظت وقاحت، با حربه لسانی‌ست

در جعل و جهل و تحریف، گامی فراتر از رذل
برده سَبَق از آن‌که، منفور جاودانی‌ست

کرده کُپی‌کِشی از «بی بی سی» و «فاکس» «سی ان ان»
در بی‌شرافتی نیز، همزاد «جولیانی»ست

مثل کلاغ بی‌شرم، چاکِ دهن دریدست
مجری بی‌چِرای فتوای «جان بولتون»ست

بی‌مزد و بی‌سبب نیست، هر روز و شب به‌ فکرِ
پنجه کشی به آن که، در حال نور‌فشانی‌ست

وقتی که در رذالت، شاگرد خوب CIA ست
لابد که پشت پرده، مشغول سورچرانی‌ست

ای وای! از آن که روزی، در انتهای بن‌بست
از پرده‌ها درافتد، هرآنچه که نهانی‌ست

جز این چه می‌توان گفت، جای چنین خبیثان
طبق گواهِ تاریخ ، عمقِ زباله‌دانی‌است

۱۹اردیبهشت

http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=2991

________________________________________
اصل شعر

این«همنشین» دژخیم، «مصداقی» روانی‌ست….
از مجاهد انقلاب شده ؛ حمید نصیری
…………………

برای بارکشان بی‌مزد یا با مزد
وزارت بدنام اطلاعات آخوندی

شخصی میان آن جمع، گفتش که این فلانی‌ست
این «همنشین» دژخیم، «مصداقی» روانی‌ست

گویی که از بنی‌صدر، ویروس ِ«من» گرفته
گفتش ولی جنونش، از دوره جوانی‌ست

همزاد دیگر او، آن «شکری» مفنگی است
با‌«ناظر»ی که آن هم، گویی خبیث ثانی‌ست

یاوه‌سرای ماهر، خدمتگذار جائر
البته در دنائت، همدست هرچه جانی‌ست

از «آمر به معروف»، از «ناهیانِ منکر»
با غلظت وقاحت، با حربه لسانی‌ست

در جعل و جهل و تحریف، گامی فراتر از رذل
برده سَبَق از آن‌که، منفور جاودانی‌ست

کرده کُپی‌کِشی از «کیهان» و «فارس» «بازتاب»
در بی‌شرافتی نیز، همزاد «لاریجانی»ست

مثل کلاغ بی‌شرم، چاکِ دهن دریدست
مجری بی‌چِرای فتوای «لنکرانی»ست

بی‌مزد و بی‌سبب نیست، هر روز و شب به‌ فکرِ
پنجه کشی به آن که، در حال خون‌فشانی‌ست

وقتی که در رذالت، شاگرد خوب ملاست
لابد که پشت پرده، مشغول سورچرانی‌ست

ای وای! از آن که روزی، در انتهای بن‌بست
از پرده‌ها درافتد، هرآنچه که نهانی‌ست

جز این چه می‌توان گفت، جای چنین خبیثان
طبق گواهِ تاریخ، عمقِ زباله‌دانی‌است

۱۹اردیبهشت