عذرهای بدتر از گناه آقای اسانلو

آقای اسانلو اخیرا در مصاحبه رادیویی با آقای بهروز خباز در مورد دو اقدام خود که مستقیما بر ضد منافع جنبش کارگری ایران بوده است توضیحاتی داده است که باید آنها را عذرهای بدتر از گناه دانست.
او در این مصاحبه تلاش کرد تا اطلاعیه حمایت خود از کروبی را در انتخابات ریاست جمهوری رژیم توجیه کند که در واقع دفاع دوباره و بی قید و شرط از آن اطلاعیه و دفاع از اتخاذ یک سیاست به غایت ارتجاعی بوده است. دفاع آشکار اسانلو از یکی از جناحهای رژیم نزد کارگران مبارز و جریانات سوسیالیست غیرقابل پذیرش است. کارگران مبارز و انقلابیون سوسیالیست نمیتوانند به هیچ کسی به نام دفاع از کارگر و یا هر چیز دیگری اجازه دهند تا از یکی از خونخوارترین و سرکوبگرترین رژیمهای دنیا حمایت کنند. حمایت از کروبی در انتخابات حمایت از رژیم جمهوری اسلامی بوده است. اسانلو ریاست هیات مدیره یک سندیکا بوده است. توهم بخشی از توده مردم به یک جناح قابل فهم و معمولا گذرا است. اما حمایت رهبری یک تشکل و یا حزب از بخشی از رژیم معنایی جز اقدام بر علیه منافع کارگران و مردم و از جمله خود کارگران سندیکای شرکت واحد ندارد.
توجیه او در باره پیوستن به خاندان میلیادر جهانشاهی و اولین مصاحبه تلویزیونی با تلویزیون آنها، بهتر از توجیه اول نبوده است. آقای اسانلو ۲۰ روز پس از مصاحبه و طرح این مسئله که او شاخه کارگری خاندان جهانشاهی را پذیرفته است، اعلام کرد که این یک سوء تفاهم بیش نبوده است. و امروز توضیح میدهد که قرار بر این بوده تا او برنامه تلوزیونی برای آموزش مسائل کارگری و تشکیل فدراسیون کارگری در تلوزیون رها، تلویزیون خاندان جهانشاهی، داشته باشد. که این هم مانند مورد حمایت از کروبی، تایید مجدد یک عمل غیرقابل قبول است. اولین سوال ساده این است که چرا اسانلو از میان دهها تلویزیون ماهواره ای در خارج از کشور از چپ و راست، تلویزیون خاندان جهانشاهی، یکی از منحط ترین، سیاسی ترین و خط دارترین تلویزیونها در جریانات راست را برای فعالیتش انتخاب کرده بود، ارتباط با این جریان از کجا آغاز شد؟ دومین سوال این است که آیا اقای اسانلو به تنهایی دست به این اقدام زده بود. اگر اسانلو دارای حداقل کادر برای پیشبرد فعالیت تلویزیونیش نبوده است، آیا میتوانست چیزی بیشتر از شاخه کارگری خاندان جهانشاهی ظاهر شود؟ و اگر اسانلو ارگان و کادرهایی برای پیشبرد برنامه تلویزیونی اش داشته است، چرا نامی از آن کادرها و ارگان نیست؟ باید توضیح داد در این معامله پروژه آقای جهانشاهی چه بوده است. سوء تفاهمی بیش نبود توضیح مسئله نیست.
همچنین اقای اسانلو در این مصاحبه فعالیت کارگران سوسیالیست و انقلابی و سازمانها و احزاب چپ و سوسیالیست را که برای انقلاب سوسیالیستی فعالیت میکنند به ریشخند میگیرد. گویا حمایت از کروبی و جهانشاهی عین درایت است و مبارزه برای اهداف بزرگ خیالات!
بهتر است آقای اسانلو خود به نقد این عملکردها و نتایجش بنشیند. توجیه این عملکردها راه به جایی نمیبرد.
در باره اوهام اقای اسانلو در باره تشکیل فدراسیون سراسری سندیکاهای کارگران ایران که در همه گفتگوهای او تکرار میشود، بهتر است چیزی نگفت.
محمود قزوینی
۱۴ آوریل ۲۰۱۳، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۲