کارنامه ی احمدی نژاد

دوران احمدی نژاد بسر میرسد. هشت سال یکه تازی بورژوازی بزرگ ایران در عرصه ی سیاست و اقتصاد ملی به پایان خویش نزدیک میشود. در این سالها اختلافات جناحهای مختلف بورژوازی ایران به نقطه ی اوج خود رسید. اگر تا پیش از حکومت احمدی نژاد بورژوازی متوسط از دور یا نزدیک، کم یا بیش دستی بر آتش سیاست ملی داشت و به بازی گرفته میشد، عروج احمدی نژاد و کابینه اش نقطه ی پایانی بر این حضور بود.صدور ممنوعیت برای احزاب و نمایندگان سیاسی مدافع منافع این جناح بورژوازی، دستگیری و زندانی نمودن نمایندگان برجسته ی آن و اخراج مدیران وابسته به این جریان از امور اداری، تعطیلی روزنامه ها و هتک حرمت از روزنامه نگاران و روشنفکران بورژوازی متوسط، به تبعید فرستادن بسیاری از فعالین آن و پرونده سازیها و پاپوش دوزیهای قضایی برای آنها همه و همه از جمله تدابیر مشترک مصباح یزدی، جنتی و خامنه ای بود که بدست کابینه ی احمدی نژاد و قوه ی قضاییه و مقننه ی برادران لاریجانی اجرا گردید. اتحاد نامقدسی که عمر زیادی نکرد و سرانجام عبرت آموزی داشت. »مونوپولیست» های سپاه پاسداران و بیت خامنه ای و بیوت سایرمراجع که پس از سرکوب جنبش های مردمی در سال هشتاد و هشت و بموازات آن سرکوب بورژوازی متوسط در عرصه ی سیاسی هنوز سرگرم عربده های پیروزمندانه بودند ناگهان با موجی روبرو شدند که حالا دیگر خود را شریک قدرت اقتصادی میدانست : میلیاردرها یی که پشت سر احمدی نژاد و کابینه اش صف کشیده بودند.
این البته قدرت تازه ای نبود. نه خاموشی، نه عسکراولادی ، نه بابک زنجانی و نه متهمان پرونده ی سه میلیارددلاری هیچکدام در دوران احمدی نژاد درست نشده اند، اما آنها در دوران احمدی نژاد یکه تاز بازی قدرت در ایران شدند. خطها خیلی زود روشن شد: مونوپولیست ها در مقابل «خصوصی» ها! نیمچه نئولیبرالها در مقابل نئولیبرالهای تمام و کمال! «فرهیختگان » در مقابل «لاتهای سیاسی». به ناگهان کابینه ی احمدی نژاد که تا قبل از آن مهر و امضای صاحب زمان و الله و پیامبررا از قول متحدینش در جیب داشت، به جریان انحرافی و «لاتهای سیاسی» و «جاسوس اجنبی» و «جادوگر» و…نزول شان یافت. جامعه ی بورژوازی بزرگ در ایران که مست از وراجی های آنتی زمیتیستی جناح احمدی نژاد بود، بناگهان آن وراجی ها را به نفع «اسراییل» ارزیابی نمود. آقایانی که باد بستن تنگه ی هرمز در سر داشتند، به ناگهان خود را درمقابله با کوتوله ای که خود بقدرت رسانیده بودند حقیر یافتند! مونوپولیست های سپاه پاسداران و اهل بیت خامنه ای و بادمجان دورقاب چینهای معمم و مکلا حتی شر م از این ننمودند که این عاقبتشان را بورژوازی متوسط چند سال پیش به آنها گوشزد نموده بود. اوج درگیریها نمایش فیلم باجگیری فاضل لاریجانی از مرتضوی چاقوکش دادستانی و افشای زیرکانه ی هشت میلیون رای اضافی که نماینده ی الله و صاحب زمان و غیرو و ذالک بروی زمین به حساب احمدی نژاد در مقابله با کاندیداهای بورژوازی متوسط به صندوقهای رای ریخته بود، است. دیگر برای احمقترین وابستگان حکومت هم شکی باقی نمانده که در انتخابات هشتادوهشت تقلب شده است!
احمدی نژاد به نمایندگی از جانب هارترین جناح بورژوازی ایران چه در عرصه ی سیاسی و چه در عرصه ی اقتصادی اوج فضاحت و قباحت بورژوازی را نیز به نمایش گذاشت. کنفرانسهای نفی هولوکاست که با همکاری بیشرمترین عوامل جهانی نئونازی در تهران و با پول مردم ایران برپا گردید، یکی از این نقاط عطف بود. بورژوازی بزرگ ایران و در رهبری آن حکومت اسلامی خامنه ای و شرکا آشکارا در کنار فاشیسم بین المللی قرار گرفته و به حمایت از جنایات هیتلر و باندش برخاستند. نفی جنایات هیتلری ها آنهم پس از هفتاد سال که از دومین جنگ جهانی میگذشت توسط اسلامی ها در ایران، نمایانگر قدرت یابی مجدد فاشیسم در دوران بحران جدید بین المللی سرمایه بود. بموازات آن بستن روزنامه ها یی که تا دیروز» خودی» تلقی میشدند، بگیر وببندها – دستگیری و زندانی کردن فعالین جنبش کارگری -و اعدامها – ازجمله فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی- ترورها – ستار بهشتی یک نمونه است – در دوران احمدی نژاد

برای سفت و سخت کردن پایه های استبداد بیت خامنه ای و درجوار آن دزدیها و فساد مالی عوامل حکومتی و بورژوازی ایران – زمین دزدی برادران لاریجانی ، بانک زنی شرکت آریا ، کاسبی های میلیاردی بابک زنجانی و… تنها نمونه های کوچکی از این فضاحت بورژوازی هستند. هدفمندی یارانه ها و از اینطریق رها کردن افسار بازار در دست تجار بزرگ برای تعیین قیمتها و ایجاد تورم سرسام آور بمنظور ارزانتر کردن قیمت نیروی کار، سرقتهای ارزی میلیاردی با دستکاری در نرخ ارز و فروش آن در بازار بمنظور خالی کردن جیب طبقات متوسط جامعه ، و حالا خصوصی کردن معادن که اموال عمومی و ملی است… اینها دست آوردهای هشت سال حکومت تیر خلاص زنهای بورژوازی ایران بود. پوپولیسم ارزانقیمت و بی رونق احمدی نژاد در طرح نکاتی مانند هزار متر زمین به هرنفر و یا چند برابر کردن یارانه ها و … پوششی است بر آنهمه دزدی و فساد و جنایتی که وی بنمایندگی آن برگزیده شده است. الغا هرگونه موسسه ی کنترل دولتی مانند سازمان برنامه و بودجه خدمتی است به بورژوازی بزرگ برای دزدیها ی بزرگتر. سیاسی کردن بانک مرکزی و گماردن گماشته ای مانند بهمنی در راس آن بمنظور امتیاز دادنهای بی حساب به بانکها ی بزرگ و سرمایه داران ، خالی کردن صندوق های ذخیره ارزی و بازنشستگی برای پیشبرد اوهام جنگ طلبانه و کشورگشایی های خامنه ای نمونه ها ی «عدالت اسلامی» احمدی نژاد و باندش بوده است. احمدی نژاد عصاره ی فاشیسم اسلامی در ایران است . دوران وی بسر آمده است اما آیا پایان فاشیسم اسلامی هم نزدیک است؟
کوروش سلحشور
هفتم ماه می ۲۰۱۳
http://iranpoliticalcomment.wordpress.com