چند نکته ی مهم رو به فعالین کمونیست!

رفقا اپورتونیسم در کمین طبقه ی کارگر نشسته است! بسیاری از کمونیست ها در سراسر جهان به هیچ وجه متوجه نیستند! امروز نیروهای مرتجع، ناسیونالیست، ضد کارگر، طرفدار حفظ وضع موجود با در اختیار داشتن انبوهی از پول های باد اورده یی که از استمثار کارگران و به شیشه کردن خون انان به دست اوردند، تلاش برای مهندسی افکار و مصادره روزهایی مانند روز کارگر، روز جهانی زن، و دیگر روزها در تاریخ مبارزه ی طبقاتی جهانی هستند. کمونیست ها باید جلو این سیر تسلسل ارتجاعی را بگیرند. هر گونه توهم به این ارازل و اوباش ناسیونالیست و مدیایی سرمایه داری و نوکر، افتادن به دام بلاهت لیبرالی است.
امروز راست ترین و مرتجع ترین نیروها برای روز کارگر و طبقه ی کارگر اشک تمساح می ریزند و تلاش می کنند خود را به ان وصل کنند. باید بدون کوچکترین توهم جلو انان را گرفت و گفت که برید گم شید اینجا میدان مال شما نیست!
زمانی که طبقه ی کارگر یک ذره جنب و جوش پیدا می کند ،پوسیده ترین نیروهای ارتجاعی و دست راستی ترین لیبرال ها و ناسیونال فاشیست ها سعی می کنند تاثیر چشمگیری در پیشبرد سیاست های خود ،در مبارزات طبقه ی کارگر به نفع ارتجاع داشته باشند و تمام تلاششان این است که بتوانند مبارزات رادیکال را مهار و لیبرالیزه کنند. اگر مارکس با سوسیالیست های تخیلی و بورژوازی تازه به دوران رسیده روبرو بود، ما امروز با بی بی سی و صدای امریکا و اسوشیدپرس و دستگاه عریض و طویل پلیس که از طریق تنفس می تواند رد پای انسان ها را پیدا کند روبرو هستیم. ما امروز با صد ها نوع تفکر ارتجاعی و لیبرالی که در پوشش سوسیالیسم ظاهر می شود روبرو هستیم. ما امروز با اپورتونیسم جهانی روبرو هستم. با چپ کارگر پناه ضد کارگر روبرو هستیم.
بنابراین در چنین شرایطی هر گونه توهم به تبلیغات این رسانه ها، هر گونه توهم به سیاست های کثیف و دست راستی این نیروها، هرگونه توهم به زندگی برابر برای اکثریت جامعه و نه حتی همگان، در چارچوب وضع موجود برای انسان ها، هرگونه خوشبختی در چارچوب نظام سرمایه داری، هر گونه ازادی و برابری نهایی زن در سیستم موجود حماقت است.
اشک تمساح ریختن نیروهای مرتجع و ضد کارگر، ضد انسان و ضد حقوق انسانی کارگران، که برای پیشبرد سیاست های خود حاضر تن به هر کثافت کاری داده و حتی دست به نسل کشی انسان ها بزنند تا بتوانند به نان و نوایی برسند، نباید بتواند کوچکترین تزلزلی در ما ایجاد کند. تاریخ نیروهای دست راستی از لیبرالیسم کلاسیک گرفته تا سوسیال دمکراسی و فاشیسم و نازیسم و ناسیونالیسم بیش از هر زمانی برای جامعه روشن است و بررسی تاریخ این نیروها در این مجال مجمل نمی گنجد.
در یک مقطع از تاریخ هر نیروی مرتجع و عقب مانده ی مذهبی تحت تاثیر جنبش چپ رایج در سطح جهانی پرچم سرخ را بالا برده و خود را سوسیالیست اعلام می کردند. سازمان مجاهدین خلق که یک نیروی از روز اول تا به امروز مزدور و همیشه پتانسیل مزدوری و دست زدن به عمل ارتجاعی و خطرناک را داشته و دارد، از سوسیالیسم اسلامی یا اسلامیزه کردن ایده های سوسیالیستی صحبت می کرد. احمد مفتی زاده و مکتب قران در کردستان زیر فشار چپ، از جامعه ی بی طبقه ی توحیدی دم می زدند. در کردستان عراق مرتجع ترین نیروهای ناسیونالیست ناچار بودند از چپ و سوسیالسیت صحبت کنند. نیروی ناسیونالیستی مانند حزب دمکرات کردستان و شخصی مانند قاسملو زیر فشار این چپ کورته باسی له سه ر سوسیالیسم ( سخنی کوتاه در مورد سوسیالیسم ) را منتشر می کند و هر کدام از نیروها به شکلی از اشکال سعی می کنند خود را سوسیالیزه کنند، اما هیچ کدام از این عمل ها کوچکترین تغییری در ماهییت ضد کارگری این نیروها ایجاد نکرده و نمی کند.
امروز هم ما می بینیم که باند زحمتکشان مهتدی برنامه ی تلویزیونی با عبدالله مهتدی یکی از ضد کمونیست ترین شخصیت های اپوزسیون ایرانی در مورد روز کارگر می گذارد و تلاش می کند از این طریق خط ناسیونالیستی و پرو غرب خود را درون طبقه ی کارگر کردستان پیش برده و در راستای سیاست های لیبرالی و ضد کمونیستی بتواند قدم بردارد. عبدالله مهتدی کوچکترین صلاحیتی برای صحبت کردن در مورد مسائل کارگری و روز کارگر ندارد. ایشان هم کاسه ی مزدورینی مانند سازگارای جنایتکار و نوری زاده ی دلقک است. ایشان با شاهنشاه هم پیاله و در کنار اقای منتظری و موسوی نماز می خواند. ایشان از کمبود مسجد برای سنی ها در تهران می نالد و در کنفرانس های الترناتیو سازی شرکت می کند. ایشان که خود یک زندانی سیاسی دوران نظام شاهنشاهی بوده است، بخشی از تلویزیون سازمان مطبوعش را در اختیار اقای نوری زاده کسی که می گفت زندان های شاه ” انسان ساز بوده است” و )حتمن عبداله مهتدی هم در این زندان ها از مرحله ی غیر انسانی به مرحله ی انسانی تکامل پیدا کرده است )، گذاشته و رابطه ی حسنه ی با سلطنت طلب ها دارد.
ایشان در این مصاحبه با تلویزیون سازمان مطبوعش به شیوه یی کاملن ریاکارانه سعی می کند دمکراسی بورژوایی را در خدمت طبقه ی کارگر معرفی کند و مبارزه ی طبقه ی کارگر را در چارچوب همین سیستم کثافت موجود سقط کند. فراخوانش به مردم این است که برای دمکراسی مبارزه کنند و به شیوه یی زیرکانه کمونیست های واقعی که دمکراسی بورژوایی را رد می کنند را مورد نقد از زاویه ی راست قرار می دهد.
امروز ماهییت سازمان هایی باند سیاهی و ارتجاعی مانند مجاهدین خلق، سلطنت طلب ها، مشروطه خواه، مصدقیست، نیروهای ناسیونالیست مرتجع و قومپرست ،شورای ملی شاهزاده پهلوی و کلا طیف لیبرالیسم ایرانی با جناح های اسلامی و پرو غربش بیش از هر زمانی برای توده های مردم روشن شده است. پروژه ی الترناتیو سازی و رهبر سازی از خواهر مریم و برادر شاهزاده و کنفرانس های مختلف و تشکیل شورا و تلاش برای صدور شناسنامه ی بورژوایی برای جنبش کارگری، کاری به غایت احمقانه است و برای این مرتجعین نتیجه ی در پی نخواهد داشت. مردم ایران بار دیگر اشتباه سال ۵۷ را تکرار نخواهند کرد. کسی که یک بار اشتباه می کند، خوب اشتباه کرده است!، کسی که عامدانه ان اشتباه را تکرار می کند، اگر منافعش در گرو تکرار ان نباشد، بی شک احمق است.
طبقه ی کارگر ایران، کمونیست ها و فعالین کارگری و مترقی باید هشیار باشند و در این گیر و دار به دام این نیروهای ارتجاعی باند سیاهی و چاقو کش نیفتند. این نیروها پتانسیل های خطرناکی دارند و خطر جدی برای جنبش کمونیستی و کارگری محسوب می شوند و همواره تلاش می کنند درون طبقه ی کارگر رخنه کنند و سیاست کثیف خود را پیش ببرند. سیاست انان چیزی جز تلاش برای ماندگاری وضع موجود، با یک سری تغییرات جزئی و جابجایی چند تا مهره و دست یافتن به پول و قدرت در جوار جمهوری اسلامی یا در نبود ان، اما با دست نخورده ماندن سیستم سرمایه داری نبوده و نیست.
منفعت طبقه ی کارگر و کمونیست ها نه همکاری با این نیروها و نه حفظ وضع موجود است.
طبقه ی کارگر و کمونیست ها برای اینکه بتوانند کاری از پیش ببرند چاره یی جز براندازی سیستم موجود و در هم شکستن ماشین دولتی بورژوایی ندارند. امری که هیچکدام از نیروهای جبهه ی لیبرالیسم ایرانی و دست راستی های ایران نمی خواهند. سیاست اشتی طبقاتی و تلاش برای اشتی دادن جنبش های ذاتا متضاد و علیه هم، با همدیگر یک سیاست کثیف ضد کارگری است که کل طیف راست ایران و حتی بخشی از چپ ان را در پیش گرفته است.
جواب دندان شکن ما به این نیروها سازمان یابی و سازماندهی کمونیستی طبقه ی کارگر برای براندازی انقلابی جمهوری اسلامی و عدم توهم و تزلزل به انواع و اقسام نیروهای دست راستی و چپ کارگر پناه در لباس مارکسیسم است. به هر میزان که طبقه ی کارگر سازمان یافته تر عمل کند و مبارزات کارگری از حالت پراکنده ی فعلی فراتر رفته و شکل سراسری تر و یکدست تر را به خود گیرد و به هر میزان که ما به عنوان کمونیست در کشمکش های اجتماعی دخیل باشیم به همان میزان عرصه را بر این نیروهای دست راستی تنگ کرده و سیاست کمونیستی را پیش برده ایم و موفق بوده ایم
حسن معارفی پور
۴ می ۲۰۱۳