مقصد پ ک ک کجاست؟

بالاخره پس از ماهها گمانه زنی و درز کردن اخبار مربوط به مذاکرات میان اوجالان رهبر پ ک ک (حزب کارگران کردستان ترکیه) و دولت ترکیه در نوروز امسال اوجالان فرمان آتش بس را صادر کرد. اعلام آتش بس توسط اوجالان بیان آشکار روند سازشی بود که پ ک ک از چندین سال قبل به پیش گرفته بود. در واکنش به این اعلام آتش بس و سازش واکنشهای متفاوتی در مورد آن بوجود آمد. برخی ناباورانه گفتند که چنین امری صحت ندارد و رهبری خارج از زندان حاضر نخواهد شد که چنین سازشی را عملا به پیش ببرد. برخی دیگر این امر را دستاوردی بزرگ قلمداد کردند و برخی که هیچ اعتقادی به جنگ انقلابی و قهر انقلابی ندارند این روند را زمینۀ شکست ناسیونالیسم خواندند.
پ ک ک استراتژی خود را طی سالها تغییر داد و اکنون استراتژی خودش را دمکراتیزه کردن حکومت ترکیه اعلام کرده است. امری که توهمی بیش نیست. چنین حکومتی را نمیتوان دمکراتیزه کرد و کسانی که ادعای این کار را دارند می روند که به شرکای قدرت در نظام طبقاتی سرکوبگر تبدیل شوند. نظامی که ستم و تبعیض ملی در آن عجین است و از ملزومات کارکرد آن در کشورهای تحت سلطه است.
آنچه پ ک ک دارد دنبال میکند در واقع بیان شریک شدن بورژوازی کرد در قدرت است. روند صلح و مذاکره و سازش ممکن است در عمل به سادگی پیش نرود و درگیریهای مسلحانه و چانه زنی ادامه پیدا کند اما اوجالان و پ ک ک روند سازش را پذیرفتهاند. پ ک ک از ابتدای فعالیتش تمرکز خود را بر ایجاد کردستان مستقل و بعدها خودمختاری گذاشت و هیچگاه به دنبال مبارزه برای سرنگونی حاکمیت ارتجاعی ترکیه و دست زدن به انقلاب سراسری نبود. همین امر باعث محدود شدن مبارزهاش به کردستان شد.
۳۵ سال مبارزه مسلحانه پ ک ک مسلما ضرباتی به ساختار ستم ملی زده است، اما به زمین گذاشتن سلاح و شراکت در قدرت سیاسی تحت حاکمیت سرمایهداری و امپریالیسم بسیاری از دستاوردهای این مبارزه را نابود خواهد کرد. چارچوبی که رهبری پ ک ک برای پایان مبارزه مسلحانه تعیین کرده بسیار محدود است: اول، تعریفِ شهروندی در قانونِ اساسی جدید آ.ک.پ: در قانونِ اساسی جدید، به ملیتِ ترک یا کرد اشارهای نخواهد شد و شهروندی تنها تحتِ نامِ «ترکیه» تعریف خواهد شد. دوم، از بینبردنِ موانعِ قانونی برای امکانِ آموزش به زبانِ مادری. سوم، تقویتِ اداراتِ محلّی در چارچوبِ «منشورِ اروپایی اداراتِ محلی خودمختار».
در بررسی وقایع جاری کردستان ترکیه به این پرسش نیز باید پرداخت که چرا طرف مقابل، یعنی دولت مرتجع و شووینیست ترکیه که مدتی است رخت اسلامی به تن کرده و ستم و استثمار سرمایهداری را با عوامفریبی خرافی و سرکوب مذهبی و فرهنگی به تودهها عرضه میکند باب مذاکره با پ ک ک را گشوده است؟ واقعیت اینست که از میان برداشتن جنبش کردستان از پیش شرطهای تحقق نقش ترکیه به عنوان ژاندارم امپریالیستهای غربی در خاورمیانه است. مذاکرات صلح با پ ک ک این هدف را دنبال میکند. به ویژه آن که دولت ترکیه در پیشبرد طرح دخالت نظامی در سوریه با مانع پ ک ک در داخل سوریه و در مرزهای خود روبروست.
حزب اسلامی عدالت و توسعه به رهبری رجب طیب اردوغان، پس از به قدرت رسیدن و به ویژه از سال ۲۰۰۷ سیاست به رسمیت شناختن ملت کرد را تبلیغ کرده تا به شکلی بورژوازی کرد را در قدرت سیاسی شریک کند. در چارچوب همین سیاست باید به ادامه جنگ حکومت ترکیه با پ ک ک، سرکوب طرفدارانش و زندانی کردن نمایندگان مجلس ترکیه که به پ ک ک تمایل دارند نگاه کرد. دولت ترکیه مانند هر دولت ارتجاعی دیگر برای نابود کردنِ جنبشهای انقلابی و مترقی هم از «چماقِ» سرکوب نظامی و امنیتی استفاده میکند و هم دادن «شیرینی». اینها امتیازاتی است که جنبشها را از مضمون اجتماعی مترقیشان خالی کرده و آنها را تبدیل به حلقۀ دار دور گردن توده هایی میکند که سال هاست به امید تغییر اوضاع به پا خاستهاند. نتیجه مطلوب و دلخواهی که دولت ترکیه از «صلح» با پ ک ک دنبال میکند مسخ شدن و افت جنبش مردم کردستان ترکیه است. مذاکرات مستقیم با اوجالان قرار است بر این آتش شعله ور آب بپاشد و اوجالان به عنوان معمار سازش بزرگ با دولت ترکیه قلمداد شود. هدف از مذاکرات به زبان دیپلماتیک رسیدن به «صلح نهائی» با پ ک ک اعلام شده است اما محور آن، «خلع سلاح نهائی» پ ک ک است. شرایط اولیهای که مورد مذاکره است عبارتست از بازگشت عدهای از فرماندهان نظامی پ ک ک از کردستان عراق به ترکیه و انتقال ۵۰ تن دیگر از آنان به کشورهای اروپائی. همین یک فقره نشان میدهد که دست سرویسهای امنیتی همه دولتهای ذینفع در این «مذاکرات صلح» دخیل است.

به نقل از نشریه آتش اردیبهشت ۹۲
n-atash.blogspot.com
atash1917@gmail.com
atash1917@yahoo.com