قتل عام کارگران در بنگلادش , تروریسم سرمایه داران علیه جامعه؟!

چهارشنبه ۲۴ آوریل یک فاجعه دیگر طبقه کارگر بنگلادش را به دام خود کشید. ساختمان ۸ طبقهُ “پلازای رعنا” در منطقه صنعتی “سوار” ۳۰ کیلومتری داکا، پایتنخت بنگلادش، که ۴ کارخانه پوشاک را در طبقات مختلف جا داده بود، فرو ریخت. تا روز یکشنبه اخبار حاکی از کشته شدن بیش از ۳۷۰ نفر از کارگران این کارخانه ها که عمدتا زنان جوان و بعضا کودک هستند، مجروح شدن بیش از ۱۰۰۰ نفر و ناپدید شدن حدود ۹۰۰ نفر است. ابعاد فاجعه زمانی دردناک تر می شود که اعلام شده ترک های بسیار بزرگی در ستون های ساختمان و نزدیک ژنراتور دیده شده و به صاحب ساختمان و پلیس اطلاع داده شده بود. پلیس روز قبل از این حادثه دلخراش از ساختمان بازدید کرده و به صاحب آن محمد سهل رعنا که از رهبران جبهه جوانان لیگ عوامی، جریان حاکم در کشور است، هشدار داده بود. اما این هشدار با بی اعتنایی این جنایتکار مواجه می شود و بیش از ۳۰۰۰ نفر علیرغم خطر بالای ریزش ساختمان سر کار فرستاده می شوند. کارگران این ۴ کارخانه برای شرکت های غربی از جمله “پرایمارک” و “ماتلان” انگلیسی لباس می دوختند.

پس از ریزش خویشاوندان کارگران به سمت ساختمان فرو ریخته سرازیر شدند. آنها از تاخیر در آغاز عملیات نجات کارگران و یواش بودن سرعت آن شکایت داشتند. فقدان وسایل مدرن برای چنین عملیاتی یکی از دلایل جان باختن تعداد بسیار بوده است. گزارش شده که کارگران آتش نشانی و داوطلبان با وسایل ابتدایی و بعضا با دستهای خالی خاک و سنگ را کنار می زدند. پس از مدتی صبر خانواده ها لبریز می شود و شروع به اعتراض می کنند. بدنبال اعتراض خانواده ها پلیس بمیان آنها گاز اشک آور شلیک می کند. طی دو سه روز اخیر هزاران نفر از کارگران به این وضعیت اعتراض کرده اند که با حمله پلیس روبرو شده اند.

این حادثه کمتر از ۶ ماه پس از آتش سوزی در کارخانه پوشاک “تزرین فشن” در منطقه صنعتی “آشولیا” در حومه داکا که حدود ۱۲۰ کارگر را بکام مرگ کشید و بیش از ۱۵۰ کارگر را بشدت مجروح کرد، اتفاق می افتد. پس از این حریق دولت بنگلادش و کمپانی های غربی وعده دادند که دیگر چنین حوادثی اتفاق نخواهد افتاد و کنترل بسیار بیشتری بر شرایط ایمنی کار در کارخانه های لباس دوزی انجام خواهد گرفت. همانگونه که انتظار می رفت، هیچ اتفاقی نیافتاد؛ آب از آب تکان نخورد. کمتر از ۶ ماه بعد، یک تراژدی دیگر بوقوع پیوست که تاکنون چند صد نفر را بکام مرگ برده است.

طی سالهای اخیر حومه داکا به یک منطقه صنعتی بدل شده است و در حاشیهُ این منطقه صنعتی خرابه هایی است که کارگران شاغل در این منطقه را سکنی داده است. خیابان های تاریک و بدون چراغ برق محل زندگی کارگران کنتراست خیره کننده ای با نورهای فلورسنت کارخانه های پوشاک، که مثل قارچ از زمین روئیده اند، بوجود می آورد؛ کنتراستی که میان این نور خیره کننده و تاریکی مطلق وجود دارد، قرار است نوید دهنده کار و زندگی به محرومین بی حقوقی باشد که در این منطقه زندگی میکنند. حدود ۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر کارگری که در این کارخانه ها تا پاسی از شب جان می کنند، از پایین ترین استاندارد کار و زیست طبقه کارگر جهانی برخوردارند؛ مزدشان در میان پایین ترین هاست، مزایای کار، ایمنی شغلی و ایمنی جانی اصلا وجود ندارد. این منطقه تولیدی سریع رشد یافته ای است که کمپانی های بزرگ بین المللی و مزن های مد برای سود بیشتر به آنها هجوم آورده اند.

کارخانه ای که در دسامبر ۲۰۱۰، ۲۹ کارگر در حریقی در آن جان سپردند، هنوز دارد برای “تامی هیلفگر” لباس تهیه می کند. ابتدا به این آتش سوزی توجه ای نشد، اما پس از آنکه یک گزارش تلویزیونی در آمریکا شرایط دهشتناک کار این کارگران را نشان داد، شرکت پی وی اچ، کمپانی مادر تامی هیلفگر قول داد که یک میلیون دلار صرف ارتقاء ایمنی کارخانه خواهد کرد. اما این فقط یک ژست روابط عمومی بیش نبود. از این یک میلیون دلار خبری نشد؛ اما بجای آن چند هفته بعد، جسد “امینول اسلام”، یکی از رهبران کارگری که سالها در منطقه آشولیا برای سازماندهی کارگران، افزایش دستمزد و ارتقاء ایمنی مبارزه می کرد، در کنار جاده پیدا شد. بدن امینول نشان از شکنجه های وحشیانه می داد. امینول که زمان مرگ ۴۰ سال داشت، در سال ۲۰۱۰ توسط نیروهای امنیتی بنگلادش بجرم فعالیتهای کارگری دستگیر، شکنجه و زندانی شده بود.

در بنگلادش حدود ۵۰۰۰ کارخانه پوشاک وجود دارد که فقط در ۱۰ تا ۱۵ کارخانه فعالیت سندیکایی موجود است و یک درصد کارگران توسط اتحادیه کارگری نمایندگی می شوند. چندین ماه پیش کارگران ۳۰۰ کارخانه برای خواست افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار بمدت یک هفته کارخانه ها را تعطیل کردند. این ۵ هزار کارخانه حدود ۸۰% صادرات بنگلادش، مبلغی حدود ۱۲ و نیم میلیارد دلار درآمد تولید می کنند. این کارخانه ها عمدتا برای بازار اروپا و آمریکا لباس می دوزند. یک شرکت عظیم پیمانکاری هنگ کنگی بنام “لی و فانگ”، واسطه میان شرکت های غربی و کارخانه های بنگلادشی است. در سال ۲۰۱۱ صنعت پوشاک بنگلادش مکان سوم را در سطح جهان پس از چین و ایتالیا بخود اختصاص داده بود. با توجه به دستمزد ۳۸ دلار در ماه، کمپانی های بین المللی بطور روز افزونی تولید خود را از چین به بنگلادش منتقل می کنند. علاوه بر حاکمیت یک دولت سرکوبگر جنایتکار، حاکمیت مذهب و سنن عقب مانده و زن ستیز به بورژوازی امکان می دهد که نیروی کار بسیار ارزان کارگران زن بنگلادش در صنایع پوشاک را وحشیانه استثمار کند.

طبق گزارش سازمان بین المللی کار از سال ۲۰۰۵ تا حادثه آتش سوزی ۶ ماه پیش حدود ۷۰۰ کارگر در حوادث کاری در بنگلادش جان باخته اند. اما در این مدت حتی یک کارخانه دار بخاطر سهل انگاری مجازات نشده است. در حالیکه کاملا آشکار است که تمام حوادث که منجر به مرگ و جراحت کارگران شده بخاطر عدم رعایت اولین اصول ایمنی بوده است. در ساختمان پلازای رعنا گفته می شود که ساختمان بدون جواز و بر روی زمین سست بنا شده بود. هم صاحب کارخانه و هم مهندسینی که جواز غیرقانونی برای ساختمان صادر کرده بودند، آگاه بودند که دارند آفرینندگان یک تراژدی انسانی در حال وقوع هستند. اینبار بعلت انعکاس وسیع این خبر دلخراش در سطح جهان و هراس از کاهش سودهای کلان، پلیس اقدام به دستگیری صاحب کارخانه محمد سهل رعنا و دو تن از مهندسینی که جواز غیرقانونی برای ساختمان صادر کرده بودند، نموده است. روز یکشنبه صاحب کارخانه در حال فرار به هند توسط پلیس دستگیر شد.

خطر آتش سوزی در کارخانه های پوشاک در سطح جهانی بسیار بالا است. در بنگلادش از سال ۱۹۹۰ بیش از صد آتش سوزی گزارش شده که منجر به مرگ بیش از ۷۵۰ کارگر شده است. سودهای افسانه ای از لباس هایی که در این شرایط برده وار تهیه می شود، دست سرمایه داران در کشورهای غربی و کشورهای تولید کننده و دولت هایشان را در دست هم قرار می دهد و در این راه هر روز انسان های بیشماری جان می بازند. علاوه بر آتش سوزی، مسمومیت کارگران در کارخانه های پوشاک یک پدیده شناخته شده دیگر است. در ویتنام، کامبوج، آرژانتین، برزیل و غیره کارگرانی که برای فروشگاه های زنجیره ای از جمله H&M، مارکس و اسپنسر، وال مارت، تسکو و مزن های مد مشهور غربی لباس می دوزند در ماههای اخیر گزارش شده است. در آرژانتین چندین کارگاه زیر زمینی پوشاک که برای شرکت زارای اسپانیایی لباس می دوختند توسط پلیس کشف شده اند که در آنها از کارگران مهاجر “غیرقانونی” بشکل برده استفاده می شده است.

طبق گزارش آی ال او در هر ۱۵ ثانیه یک کارگر در اثر سوانح کار یا بیماری مربوط به کار جان می بازد. در هر ۱۵ ثانیه ۱۶۰ کارگر دچار سانحه کاری می شوند. هر روز ۶۳۰۰ کارگر در اثر سانحه کار یا بیماری مربوط به کار جان می بازند. این یعنی بیش از دو میلیون و ۳۰۰ هزار مرگ در سال. هر سال حدود ۳۱۷ میلیون سانحه در محیط های کار رخ می دهد. این آمار ها در گزارشات سازمان بین المللی کار درج می شود و در آرشیو ها مدفون می شود. در هیچ جنگی این تعداد انسان طی یک سال کشته نمی شود. در هیچ بلای طبیعی، زلزله و سیل و سونامی این تعداد انسان جان نمی بازند. اما در جنگ سرمایه دار با کارگر برای سود بیشتر سالیانه ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار کارگر جان می بازند. به همین سادگی. این آمار و ارقام بر تمام دولتهای سرمایه داری، سازمان ملل، سازمانهای بین المللی حقوق بشر و قس علیهذا آشکار است. اما هیچ اقدامی برای ریشه کن کردن آن انجام نمی گیرد. کارگران هر روز برای تامین ایمنی محیط کار مبارزه میکنند و این مبارزه باید از حمایت و همبستگی فعال انسانهای آزادیخواه برخوردار شود. اما تنها راه ریشه کن کردن این قتل عام میلیونی، واژگونی سرمایه داری، الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و لغو کار مزدی است. این تنها راه رهایی بشریت از این بردگی وحشیانه است. *