چرا مدیای قدرتمند بورژوازی، فعالین جنبش سندیکالیسم را تمجید میکنند , در حاشیه گفتگو‌های اسانلو با رسانه‌های راست بورژوازی

چرا مدیای قدرتمند بورژوازی، فعالین جنبش سندیکالیسم را تمجید میکنند

در حاشیه گفتگو‌های اسانلو با رسانه‌های راست بورژوازی

من هم میگویم دم اسانلو و فعالیتهای سابقش گرم، از کوچکترین خشتی که بر روی خشت دیگر گذاشته و به سطح معیشت کارگران و زحمتکشان کمک کرده، تقدیر می‌کنم! اما یک سوال، چه شده که رسانهای رسما “ضد کارگری” (و نتنها و.او.ا بلکه بسیاری دیگر از این دست از مدیای قدرتمند بورژوازی) به سراغ اسانلو میروند؟ و او را بدینگونه تمجید میکنند؟ چرا اینگونه تمجید‌ها را تاکنون نثار دیگر فعالین کارگری که نمونه‌هایشان در خارج از کشور کم هم نیست نکرده و نمیکنند؟ اسانلو همان است که بوده، برداشتن اختناق و سرکوب جمهوری اسلامی از روی سر و زبانش هم، چیزی در او و نگرشش تغییر نداده است! این رسانه‌های ضد کارگری هم تغییری نکرده اند! چیزی که اساسا کًل بورژوازی پرو رژیمی(از جناحین مختلف جمهوری اسلامی تا ناراضیان کاسه لیسشان) و اپوزیسیون(کًل طیف راست سرنگونی طلب و رژیم چنجی) را مجاب به “کارگر پناهی” کرده، وحشت واقعی‌ از قیام کارگران در دل‌ شرایط به شدت بحرانی(اقتصادی و سیاسی) موجود است! وحشت از واقعیت حاد تر شدن مبارزه طبقاتی و کشیده شدن این مبارزه به سطحی انقلابی و رادیکال! سندیکالیسم سوپاپ اطمینان مصون نگاه داشتن بورژوازی از تعرض انقلابی کارگران است، وسیله تخفیف در مبارزه طبقاتی کارگران با سرمایه در جدال هر روزه یشان است، وسیله بسته و محدود نگه داشتن افق و چهار چوب مبارزه کارگران است، سندیکالیسم، یکی‌ از مهمترین ابزارهای “بظاهر کارگری” سرمایه داری در تقابل با گرایش انقلابی‌، کمونیستی و کارگری درون طبقه کارگر است. “تجربه سنگین شکست انقلاب اکتبر نشان داده است تا زمانیکه کار مزدی لغو نشود، نظام سرمایه داری در اشکال جدید و یا قدیم ابقا و باز سازی میشود. ریشه و گره رهایی انسان و کارگر در اساس در نابودی اقتصادی بورژوازی و استٽمار و کار مزدی است. و دستیابی به این امر در درجه اول در گرو شکست و انقراض کلیت “دولت” سرمایه داری و جامعه طبقاتى است. اما سندیکالیسم نقد پایه ای به دولت و نفس و ماهیت حاکمیت طبقاتی بر جامعه ندارد. این مناسبات طبقاتی را فرض میگیرد. خواهان تغییراتی در همین چهارچوب است”. از اینروست که اسانلو توسط یکی‌ از بزرگترین رسانهای ضد کارگری مورد لطف و تمجید قرار می‌گیرد، مساله آنها اسانلو نیست (هرگاه که احساس کوچکترین خطری از جانب اسانلو کنند، آنچنان او را زمین بزنند که جنایات جمهوری اسلامی ایران در مورد او، رو سفید خواهد بود، این را تجارب تاریخی‌ به ما می‌گوید!) بلکه قالب کردن آگاهانه مطالبات سندیکالیستی بر انقلابیگری طبقه کارگر و به تمکین کشاندن زحمتکشان جامعه است، اگر اسانلو هم نبود شخص دیگری از درون همین جنبش را ابزار این کارشان میکردند. کمونیستها و فعالین طبقه کارگر در ایران، باید وجود جنبش‌ها و گرایشات مختلف را در درون طبقه برسمیت بشناسند و در عین تاکید آگاهانه بر اتحاد طبقاتی، به جنگ این گرایشات مضر به حال منافع واقعی‌ کارگران و مردم زحمتکش در جامعه بروند. زنده باد جنبش مجمع عمومی