اول ماه مه و سرنوشت جامعه

اول ماه نزدیک است. در اول ماه مه علاوه بر تلاش برای بهبود شرایط کار و زندگی و حقوق مدنی در جامعه مسائل اساسی تری در محور جدالهای جامعه قرار دارد. در عین حال سئوالات پایه ایی دیگری هم در مقابل کارگر و کمونیسم قرار دارند: چگونه میتوان از شر رژیم اسلامی خلاص شد؟ استراتژی ما در این رابطه چیست؟ کدام آینده در چشم انداز است؟ چگونه طبقه کارگر میتواند در راس تحولات جامعه یک آینده شایسته انسان را برای همگان فراهم کند؟ 
در پاسخ قبل از آنکه به کلیت سئوال بپردازم به این نکته باید اشاره کرد که دیوار چینی تلاش ما برای تغییرات بنیادی و دگرگون کننده را از تلاش برای تغییرات اندک و جزیی و یا اصلاح و بهبود وضعیت موجود جدا نمیکند. ما با همان شدتی که برای انجام انقلاب کارگری و نابودی مناسبات استثمارگرایانه طبقاتی موجود مبارزه میکنیم٬ با همان شدت هم روزمره برای بهبود شرایط کار و زندگی و حقوق مدنی کارگر و تمامی شهروندان جامعه مبارزه میکنیم. انقلاب اجتماعی امری نیست که بنا به اراده ما در هر زمان قابل تحقق باشد. یک واقعیت عینی و اجتماعی است. محصول یک دگرگونی عمیق و تلاقی عظیم اجتماعی و طبقاتی در جامعه است. هر روزه قابل تحقق نیست. دوره ای و تاریخی است. از این رو اگرچه مبارزه برای رفرم و اصلاحات یک رکن تلاش دائمی ماست. اما در عین حال توضیح میدهیم که هیچ رفرم و اصلاحی مادام که ساختارهای اقتصادی و اجتماعی جامعه و نظام حاکم را دست نخورده نگاه داشته باشد نمیتواند پایدار باشد٬ نمیتواند جامعه را از شر مبانی پایه ای و تعیین کننده ستم و استثمار و تبعیض طبقاتی و اجتماعی موجود خلاص کند. ما برای اصلاحات مبارزه میکنیم بدون اینکه ذره ای به سرمایه داری “اصلاح شده” رضایت دهیم و یا توهمی داشته باشیم. ما برای بهبود روزمره موقعیت کارگر و توده مردم زحمتکش مبارزه میکنیم بدون آنکه ذره ای توهم به سرمایه داری با چهره “انسانی” داشته باشیم.
واقعیت این است که در دوران کنونی بیش از هر زمان شرایط جامعه برای تغییرات بنیادی و دگرگون کننده آماده و مهیا است. مناسبات مردم با رژیم اسلامی کاملا تغییر کرده است. ما با جامعه ای روبرو هستیم که هر لحظه میتواند منفجر شود. خرمنی است که با هر جرقه ای میتواند شعله ور شود. از این رو مساله تغییر و تصرف قدرت سیاسی علاوه بر تلاش تغییر شرایط کار و زندگی و حداقل دستمزد در دستور جامعه است. و مساله اساسی این است که چگونه کارگر و کمونیسم جامعه میتوانند تضمین کنند که در این تحولات نه تنها با تمام موجودیت رژیم کثیف اسلامی تعیین تکلیف شود بلکه این تحولات در کم مشقت ترین شکلی به نظامی آزاد٬ برابر٬ مرفه٬ یک جامعه آزاد کمونیستی دگرگون شود. ما برای چنین چشم انداز و هدفی مبارزه میکنیم.
ما در عین حال عمیقا واقفیم که این تنها آلترناتیو آینده نیست. اپوزیسیون بورژوایی٬ جریانات راست و محافظه کار پرو غربی نیز یک پای جدال بر سر آینده اند. در تلاش برای یک آینده ارتجاعی و استثمارگرایانه. از این رو تلاش برای خنثی کردن آینده ای که در آن بار دیگر طبقات استثمارگر ماحصل تلاش و فداکاری جامعه را از آن خود کنند٬ یک وظیفه دائمی حزب ماست. کنار زدن موانع و ایستگاههایی که این جریانات در مقابل تحولات جامعه قرار میدهند یک امر همیشگی ماست.
از نقطه نظر ما مساله محوری این است که چگونه طبقه کارگر و کمونیسم میتوانند در شرایطی که جامعه دستخوش یک تحول عظیم اجتماعی است در راس این اعتراضات قرار گرفته٬ آن را رهبری و هدایت و سازماندهی کنند٬ توده عظیم مردم را به اردوی آلترناتیو رهایبخش و سوسیالیستی خود جلب کنند تا بتوانند یک جامعه آزاد و برابر و مرفه را پایه گذاری کنند. در حل این معادله به چند فاکتور باید اشاره کرد:
١-در درجه اول باید تاکید کرد که “همه با همی” در کار نیست. جامعه به دو اردوی چپ و راست تقسیم خواهد شد. جریانات ملی – اسلامی مفلوک تر از آنند که آلترناتیوی برای آینده سیاسی در ایران باشند. در یک طرف کارگر و کمونیسم٬ جنبش کمونیسم کارگری٬ جنبش آزادی زن و جنبش خلاصی فرهنگی جوانان قرار دارد و در طرف دیگر معادله جریانات راست و محافظه کار پرو غربی. هرگونه تلاش برای ایجاد “اتحاد” میان این دو اردو تلاشی برای به مسلخ بردن کارگر و کمونیسم است. در این چهارچوب همانطور که منصور حکمت در سمینار “آیا کمونیسم در ایران پیروز میشود” تاکید کرده است٬ دو پروسه برای به قدرت رسیدن اردوی ما قابل تصور است. یکی انقلاب و دیگری انتخابات آزاد در فردای سرنگونی رژیم اسلامی است. و مساله انقلاب کارگری به این امر گره خورده است که آیا کارگر و کمونیسم توان آن را دارند که رهبری این اعتراضات را در دست بگیرند؟ آیا آن نیرویی میتوانند بشوند که در پس تحولات جامعه به راس اعتراضات عروج کنند و جامعه را پیرامون اردوی خود قطبی و پلاریزه کنند. آیا رهبران رادیکال و سوسیالیست کارگری چنین افقی را در مقابل توده های کارگر معترض قرار میدهند و برای آن تلاش میکنند؟
۲-اما انتخاب آتی جامعه یک انتخاب سیاسی و مادی است. مسلما مقبولیت و مطلوبیت سیاسی یک پایه آن است اما تمام آن نیست. فاکتورهای دیگری از جمله قادر بودن٬ قابل اتکاء بودن٬ مورد اعتماد واقع شدن و مجموعه ای از فاکتورهایی این چنینی در این چهارچوب تعیین کننده است. از این رو تلاش ما علاوه بر طرح همیشگی سیاست ها و جلب نیرو به اردوی خود در عین حال باید متوجه ایجاد امکانات و توانی باشد که قدرت جاذبه عمیقی در جامعه ایجاد کند. تلاشی که اعتماد توده کارگر و مردم زحمتکش را به قابل تحقق بودن چنین پروژه ای جلب کند. نمیتوان از توده مردم انتظار فداکاری و قرار گرفتن در این اردو را داشت بدون آنکه به درجه ای قابلیت تحقق این آلترناتیو اثبات شده باشد. در این راستا چنانچه طبقه کارگر با جنبش خود بطور متشکل و با پرچم سوسیالیستی وارد میدان جدال بر سر قدرت سیاسی شود٬ بخش مهم این معمای عظیم حل خواهد شد. آن زمان خاطره ها یاد آور روزهایی خواهد شد که جامعه فریاد میزد٬ “کارگر نفت ما٬ رهبر سرسخت ما”! و این بار اگر کارگر با حزب متشکل و کمونیستی خود٬ پا به این عرصه بگذارد آن زمان شمارش معکوس عمر رژیم اسلامی آغاز خواهد شد٬ شانس آلترناتیوهای راست و مرتجع به به شدت افت خواهد کرد. از این رو طبقه کارگر باید متشکل شود٬ باید متحزب شود. آیا باز هم باید تاکید کرد که طبقه کارگر بدون حزبش به پیروزی نمیرسد؟
۳- فاکتور مهم دیگر این است که جامعه ای که در حال طغیان و تحول است٬ در هر حال دارد به وضع موجود “نه” میگوید. سئوال این است که کدام “نه” در راس اعتراضات قرار میگیرد. “نه” به گوشه از وضعیت موجود یا “نه” به کلیت نظام اسلامی و سرمایه داری؟ “نه” به ذره ای از نابرابری و تبعیض یا “نه” به تمامی اشکال و همچنین مبانی نابرابری سیاسی و طبقاتی در جامعه؟ “نه” به گوشه ای از استبداد و خفقان و بی حقوقی یا “نه” به هر آنچه که نافی حقوق آزاد و برابر شهروندان جامعه است؟ “نه” به بخشی از زن ستیزی یا “نه” به هر آنچه که باعت تحقیر و فرودستی و ستم بر زن است؟ “نه” به گوشه از حاکمیت مذهب در حکومت و شئونات زندگی اجتماعی یا “نه” به تمامیت آن؟ “نه” به ذره ای استثمار یا “نه” به کلیت مبانی و پایه های استثمار و کار مزدی در جامعه؟ مساله این است.
۴-تاکید آخر بر کارها و مشغله های اصلی کمونیسم کارگری در این دوره است. ما مدتی است که از کمونیسم سازمانده و رهبر صحبت میکنیم. این یک ویژگی متمایز کننده ما از سایر جریانات مدعی کمونیسم است. این تلاش تاکنون نتایج مهم و تعیین کننده ای برای جریان کمونیسم کارگری داشته است. متحقق کردن شرایط ذکر شده در بالا تماما در گرو پیشبرد دائمی این تلاش است.
واقعیت شیرین این است که ما میتوانیم پیروز شویم. اما مسیری که باید طی شود الزاما سرازیری نیست. دریچه ای به روی ما باز است. از این دریچه میتوان چشم انداز یک دنیای زیبا و انسانی و شاد و مرفه و خوشبخت را٬ دنیایی فارغ از استثمار و استبداد را مشاهده کردواقعیت این است که انتخاب دیگری در مقابلمان نیست. باید تمام آزادی را خواست٬ تمام رهایی را خواست. تمام خوشبختی و سعادت را خواست. ما مخیر نیستیم. باید برای تمام پیروزی تلاش کنیم. این سئوالی است که در مقابل گرایش کمونیسم کارگری قرار دارد. اول ماه مه برای ما تلاشی برای پاسخگویی به این مسائل اساسی پیشاروی طبقه کارگر و جامعه است.
این واقعیت شیرین تلاشی عظیم را در دستور ما قرار میدهد. تلاشی که تضمین کننده فردایی است که در آن کسی گرسنه نباشد٬ کسی بیسواد نباشد٬ کسی شب را در خیابان بسر نبرد٬ کودکی از گرسنگی و سوء تغذیه جان خود را از دست ندهد. استعداد و خلاقیت هیچ انسانی بخاطر تولدش در صفوف طبقه کارگر و محروم نابود نشود. آرزوها و آمال توده انسان کارکن بخاطر سود و انباشت سرمایه به خاک سپرده نشود. فردایی که جایی از زن ستیزی در آن نباشد. زن انسان فرودستی نباشد٬ زن بودن جرم نباشد. خرافات و تحجر و عقب ماندگی و مذهب زندگی مردم را در چنگال خود به اسارت نگرفته باشد. کسی برای زندگی ناچار نباشد نیروی کار خود را به فروش برساند٬ کار مزدی دون شان انسان و جامعه باشد. کار فعالیتی کسل کننده و عذاب آور نباشد٬ برعکس کار فعالیتی خلاق برای رفع نیازمندیهای همگان در جامعه باشد و هرکس به اندازه نیازش از محصولات تولید شده که حاصل تلاش همگان است برخوردار باشد و به میزان توانش در رفع نیازمندیهای همگان بکوشد. سهم جوان از زندگی بیکاری و تباهی آینده اش نباشد. و باید تاکید کرد که اگر حکومت در دست ما باشد تحقق چنین جامعه ای در فردای سرنگونی رژیم اسلامی تماما ممکن و مقدور است.
رفقای کارگر٬ در آستانه اول ماه مه بار دیگر تاکید میکنیم که پیروزی جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم هر چه بیشتر به نقشی که کارگر و کمونیسم در این تحولات ایفا میکنند٬ گره خورده است. ما تاکید میکنیم که طبقه کارگر باید با پرچم مستقل سوسیالیستی خود٬ متشکل و متحزب٬ در این اعتراضات شرکت کند و رهبری آن را در دست گیرد. از این رو بر برپایی فوری و همه جانبه جنبش مجامع عمومی کارگری و سازمان یافتن آن و شکل دادن به شوراهای کارگری و همچنین شوراهای کارگران و مردم زحمتکش و جوانان در محلات از تاکیدات ماست. ما تاکید میکنیم که طبقه کارگر تنها با حزبش میتواند پیروز شود. از این رو باید متحزب شد. باید در راس اعتراض توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی قرار گرفت. باید تلاش نیروهای جنبشهای ارتجاعی ناسیونالیسم پرو غربی و جنبش ملی – اسلامی را در حقنه کردن آلترناتیوهای ضد کارگری٬ اسلامی و ناسیونالیستی خنثی کرد. باید اعتماد و باور بخش قابل ملاحظه ای از جامعه به آلترناتیو کارگری و کمونیستی را جلب کرد.
حزب همه شما را بمنظور رهبری مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی و سازماندهی یک انقلاب عظیم اجتماعی و استقرار حکومت کارگری به صفوف خود فرامیخواند. باید اول ماه را به روزی برای پیشروی مبارزات سرنگونی طلبانه توده های مردم و تختی پرشی برای گسترش اردوی آزادی و برابری و رفاه همگان٬ اردوی کمونیسم و کارگر٬ تبدیل کرد.