فلسفه یک شکست( به بهانه نوشته عبدل گلپریان)

پوپولیسم تنها پژواک تمایلات مردم است، یک جریان پوپولیست برنامه ای به میان توده ها نمی برد، بلکه جزئی پر سرو صدا! از برنامه توده ها می شود . چنین جریانی به سادگی در جنبش های توده ای و بی برنامه حل شده و هر سرو صدا و شلوغی برایش بوی انقلاب می گیرد . این سیستم یک جریان کمپینی است که اکثرا دنباله رو کمپین هایی که توسط دیگران شروع شده اند می شود و بدون توجه به منافع طبقاتی! بعضا به بلند گوی دشمنان طبقاتی خود تبدیل می شود.پوپولیستها بطور وسیع به میان توده ها می روند، اما نقدی ندارند ، تمکین می کنند و تسلیم خواست ” خلق” می شوند و در این میان طبقه کارگر به حاشیه رانده می شود. به قول منصور حکمت ” نتیجه کار پوپولیستی مستقل نشدن طبقه کارگر است” البته این زمانی صدق می کند که این جریان پوپولیستی یک حزب کمونیستی باشد! در غیر این صورت پوپولیسم به خودی خود چیز بدی نیست، بلکه تنها مشکلش این است که متعلق به جنبش های دیگر است و منافع طبقات دیگر را بر آورد می کند. این جریان منحرف بارها توسط کمونیستهای انقلابی و بخصوص منصور حکمت نقد شده است، اما هیچ وقت به طور کلی در حزب کمونیست کارگری ریشه کن نشد و با مرگ حکمت دوباره جان تازه ای گرفت و اکنون همچون موریانه تن نحیف حزب کمونیست کارگری را زخمی کرده و آن را به شکار کوچک احزاب بورژوایی تبدیل کرده است.
این جریان برای توده ای شدن دنباله رو هر شلوغی که پیش آمد یا ممکن بود پیش بیاد رفت! زمانی قرار شد قبل از هواپیما های هخا به تهران برسد، زمانی همصدای پژاک و جریانات دست راستی آزربایجان شد، در عاشورای حسینی رژه رفت، مسلمان سابق شد و اکنون با ایجاد ” کمپین فتنه” به پیشواز ” فتنه” ای دیگر از اصلاح طلبها و یا شاید جناح احمدی نژاد در انتخابات آینده رفته است. پیش بینیشان درست است! بعید نیست در انتخابات اینده جناح ” فتنه” که اکنون به جناح احمدی نژاد( فتنه ۹۲) در ایران اطلاق می شود اعتراضاتی را در خیابانهای تهران و یا شاید شهر های کوچکتر به راه اندازد( شاید این بار با رنگ سرمه ای)
تاریخا اکثر احزاب کمونیست که دچار ریزش از درون می شوند، بعد از ریزش های مقطعی اگر نا امید شوند! برای جذب اقشار مختلف از طبقات دیگر به سیاست های دست راستی و هم خط با طرز فکر توده های مردم رو می آورند. دیگر مسئله اصلی یعنی انقلاب کارگری به حاشیه رانده می شود و مقوله هایی مثل ” انقلاب انسانی” جای گزین آن می شوند. فلسفه این طرز فکر ساده است، دوران عوض شده است، مردم از اسم کمونیسم می ترسند، انقلاب کارگری و دیکتاتوری پرلتاریا واژه های ترسناکی هستند، امروز دیگر سوسیالیسم را باید کمی تعدیل کرد و یا با اسمی دیگر به میان مردم برد.
نوشته من “آن روی سکه” هیچ شباهتی به آن چیزهایی که آقای عبدالله گلپریان نقد کرده اند ندارد. در آن نوشته به وضوح حرکت زنان سرخپوش در مریوان یک حرکت انقلابی و پیشرو معرفی شده است که شایسته بزرگترین حمایتها است وجالب است که بدانیم این آقایی گلپریان از کجا و چطور به این نتیجه رسیده است که این نوشته فقط ” به خاطر اینکه مردان لباس زنانه کردی به تن کرده اند، آن را ناسیونالیستی خوانده است” ایشان حقیقت را نمی گوید و یا چشمان خود را به روی حقیقت بسته، گوشیی در گوش گذاشته اند که فقط” صدای شیه اسبها قبل از طوفان انقلاب” از آن پخش می شود و بدتر اینکه نمی تواند جلوی خود را بگیرد و چشم بسته قلم می چرخاند.
نخست به چند نمونه کوتاه از نوشته کسانی که لباس زنانه کردی پوشیده اند نظری بندازیم. سوالاتی که گلپریان خواسته بود از مردان زنانه پوش بپرسیم
نظر چند تن از دوستان فیسبوکی من در این مورد که لباس زنانه کردی پوشیده اند!
“به نظر من تحقیر کردن مردی با لباس زنانه یعنی اینکه لباس زنان کرد تحقیر امیز است در حالی که زنان کرد چند ین سال است که برای دفاع از خاک و بوم این کشور لباس مردان را میبوشند”
“زنان سالهاست با لباس مردانە و با افتخار از کرامت سرزمین خود دفاع می‌کنند, چرا برای من مرد شرم باشد کە برای دفاع از فرهنگ خود لباس زنان را بپوشم؟”

و یا
“در پی سکوت معنا دار ایرانیان نسبت به هتک حرمت لباس زنانه کوردی و هتک حرمت مقام و منزلت زن در اجتماع توسط مسئولان جمهوری اسلامی بار دیگر این واقعیت برای کوردستانیان مسلم گشت که ادعای هموطنی و برادری ایرانیان با ملت کورد نیرنگ و فریبی بیش نیست”.
این اظهار نظرها هنوز در فیسبوک وجود دارند. والبته نظرات دیگری درمورد اینکه زن کرد همسر ، مادر و ناموس ما است چرا باید لباسش تحقیر شود نیز به وفور در شبکه های اجتماعی توسط مردانه زنانه پوش نوشته شده است.تا جای پیش رفته است که یکی از طرفداران این حرکت چنین می نویسد.”این اقدام را محکوم می کنم (اقدام جمهوری اسلامی )و به این لباس افتخار می کنم چون این لباس را مادر قاسملو و قازی پوشیده اند”.

اما برای اینکه دوباره آقای گلپریان مغلطه نکنند بهتر است یاد آور شوم که حرکت زنان سرخ پوش در مریوان هیچ ربطی به حمایت مردان ناسیونالیست زنانه پوش از آنها ندارد. هر چند این وسط ممکن است کسانی هم باشند، که حتما هستند، لباس زنانه را به خاطر دفاع از حقوق برابر زن و مرد پوشیده باشند، اما من دنبال استثنا ها نمی روم جو غالب مردان زنانه پوش،( نه حرکت زنان سرخ پوش!) ناسیونالیستی است! تا جایی که صدای خود زنان سرخ پوش مریوان در آمد و در یک اطلاعیه ” نه” بزرگ به ناسیونالیست ها گفتند. البته بعید نیست با این هوچی گری حزب کمونیست کارگری و پوپولیسم افسار گسیخته آن ، چنین اطلاعیه ای هم در مورد آنها نوشته نشود
اکنون یک سوال پیش می آید: پوشیدن لباس زنان که شما آن را جسورنه خوانده اید !!چه جسارتی می خواهد؟ گویا هنوز باید الفبای برابری زن و مرد را برای خود شما از سر نوشت.
اما در مورد ناسیونالیسم و برابری زن و مرد شما حرفهای من را تکرار کرده اید و بعد در کمال ناباوری توضیح می دهید که ناسیونالیسم با برابری زن و مرد در تناقض است! مشکل شما این است که نوشته را خوب نخوانده اید، فقط می خواستید در این مورد چیزی بنویسید! در کجای این نوشته! در مورد دفاع ناسیونالیستها از حقوق زن چیزی نوشته شده است؟ بهتراست کمی منصف باشید.
من کمپین ناسیونالیستها را نه در دفاع از برابری زن و مرد بلکه در دفاع از لباس کردی و فرهنگ کردی محکوم کردم. که در بالا به نمونه ای از نوشته های این مردان زنانه پوش در کنار عکس هایشان اشاره کردم. البته من نمی خواهم شما را قانع کنم، دیدگاه شما از بد تینتی یا دشمنی با منی که اصلا ندیده اید نیست. این یک شلوغی دیگر است. حتی اگر برابری زن و مرد قربانی حرکت های کثیف ناسیونالیستی شود زیاد مهم نیست. حتی اگر زنان سرخپوش مریوان به حاشیه رانده شوند و مردان زنانه پوش مرکز سقل این تبلیغات شوند زیاد مهم نیست، مهم این است که می شود شلوغ کرد. اطلاعیه داد، کمپین گرفت. هدف زیاد مهم نیست! مهم این است عده ای بیشتر باشند حتی اگر تفکرات ضد زن هم داشته باشند که دارند.
مهم برای شما این است که فکر می کنید این طرز فکر اکثریت مردم است و به آن تمکین کرده اید.
در اخر
جنبش کمونیسم کارگری مدافع سکولاریسم و برابری بدون قید شرط زنان و مردان در جامعه است. هر جا امکان داشته باشد سازمانده رادیکال ترین حرکت ها علیه تبعیض و نابرابری می شویم و هر جا حرکتی چپ و رادیکال و در خدمت برابری بدون قید شرط زنان و مردان باشد از آن دفاع خواهیم کرد و همه امکانات خود را برای تبلیغ آن بکار خواهیم بست. ما سیاه لشکر جنبش های ارتجاعی نمی شویم، و در مقابل آن اجازه نمی دهیم اعتراضات مثبت، رادیکال و چپ را دشمنان طبقاتی ما صاحب شوند. نمونه اعتراض زنان سرخ پوش مریوان یکی از آنها است. که از بی بی سی گرفته تا الجزیره و احزاب ناسیونالیست کرد تمام تلاش خود را بکار بسته اند که این حرکت را بخاطر چند مرد ناسیونالیست که لباس زنانه پوشیده اند منحرف کنند. تلاش مدیای راست باید توسط کمونیستها در هم شکسته شود و این کار ما است. دفاع کورکورانه حزب کمونیست کارگری از جریانات واپس مانده خواسته یا ناخواسته در خدمت دشمنان طبقاتی ما قرار گرفته است! ناسیونالیستها به اندازه کافی میدیا برای تاثیر گذاری بر اذهان مردم دارند. لطفا شما آتیش بیار معرکه نشوید…