سخنى با مظفر محمدى و اسد گلچینى

منصور فرزاد
مقدمه
مظفر محمدی و اسد گلچینی که قبلا از اعضای دفتر سیاسی  حزب کمونیست کارگری ایران بودند، چند سال پیش با در پیش گرفتن راه دیگری به رهبری کورش مدرسی از حزب ما جدا شدند . و آنهم تحت این عنوان که برای رسیدن به اهداف سوسیالیستی حزب ، و برای پر کردن خلاء استراتژی حزب باید در شرایطی که جمهوری اسلامی سرنگون میشود با باقی مانده دولت سرنگون شده  دولت موقت تشکیل داد و در آن راه از کارگران خواست که دست از مبارزه بکشند و به کارگران اجازه اعتصاب نداد.

در واقع  همان وقت استراتژی خود را مطرح کردند و هنوز هم در این مسیر حرکت میکنند. تئوری دوران و "سوسیالیسم هنوز زود است"  مضمون اصلی مقالات آنها شد.  این دوستان سابق جهت ضعیف نشان دادن چپ و در اکثر موارد خاک پاشیدن به مبارزات کارگران و اقشار دیگر به جستجوی توجیهاتی که "مقبولیت" داشته باشد کشانیده شدند. اینکه جمهوری اسلامی و ناسیونالیستها   دست بالا پیدا کرده اند  (اخیرأ نیزترویج  متعارف شدن جمهوری اسلامی)و همزمان دامن زدن به ناامیدی در میان مردم و بی اعتبار کردن جنبش آزادیخواهانه و کارگری  تحت عنوان فرقه و سکت و…،  تئوری و کار روزانه شان  شد .
نام بردن از انقلاب حالشان را بر هم میزد و فیلسوفانه و با تکبر حرکات سوسیالیستی را تحت عنوان " انقلاب سواری" تخطئه میکردند  و این در حالی بود که همچنان " برنامه دنیای بهتر" را ظاهرا برنامه خود میدانستند. حسن نصرالله یکی از رهبران اسلام سیاسی را قهرمان مردم لبنان کردند و به تمجید وی پرداختند. اینها همزمان کارگران، کمونیستها و مردم آزاده را با دیده تحقیر مینگرند. درحالیکه در مقابل، طبقه ما و مردم آزادیخواه همیشه طبقه حاکمه و قهرمانانش را نقد  و بدیده تحقیر نگریسته اند. این اتفاقات تنها یک اشتباه لپی و یا یک اشتباه در محاسبه نیست و نبوده است. این یک متد و روش سیاسی و فرهنگ طبقات متفاوت در مقابل هم را نشان میدهد. طبقه کارگر و کمونیستها امثال  ناپلئون و هیتلر وخمینی و بوش  را در اوج قدرت هم به تمسخر کشیده  ویک لحظه در ارتجاعی بودن آنها حتی  در دورانی که پروژه های وسیع را عملی کرده اند ، شک نکرده اند. دفاع از حسن نصرالله،  سنت کمونیسم روسی و امثال حزب توده در میان منشعبین از حزب ما  را به نمایش می گذارد.
با این مقدمه به نکاتی از نوشته مشترک مظفر محمدی و اسد گلچینی خطاب به اتحادیه آزاد کارگران به تاریخ ماه مه ۲۰۰۸ ( اردیبهشت ۸۷) مختصر اشاره ای میکنم . لازم به یاد آوری است که نکات زیادی در نوشته هست که در جای خود باید به آنها پرداخته شود .
نگرانى هاى دوستان 
مسئله این دوستان انتقاد و یا آنطور که اعلام کرده اند دلسوزی برای کارگران ونگرانی از عدم  سازماندهی در محل کار و زیست نیست. زیرا تا چندی پیش علیرغم مبارزات هر روزه و وسیع کارگران  و اقشار دیگر، مرکز توجه و پروژه اصلی آنها گارد آزادی بود. با توجه به نوشته های متعدد و مصاحبه مظفر محمدی در تلویزیون پرتو قرار بود که گارد آزادی پایه  تشکل توده وسیع مردم باشد و طبق مصاحبه های آنها " اگراین جریان پا بگیرد کسی از عهده آن بر نخواهد آمد".  گارد آزادی  به دلائل متعددی به جائی نرسید و نشکفته پرپر شد و امروز بعد از شکست پروژه بحرانسازی در مرزها و به تبع شکست تفکر و طرز تلقی آنها از مبارزه مسلحانه در میان این صف که خود ناشی از واقعیتهای سرسخت جامعه بود،  می خوانیم که این مجمع عمومی کارگران است که اگر تشکیل شود کسی از عهده اش بر نخواهد بود.  و اما "نگرانی " از موقعیت اتحادیه آزاد کارگران که در عین حال بطرز خصمانه ای به آن  برخورد میشود، در کل نوشته مشاهده میگردد.  میگویند:  " این دوستان صرف نظر از هر تعریفی که خود از "اتحادیه آزاد" دارند، و صرف نظر از اینکه هر عضو این شبکه فعالین،‌ کارگر شاغل یا بیکار اند، صنف و بخش معینی از کارگران صنعتی، غیر صنعتی و کارخانه و کارگاه و یا لیست بیکارانی را که فرضا در دفتر اتحادیه ثبت شده اند را نمایندگی نمی کنند. اتحادیه آزاد کارگران،‌ اتحادیه کارگران فصلی یا اتحادیه صنعت گران فلان شهر و یا اتحادیه کارگران شهرداری یک شهر و یا شورای کارگران کارخانه ای نیست. شورا، سندیکا یا مجمع عمومی کارگران کارخانه یا صنف و شهر معینی نیست. بنا به تعریف، آزاد است. به همین دلیل ما می گوییم اتحادیه تشکل توده ای کارگری نیست. قبلا هم نبود و حالا هم که اسم عوض کرده است، نیست. بلکه شبکه فعالین کارگری است و اشتباه است اگر خود را جای تشکل توده ای کارگران بگذارد و نقش تشکل توده ای کارگری را به عهده بگیرد و یا وظایف و شعارهایی در دستور کار خود بگذارد که از عهده اش برنیاید و سرانجام ناامید و سرخورده شود.
 و یا:  "اتحادیه آزاد کارگران اگر بپذیرد که یک تشکل توده ای کارگری نیست بنابراین باید به روشنی معلوم کند که به چه کاری مشغول است و چه پروژه ای را پیش می برد. و چگونه به این میرسد."
در ادامه نوشتهو بعد از اینکه دل خودشان را راضی کرده اند که اتحادیه نماینده هیچ بخشی از کارگران نیست مینویسند : " فعالین کارگری جمع شده در این شبکه باید بپذیرند که اتحادیه آزاد کارگران یک تشکل توده ای کارگری نیست. اتحادیه یک صنف کارگری ویا تشکل یک محیط کار نیست."
دوستان! اگر شما با توجه به  فضای  به مراتب بهتری که در آن قرار دارید  به روشنی معلوم می کردید  که به چه کاری مشغول هستید و چه پروژه ای را پیش می برید و چگونه به آن میرسید ، شاید آنوقت تا حدی مجاز بودید با توجه به  شرایط بسیار سختری که کارگران در آن بسر میبرند ، پند و اندرز بدهید . بالاخره هنوز کسی از حزب شما در باره  پروژه تشکیل دولت موقت با امثال حجاریان مطلبی ننوشته و یا  کسی آنرا رد نکرده است ּ اما عملا می بینیم که سیاستهایتان بر این مبنا است. هنوز برای کسی معلوم نکرده اید که چه فضائی باعث شد که کورش مدرسی پلاکارد آزادی و برابری را به گردن آویزان کند، در حالیکه تا چند ماه قبل از آن و  به مدت چند سال کلیه مبارزات م