نگاهی به تجربه حرکت زنان سرخ پوش در مریوان / محمد راستی- جمیل خوانچه زر

نگاهی به تجربه حرکت زنان سرخ پوش در مریوان

 

محمد راستی- جمیل خوانچه زر

در ۲۶ فروردین ۹۲ نیروهای انتظامی شهر مریوان فردی به نام “ت.خ” که مجرم بوده را در خیابانهای شهر و ملبس به لباس زنانه برای “عبرت” دیگران و برای “رسوا” کردن وی میگردانند. این عمل شنیع و این وحشی گری از دو نظر مورد نارضایتی بسیاری از مشاهده کننده گان این صحنه شد. بسیاری می پرسیدند چرا این “بیچاره” محکوم است در حالی که بزرگترین مجرمان در همین شهر با  جنایت  زیاد و کشتن روزانه از مردم محروم و زحمتکش  را در پرونده دارند و در صدر مسئولین شهر نشسته اند. و چرا لباس زنانه بر تن یک “مجرم”؟

البته بودند کسانی هم که بی تفاوت این صحنه ها را میپایدند، بودند کسانی که مساله مجرم بودن ت.خ و محکومیتش مساله شد و بعضا همراه با قافله نیروهای انتظامی همراه بودند یا بودند کسانی که آخر و عاقبت این مرد که به لباس زنانه ملبس شده بود را بدترین جرم میدانستند! آنچه که دقیقا “حاکم شهر”! (دادستانی)از جمله اهدافشان بود و در مغز پوسیده اش بر علیه زنان در جریان بود.

همانطور که اشاره کردیم دو موضوع اصلی در این جا مساله بسیاری از مبارزین شهر شد. و البته که خودجوش!  و بسیار از فعالین دفاع از حقوق زنان و بسیاری از زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب توهین به زنان و و حرمت و کرامت انسان آنها را به حرکت در آورد که باید کاری بکنند و این حرکت گستاخانه را نباید بی پاسخ بگذارند. این اطمینان وجود داشت که چنانچه اجازه داده شود که اینگونه فرهنگ  پوسیده، مردسالار و وحشی در برخورد به انسانها کوچه و خیابانهای شهر را تسخیر کند مجال نفس کشیدن در خانه ها تنگ تر هم میشود. ارتجاع و سنت مردسالاری نه تنها در پیش حاکمان شهر و نیروهای مامور و معذورش! بلکه در جامعه عمیقا ریشه دارد.

فردای این روز یعنی در ۲۷ فروردین و در حالی که خبر دیروز همه جا را گرفته بود و در فضای مجازی هم به سایت های ایرانی و کرد کشانده شده بود، تعدادی از زنان پیشگام شدند و با لباس های سرخ در اعتراض به حرکت نیروهای انتظامی به  خیابانهای شهر به حرکت در آمدند. آنها هر گونه توهین به زنان  را محکوم کردند. این حرکت نمادین صدای اعتراض یک جنبش بود. این حرکت قهرمانانه پاسخ تماما محکمی به نیروهای انتظامی و مرتجعین بود. این در حالی بود که همزمان تعدادی از فعالین “حقوق زن” حداکثر آنچه را که در برنامه داشتند اعتراض به مقامات شهر و تذکر به آنها برای چنین حرکاتی از جانب نیروهای انتظامی بود. فضای شهر را شور و شوق انقلابی و مبارزه جویانه ای فرا گرفته بود. زنان سرخ پوش مریوان در اذهان و قبل از هر نیت و اهدف تراشیده دیگر! متبلور اعتراض به تبعیض بر علیه زنان بود که همزاد این نظام و حکومت اسلامیش بوده است. حرکت سرخ پوشان مریوان قبل از اینکه بهر چیز دیگری وصل شود، بیشتر به “ضلع شمال شرقی خیابان فردوسی تهران” و ” زن سرخ پوش” وصل بود۱.

مسئولین نظامی و انتظامی و امنیتی شهر در چه حالی بودند؟

مثل همیشه عکس العمل آنها بر این بود که مساله را خاموش کنند و تعدادی را هم دستگیر کنند و همین کار را هم کردند اما حدس این مساله نباید چندان مشکل باشد که به یک دیگر گفته اند که “چه غلطی کردیم”! “چه غلطی کردیم که دیگر نباید تکرار شود”! این را حداقل پادو های حکومت اسلامی یعنی نمانیده های مجلس از مناطق کرد زبان که نقش شاخک های حسی در این مناطق را رهم دارند توانستند بیان کنند.

به این ترتیب اعتراض به سطح گسترده ای رسید. تا جایی که نیروهای امنیتی و انتظامی اقدامات پیشگیرانه بیشتری را به اجرا گذاشتند و در صدد دستگیری تعدادی دیگری بر آمدند. این ها دیگر جوابگو نبود. دستگیر شدگان هم بعد از چند ساعت آزاد شدند و گسترش اعتراضات در جریان بود و منظما نیروهای بیشتری را به خود جلب میکرد. برنامه و ابتکارات بسیاری در راه بود تا اقشار مختلف مردم درگیر شوند.

چرا مساله لباس کردی برجسته شد؟

بدیهی است که در هر اعتراض و مبارزه ای گرایش های مختلف با اهداف و سیاست های مختلفی وجود دارد. بدیهی است که هر کدام تلاش میکنند که هژمونی خود را بر این حرکت اعمال کنند و باز هم بدیهی است که هژمونی هر کدام از این گرایشات و یا جنبشی که نمایندگی میکنند اعمال شود و نهایتا عمل شرکت کنندگان را سمت وسو میدهد. در ماجرای روز ۲۶ فروردین و در حالی که ت.خ با لباس زنانه در شهر گردانده میشد همه این گرایشات و نظرها وجود داشت. تعدادی مساله توهین به کرامت انسان و یک قربانی این نظام و سیستم حافظ منافع سرمایه داری برایشان مساله شد، تعدادی سرکوبگری برای محرومان جامعه و خاموش کردنشان. تعدادی لباس “کردی زنانه” که بر مرد زندانی پوشانده بودند “رگ غیرتشان” را جنباند و تعدای دیگر لباس “زنانه” بر تن یک مرد و رفتاری این چنینی با یک زندانی موجب اعتراضشان را فراهم کرد. همه این ها تلاش کردند در این حرکت آنچه که موجب اعتراضشان بود را تعقیب کنند.

این مساله را البته که نمیتوان صرفا از دریچه این نظرات مختلف دید و مساله مهم این بود که بطور واقعی هدف نیروهای انتظامی توهین به لباس کردی نبود اما ناسیونالیستها این جنبه  را مثل همیشه مساله کردند و باختند و این باخت را باید تا پایان این مبارزه مشخص ادامه داد! چرا که آنها لابد تلاش میکنند به اشکال دیگری این مساله را در قالب “توهین به لباس کردی” نگاه دارند. مساله در واقع توهین به زنان بعنوان زن و “بعنوان ضعیفه” و “بعنوان موجود درجه چندم” و “بعنوان موجودی پایین تر از مرد” و “موجودی عفریته” و “موجودی خراب” و “یک موجود شیطانی” و … بود یعنی دقیقا آنچه که در سنت و رفتار و جنبش ناسیونالیسم و ناسیونالیست ها هم هست و از نظر قوانین اسلامی و قرآنی جمهوری اسلامی هم که فراروان موجود است. حاکمان شهر ومامورین هم در پی اجرای این تصویر بودند نه اینکه بخواهند به نوع لباس و لباس کردی اهانتی بکنند. تصور کنید همین اتفاق اگر در شهر شوش و یا نیشابور و آستارا و سراب بود، حاکم شهر حکم میداد که مرد خاطی را چه نوع لباسی به تن بکنند؟ به احتمال زیاد همان لباس محلی آنجا را بر تنش میکردند ولی با همان اهدافی که در مریوان بود. ناسیونالیستها استاد دور کردن مردم از نقد به ارتجاع و سنت های ضد زن و قوانین ضد مردمی هستند. شاید به همین دلیل بود که اطلاعیه آنها مملو از هشدار دادن به مقامات شهر بود و لابد قدم بعدی برای آنها مذاکره برای این مساله بود که از این به بعد و در چنین مواقعی لطفا لباس فارسی و یا ترکی و گیلکی بر تن مردان مجرم بکنید و نه لباس کردی! ناسیونالیستها و جنبش ناسیونالیستی در کردستان معضل دیگری غیر از لباس و زبان و خوراک کردی و شریک شدن در ادره امور با سرمایه داران و حاکمان فعلی ندارند! فرماندار و استاندران شهر و رئیس کلانتری و پاسگاه ها چنانچه کرد باشند مساله اینها حل میشود!  و چنین تغییری هم برای آنها کافی است تا به تغییر سیستم موجود و کارکردش برای سرمایه دارن و خرده بورژوازی در کردستان لطمه ای نتوان وارد کرد. و همینطور کارگران و مردم زحمتکش در ایران و کردستان نباید دست به هیچ تغییر دیگری بزنند تا جنبش آنها به سرانجام پیروزی برسد!!! نباید طبقه کارگر خواهان ۶ ساعت کار در روز و دو روز تعطیلی در هفته با حقوق و مزایا و معیشت مناسب باشد! نباید مسکن مناسب برای همه، بهداشت و درمان مناسب و برابر برای همه، امکانات رفت و امد اتوبوس و قطار مجانی برای همه باشد! زنان و مردان چنانچه از آزادیخواهی  وبرابری طلبی حرف بزنند سرکوب میشوند و جوانان دختر و پسر و کودکان اجازه ندارند از آینده ای آزاد و برابر، مرفه و شاد و با فرهنگ امروزی برخوردار باشند. کردستان عراق و مناسبات هنوز بجا مانده و تقویت شده تحت حاکمان ناسیونالیست و جنبش “کردایتی” آینه ی تمام قدی است که ناسیونالیستهای کرد در مناطق دیگر کرد زبان در ایران و ترکیه و سوریه و طبس! در پی آن هستند. تجربه اخیر در مریوان یکبار دیگر این تقابل و رودر رویی جنبش ناسیونالیستی با جنبش سوسیالیستی و آزادیخوانه را در این زمینه و هر چند در ابعاد “کوچکی” برجسته کرد.

کمپینی هم که تعدادی از مردان با لباس زنانه به تن، در این زمینه شروع کردند و ابعاد جالب و خوبی به این مبارزه داد را این جنبش تلاش میکند مال خود کند. این مردان با هر نوع تفسیر و تعبیر “مردم پسند” و “قانون پسند” این حرکت را در راستای همین اتفاق یعنی توهین به زنان و بر علیه تبعیض بر زنان در جامعه است دنبال میکنند. این حرکت دال بر ناسیونالیست بودن آنها نیست و چنانچه ناسیونالیستها هم این کار را بکنند در همین راستای تبغیض بر علیه زنان است و هر چه بخواهند آنرا توهین به لباس کردی بنامند بیشتر از اعتراض واقعی مردم دور میشوند و البته چه بهتر که بشوند!

این پیچیدگی بوجود آمده از طرف ناسیونالیستها البته که موجب پریشانی هم شد و بعضا بودند کسانی که به این خاطر از دخالت تمام و کمال “دوری” کردند. بودند کسانی که با دیدن لباس کردی و نوع لباس، فلسفه بافی کردند و اهداف اصلی این اعتراض را نتوانستند بفهمند! نوع لباس و نه اهداف سیاسی این حرکت و این جنبش مساله اینها شد و نوع لباس کردی و لابد روز دیگری لباس ترکی و عربی  آنها را از شرکت در این جنبش دور میکند. اینها متوجه نیستند که چرا ۱۷ نماینده مجلس شورای اسلامی به یاری این جنبش شتافته اند تا در اذهان متبادر کنند که بلکه مساله بر سر توهین به لباس کردی است! ناسیونالیستها در پی برجسته کردن لباس “کردی” بر آمدند تا در نهایت لباس دیگری را به جای آن به مقامات پیشنهاد کنند. جنبش آزادیخواهی از همان روز اول بسیار آگاه به این اهداف بود و بهمین دلیل بطور طبیعی از همان لحظه اول مشاهده یک مرد مجرم در لباس زنانه اعتراض دیگری داشت و آنرا ادامه داد تا زمانی که بر پلاکارد هایش شعار ” انسان ذاتا مجرم نیست، مناسبات اجتماعی او را مجرم میکند”. “زن برابر با مرد است” و … را به اهتزاز در آورد.

حرکت بعدی چه میتواند باشد؟

بسیار منطقی است که این حرکت همانگونه که در اهداف اولیه اش بوده است تا دست یابی به معذرت خواهی مقامات شهر و مسئولین نیروهای انتظامی و قاضی شهر، از مردم و زنان ادامه داشته باشد. تثبیت این پیروزی به این نیازمند است هر چند تا هم اکنون هم از نظر هر بیننده و هر فعال این مبارزه روشن است که باید بر این جنبش ساخت و پایه هایش را یکبار برای همیشه محکم بر زمین سفت کوبید. معذرت خواهی حاکم شهر و مسئولین آن از مردم و زنان این شهر برای توهین به کرامت و شخصیت زن ضروری است تا اینکه نه تنها این اعمال تکرار نشوند بلکه هیچ زندانی دیگری به هیچ عنوان و شکلی دیگر این چنین مورد تحقیر قرار نگیرد. این مساله جنبش آزادیخواهی را از هر لحاظ به اهدافش در این حرکت میرساند. برای این مساله باید نیروی اجتماعی زنان و مردان در همه محل های کار و زندگی را به حرکت در آورد و این میتواند بهر شکل و شیوه ای که ممکن میشود باشد. همه نوع اعتراض و همه نوع ابتکار برای این حرکت لازم است. مساله  بر سر معذرت خواهی از زنان و مردم شهر است که یک پیروزی برای همه زنان در ایران است. ناسیونالیستها مانند همیشه دفاع از “ملت کرد” را به هر قیمتی و از جمله با زیر پا نهادن منافع کل جنبش آزادیخواهی زنان زیر پا بگذارند. اهداف آنها با پوشاندن لباس ترکی و یا فارسی و گیلکی بر تن زندانی مرد بر آورده میشود و این تماما ضد انسانی و ضد آزادیخواهی است و باید آنرا ترد کرد.

جنبش آزادیخواهانه و برابری طلبانه باز هم به خود آمد. ما تردیدی نداشتیم که جنبش این بنیه استوار را در جامعه دارد. ما میدانستیم شرایط پیچیده سیاسی در ایران بر این جنبش هم سایه سکون و ناامیدی انداخته است ما میدانستیم که میتوانیم این جنبش بزرگ آزادیخواهی و برابری طلبی را در هر کجا که در آن آگاهانه و سازمانیافته دخالت کنی میتوان جنباند.

 زنده باد زنان سرخ پوش در مریوان

 زنده باد زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب!

۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

۲۲ آوریل ۲۰۱۳

۱-         “زن سرخپوش” داستان زنی است که حدود ۳۰ سال و هر روز در ضلع شمال شرقی خیابان فردوسی در تهران ملبس به لباس و کیف و کفش سرخ می ایستاده است. این “زن سرخ پوش” از سال ۶۱ یا ۶۲ به یکباره ناپدید میشود و دیگر کسی از وی سراغی نتوانست پیدا کند. گفته میشود که وی عاشق بود و هر روز به یاد یک قراری که در این محل داشته است حاضر بوده. در سال ۹۰ بنا به ابتکاری ۵۰ دختر “عاشق” سراپا سرخ یک نمایش جالب را در همین میدان فردوسی به اجرا در میاورند. در این تاریخ در روزنامه شرق و به قلم حمید جعفری نوشته شد که ” … خیلی‌ها که از ماجرای پیش‌آمده در میدان فردوسی تهران که در پنجشنبه گذشته رخ داد، مطلع نبودند گمان می‌بردند مقرر است پرچم سرخ مزین به داس و چکش دوباره افراشته شود و این دخترکان هم می‌خواهند جا پای «رزا لوکزامبورگ» بگذارند. اما نه! همه عاشق بودند و قصد آن داشتند یاد زنی را زنده کنند که روزی روزگاری نماد عشق و عشاق تهران بود که شاید هنوز هم هست و خواهد بود.”