“سوسیالیزم” انورخوجه ای و سوسیالیزم سکولار , بحثی در موضوع سکولاریزم در حکومت سوسیالیستی

مقدمه:

مطالعه بحثها و موضع گیریهای فعالین جنبش کمونیزم کارگری در طی سالهای متمادی ، نکته ای را در ذهن من برانگیخته که فکر می کنم زمانش باشد بصورت یک بحث مستقل خدمت خواننده گرامی ارائه دهم.مخاطب من طبعا هم فعالین کمونیزم کارگریست و هم جامعه ای که در استانه عبور از حاکمیت مذهبی است اما اینکه چه مدلی باید جانشین این حاکمیت شود اینقدر برایش روشن نیست و شاید از عللی که تعللی هست در سرنگونی رژیم اسلامی همین عدم اطمینان به جانشینش نه تنها از جهت سیاسی بلکه از جهت فرهنگی باشد.

سرنگونی رژیم اسلامی می تواند به شکل تغییر و جابجائی حاکمیت باشد(انطور که راست سیاسی می خواهد) یا تغییری ژرفتر در تمامی ابعاد اقتصاد سیاسی و گفتمان فرهنگی و مجموعه روابط بین مردم و حاکمیت آنطور که آزادیخوهان رادیکال چپ و کمونیست می خواهند.اما این تقسیم بندی عمومی و کلی طبعا تمامی پاسخها را در خود ندارد.نکات بسیاری ناگفته است و سوالات زیادی حتی مطرح نشده که پاسخ بگیرد! بسیاری سوالها را عده ای زمانی داده اند و فکر می کنند که کامل است در حالیکه نه سوال  واقعا درست مطرح شده و نه روند پاسخ دهی به اون سوالها از مسیر اجماع اجتماعی گذشته است.از حمله این سوالها اینست که بالاخره حکومت اینده اگر سوسیالیستی است قرار است چه انتخاب معینی در مورد مذهب و ایدئولوژیها باشد؟ آیا حکومت سوسیالیستی حکومتی ضد دین است یا سکولار؟ اگر سکولار است چه الگوئی از سکولار و با چه منطقی؟

اینها سئوالات مهمی هستند که اگر درست پاسخ داده نشوند ما دچار ابهام هستیم و آنچه در ذهنیت خود از مذهب داریم می خواهیم “قانون” کنیم! مثلا چون معتقدیم مذهب افیون انسانهاست پس باید قانونا انرا محدود کرد یا به قول تعدادی “قرآن را غیر قانونی کرد” یا “حجاب را غیر قانونی کرد” و یا “اذان را غیر قانونی کرد”! اینها نمونه هائی واقعی از چیزهائی است که بنام کمونیزم کارگری ارائه شده و توجه این نویسنده را همیشه برانگیخته و تلاشم این بوده که این نوع متدها را رسما و بصورت مقاله نقد کنم(۲و۳و۴و۵و۶). دقیقا بخاطر تداوم نقدهایم به نقطه ای رسیده ام که باید مقداری روی مسئله حکومت و سکولاریزم بیشتر بکاوم و نتیجه گیریهایم را در اختیار خواننده گرامی قرار دهم.امید من همیشه اینست که این بحثها خودش زمینه ساز تعمیق تفکر سیاسی در جامعه باشد:

(۱)تمایز قرار دادن بین حکومت و قوانینش با جنبش معین سیاسی و فرهنگی

از معضلات فکری برخی فعالین جنبش کمونیزم کارگری اینست که بین این دو سکوی کاملا متمایز تفاوتی نمی بینند. اگر بپذیریم که جوامع بشری هرگز یک رنگ پذیر نیستند و تک جنبشی نیستند سوال این می شود که در مکان حاکمیت سیاسی ایستادن چه تفاوتهائی دارد با مقام جنبش معین اجتماعی بودن؟

حتی وقتی جنبشی به قدرت سیاسی رسید تکلیفش با اصول حاکمیت چیست؟ به فرض کمونیستهای کارگری به قدرت سیاسی رسیدند.آیا قرار است حکومت را به مکان ایدئولوژیک خودشان تبدیل کنند؟ اگر چنین کاری کردند آیا این جامعه را لزوما به جلو خواهد کشید؟ اگر جامعه تک فکری و تک ایدئولوژی بشود با اصل آزادی بیان و تفکر و اختیار انسانها چگونه همجوش می شود؟

در غرب و مدرنیته دقیقا همین سوال را بصورت معینی پاسخ گفته اند. قرار داد اجتماعی در غرب اینست که حکومت موقعیت و موضع سکولار بخود بگیرد.موضع سکولار فقط در مقابل مذهب نیست.بلکه گسترده تر است. بنوعی انتخاب سیاسی و فرهنگیست که حکومت و قدرت سیاسی را از گرایشات مختلف و مذاهب و ایدئولوژیها دور نگه می دارد.نقطه ای که بنام نوترال نامیده می شود. حکومت به رغم اینکه عناصر تشکیل دهنده اش از چه جنبشی انتخاب شده اند، می پذیرند وقتی وارد مرکزیت قدرت سیاسی بشوند، از پوسته تعلق به جنبشی معین به مکان دیگری جابجا شوند که اون مکان نوترال است.نه مذهبی است و نه ضد مذهبی.بیرون از ایدئولوژیها ، کاملا در مکانی قرار دارد که به نیازهای معین جامعه بطوری عینی پاسخ بدهد و در عین حال فضائی بسازد که از درگیریهای جنبشها و گرایشات بکاهد و نقطه مشترک جامعه را بیابد. اما راستی این نقطه نوترال چیست و چرا ایستادن در این نقطه اینقدر اهمیت دارد؟

(۲) سکولاریزم عبارتست از دینامیک حرکت مداوم قدرت سیاسی حول نفطه نوترال

از سکولاریزم برداشتهای یکسانی وجود ندارد.همانطور که در هیچ موضوع و عبارتی خصوصا در علوم اجتماعی انسانها هرگز به تعریف واحد نمی رسند.تلاش البته اینست که حول فضای معینی اطراف نقطه دلخواه، جامعه به اشتراکی هرفدر محدود و لرزان و موقت دست یابد.نقطه نوترال همان مرکزی است که بنا به شرایط و زمان و درک اکثریت جامعه طبعا حرکت می کند و مکان حاکمیت سیاسی باید مرتب تنظیم شود با اون نقطه تا جامعه امکان یابد که رشد کند.

اهمین سازمان و انتخاب سکولاریزم توسط حکومت اینست که بتواند با انتخب نقطه نوترال ، خداکثر فضا برای انتخاب بهترین گزینه فراهم شود.انتخاب گزینه ها نه از بالا و توسط گروهی الیت بلکه توسط پروسه مداوم آزمایش و خطا انجام می شود.لذا باید به جامعه فضای انتخب هر قدر نادرست داده شود .اگر نادرستی انتخابها در روند تجربه جمعی اثبات نشود جامعه مجبور است همان انتخابها را مرتب تکرار کند.اینست که تلاشهای زیادی که برای انتخاب برای جامعه بنام حکومت مذهبی یا ضد مذهبی انجام شده همه به شکست می انجامد و راه به جائی نمی برد!

(۳) تجربه سوسیالیزم انورخوجه ای و شکستش در تغییر ذهنیت جامعه:

تاریخا تلاشهائی که بنام سوسیالیزم در قرن بیستم انجام شده، حداقل در روی کاغذ و در اکثریتش در عمل، هرگز به حکومتهای ضد مذهب به جهت قانونی منتهی نشد.گرچه دورانهای کوتاهی “کمونیستها” زور زدند که جامعه را از مذهب دور کنند و ایدئولوژی رسمی در جامعه بدمند، شکستشان به سرعت فرا رسید .هم از جهت توان غیر مذهبی کردن جامعه درمانده شدند و هم بخاطر حفظ قدرت سیاسی مثل استالین مجبور شدند “ضد مذهبشانرا” تخته کنند و بانی “آشتی با مذاهب” شوند! اسمش را هم گذاشتند “آزادی مذهب” ! کلاه سر خودشان و خلائق گذاشتند که کسی متوجه عقب نشینی آنها نشود!

ماجرای انور خوجه و “سوسیالیزمش” داستان دیگری بود!(۷) در آلبانی تحت حکومت انور خوجه رسما مذهب غیر قانونی شد.طبق ماده ۳۷ قانون اساسی حکومت انور خوجه، هرگونه تبلیغ مذهبی ،سه تا دهسال زندان جزای قانونی یافت! هزاران هزار انسان مذهبی سرکوب شدند و شکنجه شدند و اعدام شدند. قرار شد اینهمه “قوانین ضد مذهبی” به کجا برسد؟ بجز یک جامعه فقیر و بدبخت و مچاله شده ؟

در سال ۲۰۱۱ طبق آمارگیری، سالها بعد از زور زدنهای جناب انور خوجه ، فقط نزدیک به ۳ در صد جامعه اعلام کردند که مذهبی نیستند! جامعه آلبانی در جال حاضر مذهبی ترین و مسلمانترین کشور اروپاست! اینها واقعیت و نتیجه طبیعی متدی معین در برخورد به مذهب است و درک معینی از “سوسیالیزم”!

تاریخ بارها و بارها نشان داد که رحمی به کمونیستها نمی کند! اونها هم مشمول قوانین تحول اجتماعی هستند.اونها هم وقتی ظلم کنند سرنگون می شوند و وقتی زور بگویند جامعه پاسهخشان می دهد! جامعه به هیچ کمونیستی بخاطر نیاتش سوبسید نداده و نخواهد داد! قوانین تحول جامعه اگر شناخته نشد و رعایت نشد، نه تنها تغییر غیر ممکنست بلکه جامعه وسواسگونه به ذهنیات ارتجاعیش می چسبد و “رهبر” و حکومت “سوسیالیستیش” را به زیر می کشد! و من از جمله ادمهائی هستم که معتقدم کمونیستها را همیشه خودشان و سیاستهاشان به پائین کشیده و نه “دشمنان خارجی شان”!

(۴) سوسیالیزم سکولار یک انتخاب انسانی ، علمی و عملی برای پیشبرد جامعه

خوبست عزیزان فعال کمونیست کارگری بیشتر روی دو موضوع متفاوت دقت کنند: اولا قانون چیست و مکانیزمهای قانونی چیستند؟ و دوما: انچه ما بعنوان کمونیستهای کارگری و جنبشش می خواهیم تحت چه قوانینی تحقق می یابد.

مطالعه دقیقتر برنامه دنیای بهتر این نکته را روشن می کند که منصور حکمت این تفاوت را خوب می فهمید. حداقل در بخش مهمی از تیتیرهای برنامه دنیای بهتر این تفاوت امر قانونی و امر مشخص کمونیستی دیده می شود.با اینکه منصور حکمت شخصا با مذهب مخالف است اما در برنامه اش حکومتی که می خواهد ضد مذهبی نیست! با اینکه او با حجاب مخالف است در برنامه اش فقط از آزادی پوشش حرف می زند چرا؟ چرا منصور حکمت حجاب را ممنوع نمی خواهد؟ چرا قران را ممنوع نمی کند؟ چرا در برنامه اش اذان ممنوع نمی شود؟ آیا او کمتر از رفقای ما شخضا ضد مذهب است؟ فکر نمی کنم !

از دید من سکولاریزم حکومتی و اهمیتش هنوز برای بسیاری از کمونیستها و فعالین کمونیزم کارگری جا نیفتاده.اونها انچه خودشان می خواهند ، قرار دارند تبدیل کنند به قوانین! عیبی ندارد بعنوان فرد اینکار را دنبال کنند اما باید دینامیزم سکولاریزم حکومتی را از همین الان بلد باشند و در حدی عمل کنند که اگر فردا به حکومت برسند کسی نگوید که چرا حرفتان عوض شد؟

از دید من سوسیالیزم سکولار باید دقیقتر تعریف شود. نوترالیته در حکومت اینده ایران باید هم برای فهالین کمونیست جا بیفتد و هم به جامعه اموخته شود. این بحث من مقدماتی است و طبعا با مناظره ها و دیالوگها با افراد دیگر غنی خواهد شد.هر چه هست از دید من لازم بود انرا شروع کرد.مثل بسیاری از مفاهیم حتی اگر عده ای فکر می کنند که “بحثی حل شده” یا پاسخ گرفته باشد، جرکت مداوم برای تعمیق مفاهیم و بازتعریفشان را باید وظیفه دانست.

منابع دیگر:

(۱)آذر ماجدی:آیا حجاب باید ممنوع شود؟

http://www.azadi-b.com/M/2013/04/post_407.html

(۲)سعید صالحی نیا:سکولاریزم و آزادی بیان و حوزه های شمول آن , در حاشیه نظرات رفیق نوید محمدی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=37941

(۳)سعید صالحی نیا: مشکل دفاع از آزادی بی قید و شرط بیان و “دفاع از ممنوعیت پخش اذان”! در حاشیه مقاله رفیق شاه محمدی

http://rowzane.com/index.php/vije/182-1391-09-19-16-45-25/11810-1391-09-17-21-30-01.html

(۴)سعید صالحی نیا: دفاع از آزادی بیان یا دفاع از اذان؟! در حاشیه “انتقاد”حبیب بکتاش

http://rowzane.com/index.php/vije/182-1391-09-19-16-45-25/11812-1391-08-26-20-36-04.html

(۵)سعید صالحی نیا: نگاهی چند جانبه به تعصب گرائی( فاناتیزم) و قشریگری

http://rowzane.com/more-articles/80-saeed-salehi/12296-1391-11-07-19-52-23.html

(۶)سعید صالحی نیا: پائین کشیدن حجاب اجباری پرچم جنبش سرنگونی رژیم اسلامی

http://rowzane.com/more-articles/80-saeed-salehi/591-080110-salehniya.html

(۷)تاریخچه مذهب در آلبانی:

http://en.wikipedia.org/wiki/Religion_in_Albania

(۸)مختصری در تعریف حکومت سکولار:

http://en.wikipedia.org/wiki/Secular_state