مضحکه انتخابات و اصلاح طلبان حکومتی

کمتر از دو ماه به مضحکه انتخابات باقی مانده است، ولی هنوز رژیم اسلامی نتوانسته به راهکار مورد توافق جناحهای درون حکومت و اصلاح طلبان و سایر مدفعان داخل و خارج کشور، جهت برگذاری این نمایش سخیف دسترسی پیدا نماید. انتخابات این دوره به کلاف سردرگمی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است که چگونگی شروع و خاتمه آن برای رژیم نامعلوم و همراه با اضطرابی به مراتب بیشتر از دوره های قبل است. اوضاع بشدت بحرانی ایران بار دیگر و اینبار بیش از هر زمانی عمق شکاف و بحران حکومتی را به نمایش گذاشته است و جمهوری اسلامی را در منگنه داخلی و بین المللی، در حال سپری کردن بدترین دوران حیاتش قرار داده است. تداوم وضعیت فعلی میتواند روند زمین گیر شدن رژیم را در دل خود بپروراند. این مسئله به اضافه تورم و گرانی بیسابقه و فقر بیکاری چندین میلیونی و… نگرانی حکومت را از بهم خوردن تعادل جامعه افزایش داده است و محدودیت های به جمهوری اسلامی تحمیل کرده که به سادگی نمیتواند اصلاح طلبان را از پروسه نمایش انتخاباتی حذف نماید. و برای اصلاح طلبان نیز فرصت و زمینه ای را فراهم نموده که بعد از شکست جنبش سبز در سال ۸۸ شانس خود را یک بار دیگر بر متن بن بست جمهوری اسلامی امتحان کنند، صفوف پراکند خود را متحد نمایند و ورود مجدد به صحنه سیاست را از طریق شرکت در خیمه شب بازی انتخاباتی، از سر گیرند. همین مسئله بخش مهمی از اصلاح طلبان شناخته شده را به تکاپو و تحرک در آورده و حول کاندیداتوری خاتمی به صف نموده است.
در خارج کشور نیز از فرخ نگهدار تا اپوزیسیون ملی اسلامی و جمهوریخواه و… همه حول کاندیداتاتوری خاتمی ولوله و هل هله بپا کردند و بار دیگر رها شدن نظامشان از بن بست سیاسی و اقتصادی و رابطه اصولی با غرب و لغو تحریم ها را در وجود سید خندان باز یافتند. اینها نیز حامیان بقای جمهوری اسلامی و از یک خانواده هستند و در پی کسب اعتبار برای نظامشان از طریق ایجاد روابط حسنه با دول غربی و بیرون کشیدن حکومت ایران از انزوای بین المللی هستند و این را نیز از شخصی انتظار دارند که جربزه روبرو شدن به اندازه احمدی نژاد را هم با خامنه ای نداشته و ندارد. این جریانات مفلوک چندین سال است از دست ولی فقیه که در مورد اصلاح طلبان کم لطفی میکند و اجازه ورود به دولت را از آنها سلب نموده است، خون جگر میخورند، ولی باز نمیتوانند دل از نظامشان بکنند و شغل شرافتمندانه ای را برای خود دست و پا نمایند. خوشبختانه حنای اینها دیگر رنگی ندارد و قدرت توهم پراکنی و فریب مردم را از دست داده اند و مردم نیز این تجربه را از سر گذرانده اند و میدانند اینها کی هستند و خاتمی چندن مرده حلاج است. خاتمی همانی است که در دوران صدارتش با چند بار چشم غره رهبر، این چندرغاز ادعای اصلاحات را نیز به فراموشی سپرد و لبخندش به ماتم در مقابل مردم تبدیل شد و مردم آن دوره به قیمت هشت سال عمر خریدن برای حکومت کثیف جمهوری اسلامی، از او عبور کردند.
امروز اصلاح طلبان در میان مردم آن وجهه سابق را ندارند، مردم فکر میکردند اینها میتوانند نقش اهرم فشار به رژیم را بازی نمایند و از این طریق گامی به جلو بردارند و به اندک کشایشی دست یابند و سپس خود را برای گام بعدی آماده نمایند، هنگام صدارت خاتمی متوجه شده اند که از این خبرها نیست و این ذره بخار هم از خاتمی برنمیخیزد، در جنبش سبز نیز خاتمی نقس عقب دار جنبش را برای موسوی بازی کرد تا بلکه روزی که امروز باشد مجددا نقش سوپاپ اطمینان را برای رژیم بازی نماید، البته همه منتظرند. رهبر به لطف آید و از بزرگی خودش دستی بر سر این فرزند جفا دیده و فعلا یتیم جمهوری اسلامی بکشد، تا بلکه مضحکه انتخابات به برکت آقا و شرکت اصلاح طلبان با استقبال مردم روبرو شود و البته نا گفته نماند با این کار نیک رهبر در مورد خاتمی، اشک شوق از چشمان آقای فرخ نگهدار، این فرزند همیشه وفادار جمهوری اسلامی نیز سرازیر میشود! و برای همیشه خود را مدیون این بزرگواری خامنه ای میداند.
برای رژیم بازی اصلاحات عمر خود را کرده و تکرار آن به شکل سابق میتواند خطرات جدی برایش داشته باشد، چرا که رژیم نیز به نسبت دوره های سابق در شرایط بسیار بحرانی تر به سر میبرد و با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم میکند و توان جوابگویی به هیچ یک از نیازهای ابتدایی کارگران و مردم را ندارد. مشکلات و معضلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه، در این دوره آنچنان وسعت و گسترش یافت است که جامعه را به انبار باروتی تبدیل نموده که کافی است از سوی جرقه ای به آن برسد تا یک انفجار اجتماعی رخ دهد. کشمکش و رویاروی بی سابقه جناح بندی های حکومتی نیز طی یک سال گذشته باز تاب این شرایط و فشار تحریم های اقتصادی غرب است که این اوضاع را تشدید نموده است. با توجه به این شرایط هر دو بخش حکومتی و اصلاح طلبان بشدت نگران اوضاع هستند و در جستجوی راه چاره ای برای از سر گذراندن پروسه نمایش انتخاباتی هستند.
احمدی نژاد نیز یک پای شرکت در خیمه شب بازی انتخاباتی سال ۹۲ است و در پروسه یک سال جنگ و جدال با اصولگرایان که حمایت ضمنی خامنه ای را هم داشته اند از موضع خود عقب نشینی نکرده و مرتب در تدارک آماده کردن و معرفی کاندید مورد نظر خود، رحیم مشایی بوده و علیرغم فشارهای شدید در هر مراسمی تلاش کرده از مشایی چهره بسازد، از دادن پرچم جمهوری اسلامی به دست مشایی تا قدر دانی از تلاش های فرهنگی و آویزان کردن مدال لیاقت به سینه اش، و آنرا جزو افتخارات تاریخی خود محسوب کردن تردیدی بخود راه نداده است. با وجود اینکه بارها برگذاری مراسم ” تجلیل از خادمان نوروزی” از سوی احمدی نژاد سو استفاده از امکاانات دولتی برای تبلیغات انتخاباتی توسط اصولگرایان قلمداد شده است و دو روز قبل نیز از سوی رئیس قوه قضائیه استفاده از پول دولت برای این مراسم جرم محسوب شده است، امروز در استادیوم آزادی برگزار شد. این وضعیت و ناتوانی صف نامنسجم اصولگرایان در مقابل آن، تمایل بخشی معتدل این صف را به حمایت از شرکت اصلاح طلبان در انتخابات کشانده است.
اینکه خاتمی را ببازی انتخاباتی راه میدهند یا نه هنوز معلوم نیست. اما خاتمی مرد ایجاد تحرک اجتماعی با شرکت خود در انتخابات، حتی در سطح اصلاحات مورد نظر خود در جمهوری اسلامی هم نیست. این را اصلاح طلبان طرفدار تحرک اجتماعی آرام، جهت تحمیل گشایسی به جمهوری اسلامی در سطح آزادی انتشار رسانه هاشان و باز شدن دفتر و دستک های مهر و موم شده شان هم میدانند، ولی در شرایط فعلی او را تنها کاندیدی میدانند که میتواند نقش سوپاپ اطمینان را برای حفظ نظمشان بازی کند، نظامی که همه از بقای آن سود میبرند و اساسا بدون وجود جمهوری اسلامی جریان اصلاح رژیم هم وجود خارجی نخواهد داشت، میتواند بار دیگر جریان اصلاحات را از انزوا و پراکندگی امروز بیرون بیآورد و به اتحاد نسبی صفوشان کمک برساند و در صورت پیروزی در انتخابات سهم بیشتری از قدرت دولتی و استثمار نیروی کار ارزان و چپاول دزدی را نصیب شان نماید. اینها کسانی هستند که ١۶سال در قدرت بودند و رژیم از تعرض مردم نجات دادند و بخشی از سازندگان نظام جمهوری اسلامی هستند که در دوره های قبل جزو سازماندهندگان شکنجه، جنایت، سیاهی و تباهی ای بوده اند که رژیم در طول حیات ننگینش بر مردم ایران تحمیل کرده است.
از جناح احمدی نژاد و اصولگرایان تا اصلاح طلبان، از خاتمی و رفسنجانی تا نماینده خامنه ای، از سران سپاه پاسداران تا رئیس پلیس تهران و … همه به تحرک در آمده اند تا کارگران و مردم را از مسائل اصلی و اساسی جامعه و مشکلاتی عدیده ای که مردم با آن روبرو هستند به سمت مضحکه انتخابات منحرف نمایند. انتخاباتی که به همان اندازه رژیم جمهوری اسلامی، به مردم بیربط است. انتخابات و آرای مردم در طول حیات حکومت ایران جایگاهی در ساختار جمهوری اسلامی نداشته و اینکه این خیمه شب بازی را بنام انتخابات جار میزنند و میخواهند به مردم تحمیل نمایند، صرفا جهت مشروعیت بخشیدن به حکومت توسط آرای مردم در راستای سرکوب بیشتر مخالفان سیاسی، مبارزات کارگری و اعتراضات اجتماعی بوده و بس. مردم آزادیخواه و تشنه آزادی و برابری و رفاه نه تنها نباید در بازی انتخاباتی این رژیم ضد هر نوع انتخابات واقعی شرکت کنند که کل آن پروسه را علیه همه جناحهای رژیم تبدیل کرده و میتواند به میدان اعتراض میلیونها انسان تشنه سرنگونی رژیم تبدیل شود. هر جا ممکن شد بساطشان را باید بهم زد. نام این مضحکه را انتخابات گذاشتن، پشت کردن به حقیقت و توهین آشکارا به شعوردها میلیون انسان در ایران است.
انتخاب ما کمونیستها، کارگران و مردم مبارز ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است. این رژیم را همراه با همه جناح بندیهایش باید سرنگون کرد و از سر راه مردم ایران برداشت.
http://www.hekmatist.org/index.php
۱۸/۰۴/۲۰۱۳