مقدمه:
بیش از ۴ روز پیش در شهر بوستون ایالت ماساچوست، مسابقه بین المللی و سالانه ماراتون با انفجار دو بمب دست ساز به خون کشیده شد. گفته می شود این بزرگترین حمله تروریستی به امریکا بعد از حملات به برجهای دوقلوی نیویورک بود. بنا به گزارشات، ۱۸۳ زخمی که تعدادی از آنها دستها و پاهای خود را از دست دادند،منجمله ۹ کودک، سه کشته، منجمله یک کودک ۸ ساله ، نتایج اولیه این کار کثیف تروریستی بود که هدفش فقط به خون کشیدن مردم عادی است.
اطلاعات اولیه نشان داد که سازندگان این بمبهای دست ساز از موادی استفاده کردند که در فروشگاههای امریکا یافت می شود و اثرات تخریبی بمبها را با قرار دادن آنها در ظرفهای زودپز و قرار دادن میخ و قطعات بلبرینگ، به سبک بمبهای دست ساز ساخته شده در افغانستان و عراق، افزایش داده بودند. پزشکان و امدادگران از صحنه های متلاشی شدن بدنهای مردم شوکه شده بودند و گفته بودند که تا بحال چنین نوع زخمهائی را ندیده بودند. همه چیز نشان می داد که این یک عمل تروریستی حساب شده بود. متدهای بکارگرفته شده در این بمب گذاریها نشان می داد که عاملان با هدفی بسیار دقیق و با اطلاعاتی نسبتا خوب از روانشناسی مردمی که در ماراتون شرکت می کنند، با مکانیزم تاخیری دو بمب را از راه دور منفجر کردند تا حداکثر کشته و زخمی را از مردم عادی بگیرند و جامعه را تحت شوک روانی قرار دهند.
از آنجا که هیچ گروه جهانی تروریستی از جمله القاعده مسئولیت این انفجارها را به عهده نگرفت، سوال این بود که کی ها پشت این بمب گذاریها هستند و چه می خواهند؟
زمان گذشت و با استفاده از صدها دوربین خیابانی، پلیس هویت این دو بمب گذار را شناسائی کرد و بعد از مدتی کوتاه آنها را در خیابانهای بوستون بدام انداخت.معلوم شد اینها دو برادر بودند .یکی ۲۶ ساله و دیگری ۱۹ ساله که از چچنیا به امریکا آمده بودند. برادر بزرگتر بنام تامرلان در درگیری مسلحانه ، دیروز کشته شد و برادر کوچکتر را پلیس در زمان نوشتن این مقاله در منطقه ای کوچک محاصره کرده و تلاش اینست که او را زنده دستگیر کنند.
در این مقاله کوتاه سعی می کنم نکاتی را در این موضوع بشکافم:
(۱)ابعاد خونین انفجار بوستون و عکس العمل مردم
جامعه امریکا در طی سال گذشته بجز فشارهای اقتصادی و سیاسی که تحمل کرده. گذشته از بحران سراسری اقتصادی که زندگی و امید را از مردم طیفه پائین و متوسط گرفته، دچار امواجی از تروریزم “داخلی” شد که نمونه هایش حملات منفرد و مسلحانه آدمهائی به ظاهر دیوانه با مسلسل به دبستان و سینما و کشتار وسیع آدمها بود.همه چیز نشان می دهد که بحران روانی و تنفری عجیب و همراه بربریتی باور ناکردنی در بستر این بحرانهای اقتصادی و گسترش فقر در جامعه امریکا دارد ریشه می دواند. طبقات حاکمه با جلوکشیدن اوباما تلاشی وسیع کرده اند که بر بحران ساختاری جامعه امریکا دامن بزنند اما هم در مقابل جناح راست تر ناتوانند و هم در مقابل خواستهای مردم. گزارشهای سازمانهای پزشکی امریکا نشان می دهد که میزان خودکشی ها و بیماریهای روانی و اعتیاد در امریکا رو به گسترش بی سابقه ای است.تروریزمی “خودی” و تنفری وصف ناپذیر درون شهرها و مناطق زیستی جامعه امریکا دارد رشد می کند.این تنفر عطف به همنوع است.حتی متمرکز به نژاد خاص هم نیستتنفر از هر چه انسانیست.ایدئولوژی بسیار ضد انسانی در نسل جوان رو به گسترش است که با هر چیز با ارزش و انسانی با پرچمی نهیلیستی به ستیز می پردازد.
جامعه امریکا درون یک تاریکی فرهنگی وارد شده و موج اعتراضی جنبش ۹۹ در صدیها ، عروج و سقوطش (حتی موقت) به نا امیدیها و نیهیلیزمی دامن زده که این نوع حملات وحشیانه به انسانها را زمینه ساز است.
در انفجار اخیر بوستون، جامعه امریکا شاهد واقعیت جدیدی بود.حمله ای وحشیانه مستقیما بمنظور کشتن هر چه بیشتر از انسانها.استفاده از متدی که گروههای تروریستی اسلامی در منطقه خاورمیانه استفاده می کنند، این سوال را از همان ابتدا مطرح کرد که براستی، عاملان این انفجار کی ها هستند؟
در کنار صحنه های این انفجار خونین، صحنه های بسیار زیبائی هم دیده شد! صدها و صدها انسان که در محل انفجار به کمک همنوعان شتافتند حتی وقتی می دانستند که ممکنست در معرض انفجارهای بعدی قرار گیرند.پاسخی که این مردم با هر لباس و شغل از خودشان نشان دادند هم بطور عحیبی خیره کننده بود.گوئی بشریت داشت در بدترین شرایط ممکن به آن تنفر که در ساختن بمب ضد انسان ، بدنها را تکه تکه می کرد، پاسخ می داد. صحنه های کمک مردم به زخمیها را بارها و بارها باید دید و نشان داد تا انسانیت بداند که هرگاه جنبشی ضد انسانی به سلاخی می پردازد، انسانیت هم حاضر است!هزاران داوطلب روزهاست که نخوابیده اند.کمکهای مردمی به اسیب دیده ها و..صحنه هائی فراموش نشدنی هستند.
(۲)عوامل انفجار بوستون کی ها بودند و هدفشان چی بود؟
شاید عوامل انفجار بوستون پیشرفت تکنولوژی را دست کم گرفته بودند.نمی دانستند که صدها دوربین رسمی و غیر رسمی و دوران تکنولوژی دیگر امکان مخفی ماندن اینها را غیر ممکن کرده است.هنوز یک روز هم از این سلاخی خونین نگذشته بود که پلیس از مردم خواست که تصاویر گرفته شده خودشانرا بررسی کنند و بررسی سکانس به سکانس محل حادثه به سرعت دو چهره مشخص را نشان داد که بسته های بمب را به محل آورده بودند.مدتی کوتاه، تلویزیونها تصاویر چهره های این دو تروریست را نشان مردم دادند.حستجوی خانه به خانه شروع شد و باز بعد از مدتی کوتاه این دو جوان در خیابان محاصره شدند.مشخص شد دو برادر هستند که برادر بزرگتر در حالیکه به میان پلیس بمب پرتاب می کرد کشته شد و برادر ۱۹ ساله کوچکتر(زوخار) همچنان در محله واترتاون محاصره است و پلیس امیدوار است زنده او را دستگیر کند.
بر طبق گزارشات، برادر بزرگتر در سال ۲۰۰۰ بعنوان پنانده کشور قزاقستان به امریکا امد و مشغول تحصیل در رشته مهندسی شد. مدتی بعد در سال ۲۰۰۴ ورزش بوکس را شروع کرد و در حال قدم گزاری به مقامهای قهرمانی ملی در امریکا هم بود! گفته شده این فرد، در سال ۲۰۱۱ توسط اف بی آی مورد بازچوئی قرار می گیرد بخاطر مشکوک شدن پلیس به فعالیتهای اسلامی او.بر طبق گزارشات این فرد (تامرلان) بمدت ۶ ماه در منطقه چچنیا (جنوب روسیه)توسط اسلامیها دوره دیده و بعد از برگشتش به امریکا مشغول تهیه ویدئوهای ضد امریکائی در حمایت از “جهاد اسلامی” و “طالبان و حکومت بزرگ اسلامی منطقه خراسان بزرگ”! و حمایت از حرکتهای اسلامی در سوریه “برنامه ” تهیه می کرده است!
لازم نیست تخیل زیادی داشت در مورد اون “برادر کوچکتر ۱۹ ساله” که طبعا با مغزشوئی برادر کوچکترش باید ملعبه این تروریزم ضد انسانی اسلام سیاسی شده باشد.امید این نویسنده اینست که او را بتوانند زنده دستگیر کنند تا اطلاعات بیشتری در موضوع فعالیتهای اسلامیها ی “جهادی” برملا شود.
آنچه تا همینجا می شود نتیجه گرفت اینست که این حرکت، بخشی از حرکت تروریستی جنبش اسلامی بر علیه مردم در جامعه غرب است.متدها و شیوه های بمب سازی و هدف قرار دادن مردم ، تمامی یک مسیر را نشان می دهد که این جوانان مغز شسته شده را به حرکتهای جنایتکار و ادمخوار اسلام سیاسی پیوند می دهد.
(۳)آیا نسل جدیدی از تروریزم در حال عروج است؟
در جریان حمله به ساختمانهای دوقلوی نیویورک، نوعی از تروریزم را شاهد بودیم که در سطحی جهانی و بطور مستقیم و متمرکز سازمانیافته بود.اون تروریزم ، “از خارج” وارد می شد و هدایت می شد. مواد اولیه اش و رهبریش متمرکز بود.ظاهرا صحنه های اخیر انفجار بوستون نشان از عروج نسل دومی از تروریزم دارد که بسیار غیر متمرکز تر است.از اینترنت استفاده می کند و ابزارهایش را از همان جامعه “میزبان” می گیرد! رهبر متمرکزی ندارد و مهملات ایدئولوژیکش را هم لزوما از شبکه القاعده نمی گیرد! شبکه های دیگری در سطح جهان شکل گرفته اند.هر جا بحرانی سیاسی بین اسلام سیاسی و بخشی از بورژوازی “پروغرب” در جریانست، تبدیل شده به “مرکز” تروریزم اسلامی.
چچنیا بیش از دو دهه است که محل نبرد سیاسی و نظامی بین “جدائی خواهان ” و حکومت روسیه است و اسلام سیاسی در طی این مدت در حال تغذیه از تنفر مردم مظلومی است که هر روزشان خون و تحقیر است. چچنیا در حال حاضر به بخش “غیر خاورمیانه ای” جنبش اسلام سیاسی تبدیل شده و همکاریهای استراتژیکش را با مراکز دیگر، مثل فلسطین و پاکستان و خاورمیانه و سوریه دارد سازمان می دهد.
اگر بیشتر دقت شود، متعاقب ضربه های نظامی حکومت امپریالیستی امریکا به سر القاعده و طالبان، این سرطان سیاسی اسلام سیاسی در حال شکل دهی دیگریست. عروج سرهای دیگر اسلام سیاسی با همان دیدگاهها و متدها و شروع حملاتی این چنین را به “خاک غرب” باید بخشی از این کانتکس دانست.
(۴)زوخار ۱۹ ساله دستگیر شد قرار است چه بشود؟
در زمانی که داشتم این مقاله را پایان می دادم، خبر رسید که زوخار(تروریست کوچکتر) دستگیر شده است! این فرصت مهمی است برای جامعه انسانی که روانشناسی شستشوی مغزی این “حل شده ها” در “جهاد اسلامی” را که با خونسردی حاضرند هزاران انسان را در خیابانها به خون بکشند ، بررسی کنیم! از این فرصتها باید استفاده کرد. اینکه پلیس امریکا و حکومتش تا چه اندازه حاضر می شوند به عمق ماجرا انهم در مقابل جامعه بپردازند خوش مورد سوالست!
حکومت امریکا در موضوع سرکوب چچنیا با حکومت روسیه متحد است. این خودش مسئله افشا کردن جنبش اسلام سیاسی را در آن منطقه بعنوان ابزار داد و ستد سیاسی بر سر مسئله سوریه محتمل تر می کند.به نفع حکومت امریکاست که چچنها در روسیه سرکوب شوند. به شرطی که روسیه هم به حکومت امریکا در سایر نقاط جهان خصوصا سوریه و خاورمیانه آوانسهای لازمه را بدهد!
از سوی دیگر، اسلامیهای فعال در سوریه عملا “متحد ” حکومتهای عربستان و غرب هستند در مقابل بشار اسد! همانطور که در لیبی و مصر جناح های دیگر این اسلامیها به حکومت هم رسانده شدند!
این دو فاکت، موقعیت حکومت امریکا در افشای واقعی جنبش اسلام سیاسی را “مشروط” می کند.رابطه “عشق و دشمنی “همزمان بین خکومتهای غرب و جنبشهای اسلام سیاسی ادامه دارد.
آنچه در روزهای آینده شاهد خواهیم بود، بی تردید یک حادثه مهم تاریخ سیاسی امریکا و دنیاست.از اینجهت که حداقل یک باقیمانده زنده تروریزم اسلام سیاسی بدست حکومت امریکا افتاده(هرچند بسیار حوان و نا اگاه!). چیزی که دنیا با اعدام عامدانه بن لادن توسط حکومت امریکا از دست داد ممکنست اینبار بدست آورد! آگاهی بیشتر از مکانیزمهای فکری و سیاسی و متدهای یارگیری اسلامیهای سیاسی. این صحنه ها را باید بدقت دنبال کرد! دنیای عجیبی است!
منابع دیگر:
سعید صالحی نیا: از نزدیکتر با هیتلری که دیر بدنیا آمده!( نگاهی به نقطه نظرات قاتل جوانان نروژ)
http://rowzane.com/more-articles/80-saeed-salehi/7490-b.html
انفجاراروریستی در بوستون
http://live.reuters.com/Event/Boston_Marathon_Explosion
اخبار تروریزم در بوستون
http://www.nytimes.com/2013/04/20/us/media-becomes-part-of-story-in-boston-manhunt.html?_r=0
برخی اطلاعات در مورد تامرلان ۲۶ ساله (برادر بزرگتر) تروریست عامل کشتار بوستون
http://deadspin.com/heres-everything-we-know-about-tamerlan-tsarnaev-the-476415081
گزارش کشته شدن تامرلان در درگیری با پلیس:
http://deadspin.com/heres-how-tamerlan-tsarnaev-was-killed-after-a-shootou-476433523
ماهیت سیاسی تروریستهای بوستون
ویدئوی ساخته شده توسط برادران تروریست در موضوع سوریه و حمایت از جنبش اسلامی
http://www.investigativeproject.org/3981/bombing-suspects-lauded-jihad?intcmp=related
چچنیا و تاریخش