پیام به مناسبت روز جهانى کارگر

پیام محمد آسنگران: به مناسبت روز جهانی کارگر
فقط طبقه کارگر میتواند!
سخنی با کارگران و فعالین کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر
( ایسکرا ۶۷۱ )
اول مه روز جهانی کارگر از راه میرسد. پیشاپیش این روز را به همه کارگران و فعالین این جنبش٬ به کمونیستها و همه آزادیخواهان تبریک میگویم. در این یاد داشت نمیخواهم احکام همیشگی و درستی را که امری بدیهی برای فعالین و تشکلهای کارگری است تکرار کنم. میخواهم از مشکلاتی حرف بزنم که جلو پای همه ما فعالین این جنبش قرار گرفته است. در حد وسع خود میکوشم نکاتی را با فعالین کارگری و کارگرانی که میخواهند وضعیت فلاکت بار کنونی را به نفع خود و طبقه خود تغییر بدهند در میان بگذارم. به امید اینکه بتوانیم امسال روز جهانی کارگر را به نقطه عطفی در مبارزه خود برای رهایی از فقر و نابرابری تحمیل شده تبدیل کنیم.
هر سال اول مه روز جهانی کارگر تشکلها و فعالین کارگری به فکر راه چاره هستند و چگونه متحد عمل کردن و چگونه به میدان آمدن را مورد بحث و بررسی قرار میدهند. اما تا وقتیکه ندانیم و متفق القول نباشیم که موانع راه چیست و کدام مانع ها جلو پیشروی ما را گرفته است مشکل است بتوانیم راه حل متحد عمل کردن و متحد شدن و به میدان آمدن را هم به عمل درآوریم.
همه ما میدانیم که اولین و مهمترین مانع پیشروی طبقه ما وجود یک رژیم دیکتاتور و ضد کارگر است که امروز در ایران تمام ارگانهای قدرت و حاکمیت را در دست دارد. قانون و اعمال این حکومت که ناشی از نیاز سرمایه در ایران امروز است مانع اصلی است. معلوم است تا این مانع را از سر راه برنداریم مردم ایران و جنبش کارگری بطور اخص همچنان با مشکلات فراوان مواجه خواهند بود. اما سوال این است چگونه میتوان در زیر حاکمیت همین رژیم قهار و بی رحم تعادل قوا را به نفع خود تغییر بدهیم.
شکی نیست که تنها با قدرت و اتحاد و تشکل میتوان به این هدف رسید. اما خود این قدرت و توان که بلقوه وجود دارد چگونه میتواند به فعل دربیاید و چه سیاست و راه حلی را باید در پیش گرفت که به اتحاد و تشکل قدرتمند رسید؟.
علاوه بر حاکمیت و قوانین ضدکارگری که مانع اصلی و پایه ای است٬ موانع دیگری وجود دارند که ما تا کنون نتوانستیم به تعرض سرمایه داران و دولتشان افسار بزنیم. این موانع وجود و نقش بازدارنده گرایشات محدودنگر و غیر اجتماعی و به تبع غیر کارگری است که در میان احزاب و جریانات سیاسی از یک طرف و سنت مبارزه فعالین کارگری از طرف دیگر عمل میکند.
در شرایط کنونی ایران همه احاد مردم واقف هستند که فقر و فلاکت و بی حقوقی سیاسی و اجتماعی بی حد و حصری که به جامعه تحمیل شده است قابل تحمل نیست و باید فکری برای رهایی از این شرایط کرد. رجزخوانی و سطحی نگری و ندیدن مشکلات و موانع راه و طبعا عدم طرح راه حل برون رفت از این شرایط٬ بسیاری از فعالین و احزاب وجریانات سیاسی را ناکارآمد کرده است. ادامه این نوع فعالیت خارج از نیت مدافعین آن بی ثمر بودن خود را اثبات کرده است. بنابر این باید فکر دیگری و طرح و برنامه دیگری را طرح کرد که بتوانیم از این برزخ کنونی عبور کنیم.
من مدعی نیستم که پیشنهاداتی که مطرح میکنم معجزه میکند. اما مدعی هستم که تلاشی برای عبور از شرایط کنونی است. باید با اتکا به نوع دیگری از فعالیت و سیاست و در نقد سیاست و سبک کار تا کنونی گرایشات بازدارنده این تلاش را دنبال کرد.
با این حال هرکس بخواهد در ایران کنونی قدمی به جلو بردارد باید اتکایش به همین فعالین کارگری موجود و تشکلهای فعالین فی الحال فعال کارگری باشد. کسی نمیتواند آنها را دور بزند و مدعی باشد که میخواهد کار جدی تری بکند. در عین حال کسی هم نمیتواند به جایی برسد وقتیکه به وضع فعلی رضایت داده و ادامه همین نوع فعالیت را میخواهد الگوی آینده قرار بدهد.
بنابر این فعالین کارگری در مراکز مختلف و تشکلهای کارگری فی الحال موجود و احزاب چپ و کمونیست دخیل در مبارزه کارگری تنها ماتریال جنبش کارگری و کمونیستی ایران میباشند. این ترکیب فوق الذکرهر ضعف و کمبودی دارند ماتریال فعالیت ما و دستاورد طبقه ما است. باید به این دستاورد اتکا کرد و بر سکوی کنونی پای گذاشت و افق پیروزی را در مقابل همین نیروها قرار داد و کمبودها و موانع سیاسی و گرایشی در این صف را باید شناخت.
کسی که برای این نیروی موجود شانه بالا میندازد و آنها را میخواهد دور بزند هر ادعایی داشته باشد به دشمن طبقه ما خدمت میکند. در عین حال کسانی که با سطحی نگری و عدم شناخت کمبودها و موانع پیشروی٬ فقط مشغول رجزخوانی هستند به اندازه همان دسته اول از کارگر و نیاز طبقه ما فاصله دارند. تفاوت فقط این است که اولی برای دستاوردهای کنونی شانه بالا میندازد و خودش هم کاره ای نیست. این دومی مجذوب دستاوردهای کنونی است و افقی برای پیشروی ندارد و لزومی هم نمیبیند که به کمبودها و موانع راه فکر کند. این دو دسته از فعالین سیاسی چپ عمدتا با همان روش چپ سنتی قدیم فعالیتشان را ادامه میدهند. اینها آینده ای در سیاست و جنبش طبقه کارگر نمیتوانند داشته باشند.
این دو گرایش عمدتا در میان جریانات سیاسی چپ قابل روئیت میباشند و بجز پروپاگانده در هیچ مبارزه کارگری جدی جایی ندارند. نه طرحی و نه ایده ای برای قدم بعدی دارند. یا اهل منکر شدن همه تلاشها و دستاوردهای تا کنونی هستند و یا دنباله رو و منتظر اتفاقات میباشند.
اما خارج از این گرایشات٬ فعالین و تشکلهای طبقه ما در ایران هنوز از پراکندگی و محدودیتهایی رنج میبرند که فقط با نقد صمیمانه و طرح راه حل برون رفت از این محدودیتها میتوان انتظار داشت قدمی به جلو بردارند.
اولین کمبود ما پراکندگی و عدم هماهنگی همین ماتریال فعلی تشکلها و فعالین در جنبش کارگری است. این امر واضحی است که فعالین و تشکلهای موجود هم اختلافات گرایشی و هم تفاوت سلیقه ای با هم دارند. اما بحث این است همه آنها برای فراهم کردن فضایی که بتوانند همین تفاوتها را علنی و رسمی به اطلاع جامعه برسانند و طبقه کارگر و مردم ایران امکان انتخاب داشته باشند در قدم اول از یک درد مشترک رنج میبرند. اولین مانع این است که چنین فضا و امکانی برای هیچکدام از آنها موجود نیست. یک نیروی قهار با مشت آهنین بر فرق سر همه آنها میکوبد که هیچکدام از این گرایشات و سلایق امکان ابراز وجود نکنند.
اگر این واقعیت تلخ را ببینیم و به رسمیت بشناسیم٬ در قدم اول همه فعالین و تشکلهای فعلی جنبش کارگری باید بر سر حداقلها در کنار هم قرار گیرند.
برای مثال بحث تعیین حداقل دستمزد از جانب دولت و کارفرمایان و تشکلهای دولتی یک تعرض افسار گسیخته به طبقه ما و کل شهروندان جامعه ما است. دستگیری و بازداشت و پرونده سازی برای فعالین کارگری به یک گرایش یا تشکل خاص محدود نیست. دهها نمونه از این مسایل عمومی که مربوط به کل طبقه کارگر است٬ ما را در شرایط سختی قرار داده است وهمین امروز موضوعاتی هستند که میشود بر محور آنها دست به یک اقدام مشترک و متحدانه زد.
اگر نخواهم به دهها و صدها خواست و مطالبه پاسخ نگرفته طبقه کارگر و شهروندان جامعه بپردازم٬ همین دو موضوع یعنی بحث مقابله با فقر و دفاع از فعالین کارگری میتواند محور وسیعترین اتحاد و اقدام مشترک همه فعالین و تشکلهای موجود کارگری باشد. از این راه میتوان انتظار داشت که بخش قابل توجهی از طبقه ما از این خواست و مطالبه دفاع کند و به میدان بیاید.
تصور کنید که همه فعالین مراکز کارگری و یا بخش قابل توجهی از آنها بعلاوه تشکلهای موجود کارگری به مناسبت روز جهانی کارگر بر سر این دو موضوع توافق کرده و دست به اقدام مشترک و متحدانه ای بزنند. من شکی ندارم اگر چنین اتفاقی بیفتد طبقه کارگر ایران یک قدم جدی به جلو برداشته است. در عین حال نباید شک کرد که رژیم جمهوری اسلامی و سرمایه داران ناچارا مجبور میشوند یک سنگر عقب نشسته و یا به فکر عقب نشینی خواهند افتاد. در ادامه این نوع مبارزات متحدانه است که رژیم حاکم مجبور میشود بخشی از مطالبات کارگران و دیگر شهروندان را بپذیرد.
هیچ قشر و طبقه دیگری از چنین موقعیت سیاسی و اقتصادی برخوردار نیست که بتواند جوابی سر راست و فوری به نیازهای امروز جامعه بدهد. اینجا است که میگویم فقط طبقه کارگر میتواند٬ سرمایه و رژیم مدافع او را به عقب براند. سوال این است آیا فعالین و تشکلهای موثر در جنبش کارگری به کمبودهای فعلی واقف هستند و راه حلی در این راستا در دستور قرار میدهند و یا میخواهند همچنان به پراکندگی فعلی ادامه بدهند؟ این سوالی است که روی میز هر کارگر و فعال کارگری قرار گرفته است. در آینده نه چندان دور متوجه میشویم که آیا به این سوال واقعی پاسخی مسئولانه و طبقاتی داده میشود یا پراکندگی ما و تعرض سرمایه داران و دولتشان همچنان ادامه دار خواهد بود؟
۱۵ آوریل ۲۰۱٣