زنان و مشکلات بازار کار در ایران

در خانواده های ایرانی معمولا مرد سرپرست خانواده است اما تحت شرایطی زنان سرپرست خانواده میشوند، از جمله زنان بیوه، زنان مطلقه، همسر مرد معتاد، بیکار، مهاجرو زندانیان،بیمار و از کار افتاده و یا زنان و دخترانی که سرپرست پدر ومادر سالمند خودشون هستند. این زنان در واقع یا باید وارد بازار کار شوند و یا اینکه از طرف دولت از لحاظ اقتصادی و مستمری زندگیشان تامین شود که این در دولت آخوندی و دزدان میلیاردیش فرض محال است و همچنین بازار کار ایران یک بازار کار مردانه هست و سهم زنان تنها یک پنجم این بازار کار است . بر اساس گزارش مرکز آمار تنها ۱. ۱۴ درصد جمعیت زنان ایران فعال اقتصادی هستند که ۳۰ درصد از میانگین جهانی کمتر است. ایران به لحاظ فعالیت اقتصادی زنان در رتبه ۱۱۶ دنیا قرار دارد و این تازه آماری هست که توسط خود رسانه های درون حکومتی با وجود همه سانسورها و نا واقعی بودن آمارها منعکس شده است واین میزان تا الان چندین برابر هم شده است .
حکومت در ایران در قالب دیکتاتوری دینی و ضد بشری ،عرصه فعالیت همگان را محدود کرده است و محدودیتها برای زنان البته ده ها برابر بیشتر. نگاه سنتی – مذهبی حاکم بر ایران، زنان را در محدوده خانواده تعریف میکند و میخواهد،در واقع جمهوری اسلامی خودش باعث و بانی تمام این فلاکت های موجود است که به جامعه و بخصوص به زنان تحمیل کرده است و با حقنه کردن قوانین شریعه در ایران زنان را به فلاکت کشانده و به موجودی زیر دست که فقط در اتاق خواب و آشپزخانه معنا پیدا میکنند تبدیل کرده است، فعالین و مدافعان امور و حقوق زنان همواره تلاش کردند تا خواستهای خود را در راستای دفاع از حقوق از دست رفته زنان به حکومت بقبولانند، اما به رغم تمامی این تلاشها و خواستهای خود زنان و اعتراضات گسترده، همچنان زنان ایران از تبعیضهای پنهان و آشکار در رنج هستند و حکومت تلاش میکند تا محدودیتهای بیشتری علیه زنان وضع کند. زنان نیمی از جامعه ایران را تشکیل میدهند و نقش آنان در توسعه، پیشرفت وتولید ثروت در جامعه را نمیتوان نادیده گرفت. حذف زنان از چرخه اقتصاد و خانه نشین کردن آنان همانطور که تا الان بوده وحکومت میخواهد، به معنای نصف کردن توان تولید است.ولی در عمل می بینیم که زنان در جامعه ایران از دید اقتصادی جایگاهی در قوانین کار این کشور ندارند، در واقع می توان گفت که با توجه به سبک بازار کار مردانه ایران ،زنان مجبورند برای امرار معاش خود، روابط مرد سالارانه را در زندگی تحمل نمایند و یا برای گذران زندگی خود، ناچارند به تن فروشی و خرید و فروش مواد مخدر روی بیاورند و یا به صیغه موقت ، که ارمغان وضع موجود است تن بدهند.مشکل زنان ایران تنها محدودیتهای ورود به بازار کار و نابرابر بودن فرصتها نیست. زنان ایران علاوه بر این موانع، معمولا فرصت دست یابی به رتبههای عالی در محل کار را ندارند، با دستمزدهای کمتر جذب میشوند و ساعات بیشتری کار میکنند علاوه بر این، آنها باید کار خانه داری را بدون دریافت مزد انجام دهند.
همانطور که گفتم جمهوری ضد زن اسلامی تلاش میکند تا حضور زنان در بازار کار را کاهش دهد. یکی از مقامهای دولتی سالهای گذشته گفته بود برای حل مشکل بیکاری ،زنان به خانه باز گردند و وظایف همسرداری و مادری خود را انجام دهند. شوربختانه این نگاه حاکم بر حکومت جمهوری اسلامی است که میخواهد نیمی از جامعه را از چرخه تولید حذف نماید و در این راه حق تحصیل در برخی از رشتههای دانشگاهی را از زنان گرفته است. محدودیتها و ممنوعیتهایی که نه تنها کمکی به پیشرفت و توسعه ایران نخواهد کرد بلکه شکاف جنسیتی و ناعدالتی را گستردهتر میسازد.جمهوری اسلامی سی وچند سال است که سایه نحس خود رو مثل بختکی شوم به گرده مردم ایران کشیده و از همان ابتدای به قدرت رسیدنش یکی از ارکان کثیف اسلامی را که همان حجاب و فرودستی است به زنان تحمیل کرده، و مهر توحش را برای ثبات خود و کنترل جامعه بکار برده و در واقع با سانسور کردن عرصه های انسانی و اجتمای و غیره برای زنان جامعه ،نه تنها آنها را به ١۴٠٠ سال پیش بگردانده، بلکه با این وسیله سالهاست که جنبش ازادیخواهانه و برابری طلبانه زنان و مردان آزادیخواه ایران را نیز با استفاده از تبعیض و اپارتایدهای مختلف به عقب رانده و به بهانه های مختلف هر انسان معترضی رو با شناسه ملحد و کافر و ضدیت با قوانین شریعه به جوخه های اعدام و سیاهچال های اوین و قزل حصار و دیزل آباد ها و عادل آباد ها سپرده است .
زنانی که در این اقلیم جغرافیای مشخص زندگی میکنند علل الخصوص زنانی که سرپرست و به اصطلاح نان آور خانواده هستند از بیحقوق ترین زنان دنیا هستند که نه تنها از هیچ امنیت اقتصادی برخوردار نیستند، بلکه روزانه صدها زن مورد تجاوز اشخاص سود جود چه در محیط کار و چه در راه رسیدن و جستجوی کار قرار میگیرند .زنان در ایران از شمول قوانین کار خارج هستند و ٨٠ درصد زنانی که وارد بازار کار می شوند بدون توجه به مدرک تحصیلیشان یا بعنوان منشی و یا در کارخانه های تولیدی با حقو ق های خیلی نازل و بدون بیمه مشغول بکار هستند و همین حقوق کمی را که هم برایشان در نظر میگیرند با ماه هاتعویق پرداخت میگردد و تازه اگر از طرف کارفرما مورد تجاوز های جنسی قرار نگیرند بهترین شانس را آورده اند.
وضعیت بد اقتصادی موجب شده است که هم زنان سرپرست خانواده و هم فرزندان آنها از آسیب پذیر ترین اقشار جامعه باشند و افسردگی و استرس و اظطراب و وجود کودکان و مادران را در می گیرد و با توجه به همه این وضعیت ها کودکان در چنین خانواده ای که مشکل کاریابی برای مادر وجود دارد اکثرا تبدیل بله کودک کار و محروم از تحصیل و محروم از دنیال کودکانه خود می شوند ،که همه از برکت جمهوری نکبت اسلامی و ارمغان اسلام نحس محمدی است.
تبعیض ناروا علیه زنان حرف تازهای نیست. رویدادها و مناسبتهای تاریخی بهانهای هستند برای مرور این نابرابریها ،و اندیشیدن به راهکاری که بتواند این تبعیض ها علیه زنان را از بین ببرد و راهکاری برای حرکت به سمت جهان برابر را پیش روی ما بگذارد . در ایران ما و جوامع توسعه نیافته این ناعدالتی ها گسترده تر و پررنگ تر به چشم می آیند و رسیدن به جامعه ای برابر تلاش و کوششی دو چندان می طلبد.
امروزه ایجاد کوچک ترین تحول در شرایط وضع موجود زنان و برگردان شان و شخصیت به زنان و آزادی از هر قید و بند مذهبی، سنتی ومرد سالاری در گرو به زیر کشیدن جمهوری اسلامی و ضد زن ایران است و قابل تردید نیست که تا زمان بقای جمهوری اسلامی در ایران ، بهبودی در وضعیت زنان و بطور کلی در وضعیت جامعه صورت نمی گیرد کسب بدیهی ترین حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی فقط با سرنگونی این جمهوری اسلامی ممکن خواهد بود .
مریم تقی نژاد