شعار عدالت اجتماعی ؛ وحدت ؟ تاکتیک ؟ استراتژی ؟

کاک جمال بزرگپور ؛ کارگران(ناشسته تنان کبیر) به انقلاب کارگری متوهم نیستند 

کاک جمال می دانم که جانباختن رفقای گردان شوان برای شما همانند از دست رفتن عزیزترینتان است اما مبارزه سیاسی ادامه دارد تا رسیدن به هدف.

کاک جمال بزرگپور در مراسم گرامیداشت گردانی از کارگران و کموناردهای کمونیست (شوان)؛ به تحریف شعار استراتژیک (سیاسی – حزبی ) جانباختگان کمونیست این گردان جنگاور ( سیاسی – نظامی ) در جهت وحدت ؟ تاکتیک ؟ استراتژی ؟ – با جایگزینی شعار آزادی؛برابری؛عدالت اجتماعی ( تجدید نظر طلبی در استراتژی نهفته در شعار آزادی؛ برابری؛ حکومت کارگری ) پایه را به کدام ناکجا اباد همسو می کند ؟

اگر به گفته لنین « سرچشمه آمال وهدف های متضاد افراد عبارتست از تفاوت بین موضع و شرایط زندگی طبقاتی که این افراد در آن جای دارند و جامعه را تشکیل می دهند. » و باز لنین می گوید” تاریخ حزب خویش را یکسره هرج و مرج تلقی کردن کله پوکی غیره قابل گذشتی است ”

قبول دارم اما حقیقتأ شارل بتلهایم بدرستی می گوید که ” تا زمانیکه طبقات اجتماعی وجود دارند، مبارزه طبقاتی که در جامعه در جریان است به شکل یک مبارزه ایدولوژیکی و سیاسی در حزب منعکس میشود. ”

جانباختگان گردان شوان(سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) با شعار آزادی و برابری حکومت کارگری در جنگ توده ای و نظامی در حمله ای مسلح به افکار کمونیستی در برابر سنگر خرافات و نابرابری و نظام بورژوا مذهبی سربلندانه جان باختند. با اعتقاد به ایجاد جامعه سوسیالیستی و با شعار زنده باد کمونیزم و برافراشتن پرچم سرخ و بدون توهم به جناحهای رنگارنگ بورژوازی چه در قدرت و چه اپوزسیون جان خود را فدای تحقق شعار آزادی و برابری حکومت کارگری کردند . بدین دلیل تحریف شعار استراتژیک (سیاسی – حزبی )جانباختگان کمونیست صفوف کومله از بیوگرافی کارگری به کدام وحدت ؟ تاکتیک ؟ استراتژی ؟ – تغییر میکند ؟

با اتکا به تاریخ مبارزه و نوشته ها و خاطرات و عکس و…. جانباختگان صفوف کومله به کمونیزم بمثابه علم رهایی پرولتاریا معتقد بودن و شعار استراتژیک (آزادی برابری حکومت کارگری) زمزمه انرژی ه روحی روانی حمله به دشمن جنایتکار و از چنگ تا دندان مسلح سرمایه.

تعابیر تغییر لفظی شما بسادگی ه یک جمله نیست بلکه تغییر شعار آزادی؛برابری؛حکومت کارگری به شعار آزادی؛ برابری؛ عدالت اجتماعی در حالی که درکنگره حزبی با اکثریت اراء هنوز آزادی؛برابری؛حکومت کارگری است به

۱ = وحدت ؟

وحدت برای احترام سنتی پوپولیستی به ناسیونالیستهای چپ (کمونیستهای دیروزی) ؟ یا وحدت برای سازش ؟ یا سازش بخاطر جمع قدیمی رفقای (پیشین حزبی) در نقد شعار استراتژیک رفقای قدیمی ( هم حزبی ) ؟

این بود پشتوانه مقالاتی که در رادیو حکا با این پاراگراف از “مانیفست کمونیست : “کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدف هایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمی دهند؛ ولی جهانی را بدست خواهند آورد.”کارگران همه کشورها، متحد شوید!” ) تزئین می کردید ؟؟؟؟………

شاید توهم وحدت کومله ای ( که فکر نکنم کاک جمال به این وحدت اعتقاد داشته باشد )
حزب ،مثال عشیره یا قبیله نیست وحدت امکان ندارد چونکه تبیین استراتژی بر مبنای وحدت دو گرایش و جهانبینی متضاد ذهنیست. در واقع اندیشه وحدت استراتژیک دو گرایش با تضاد عمیق ایدئولوژیک تفکری کودکانه به نفع جبهه ای با مبانی سوسیال دمکراسیست.

وحدت چند سازمان با گرایشات مختلف در یک مراسم واحد، در برابر دشمنی واحد ،با نظرات و شیوه کارکرد واحد خنده دار نیست ،عجیب است، چونکه انگاری حزب نباید وحدت نظر در تئوری و عمل و تاکتیک واحدی داشته باشد بلکه از این نظرگاه حزبشان ابزار تجمع بزرگتر برای سهم بیشتر در حاکمیتی است که باید در اذهان عمومی تشخیص به حاکمیت رسیدنشان؟ مشخصات با کدام نیرو ،با اتکا به چه طبقه ای نداشته باشد……

۲= تاکتیک ؟

چرا و با کدام پشتوانه حزبی ( کنگره یا افرادی از کمیته مرکزی – کادر ) ؟ تاکتیک جزئی و قسمتی از اهداف استراتژی در یک مرحله معین حزبی یا انقلاب است . جایگاه این شعار ( آزادی؛ برابری؛ عدالت اجتماعی ) در توضیح کدام جریان سیاسی است ؟ ایا با شعار ( استقلال؛ ازادی؛ عدالت اجتماعی / مرتضی محیط) متفاوت ه ؟ چگونه ؟ ایا با شعار ( ازادی؛برابری؛برادری / کمون پاریس۱۸۷۱) قابل تشخیص است ؟ این شعار شما اگر تاکتیکی ست پس ایا در کنگره قابل دفاع بود – یا هست ؟

تاکتیک مبارزه با جریانات زحمتکشان ۱-۲-۳-۴ انهم در مراسمی که باید بشدت از ارمانها این رفقا دفاع شود از کی تغییر کرده ؟ فقط از بالا یا با پشتوانه برنامه کوتاه مدت حزبی ؟ و…..

۳= استراتژی ؟

اگر جایگاه این شعار شما ( آزادی؛ برابری؛ عدالت اجتماعی ) استراتژیک است پس به پاراگرافی از شعیب زکریایی نزدیک است در کتاب تاریخ بازنده از کمونیزم مورد نظرش دفاع و مینویسد:

“چرا ما_حال که توان برانداختن نظام سرمایه داری موجود نیست و طبقه کارگر عجالتا نمیخواهد یا نمی تواند این امر خطیر را به سرانجام برساند_نباید از انقلاب اکتبر این درس را بگیریم،که از هم اکنون به سرمایه داران باوجدان یعنی سرمایه دارانی که حاظر به تبعیت از یک قانون دمکراتیک بوده و برای ثروتمند شدن سریع همه مرزهای حقوق انسانی را زیر پا نمیگذارند، اعلام نکنیم که ما نیز حاضر به مراعات همان قوانین هستیم و چرا خود ما پیشتاز و ترویج کننده و پیشبرنده چنین قوانینی نباشیم، قوانینی که در آن مطابق پیشرفته ترین قوانین دموکراتیک جهان سرمایه داری، حق دفاع و اعتراض، حق اعتصاب و تشکل و بیان و خلاصه آزادیهای سیاسی و حق تامین یک زندگی درخور انسان امروزین برای کارگران برسمیت شناخته و تضمین شده باشد؟ چرا ما همراه با انسانی ترین و دموکراتیک ترین سیاستها و قوانین دفاع از مصونیت فرد در برابر هرگونه تعرض، چاره کنندگان صادق و مدبر فرار مغزها و فرار سرمایه ها نباشیم و همینطور پیشتاز و مشوق بازگشت آنها؟)”

در جواب……قوانینی که در آن مطابق پیشرفته ترین قوانین دموکراتیک ” قوانیین؟ یعنی چه؟ مجری قوانیین کیست ؟ این مطابق پیشرفته ترین قوانین دموکراتیک را از چه منبع مارکسیتی قابل دفاع میدانید؟ این مطابقت کجای مارکسیزم درج شده که با اتکا به سرمایه داران باوجدان و حکومتهای دمکراتیکشان باید در پی جستوجوی سوسیالیزم باشیم که حق دفاع و اعتراض، حق اعتصاب و تشکل و بیان و خلاصه آزادیهای سیاسی و حق تامین یک زندگی درخور انسان امروزین برای کارگران برسمیت شناخته و تضمین شده باشد؟ این چاره کنندگان صادق و مدبر فرار مغزها با کدامین سرخط استراتژیک پی ریزی شده؟ داستانسرایی به این شیوه را بروی سایتهای انترنتی و منبرهای لیبرالها و جمهوری خواهان و ناسیونالیستهای چپ شنیده بودیم که خودشان به قول شعیب پیشتاز و ترویج کننده و پیشبرنده چنین قوانینی بودند و هستند و خواهند بود. این یعنی تناقض ، یعنی انتاگونیسم بین دو طبقه به شیوه لنینی دیگر اکسپایر شده و بهمین دلیل شعار استراتژی حزب کمونیست ایران که شعاری متکی بر نقد لنینی دولت است باید به شیوه ریزیونیستی زیر سوال برود و استراتژی متکی بر نقد و زیرورو کردن ساختار بنیادین جامعه به شیوه رادیکال با روش اقصادی مارکس ،باید بازهم بنا به منفعت طبقاطی شان عوافریبانه و با تجدیدنظرطلبی مورد حمله خود و دوستانش”ناسیونالیستها،سرمایه داران با وجدان،سوسیال دمکراتها و.. قرار بگیرد و حزبی را با چنین استدلالاتی با تغییر در شعار آزادی؛برابری؛حکومت کارگری به شعار آزادی؛ برابری؛ عدالت اجتماعی به سوی دیگری کشاند . ………

و . ا . لنین « دولت و انقلاب » ( اوت – سپتامبر ۱۹۱۷ )‏ کسی که فقط مبارزه طبقاتی را قبول داشته باشد ، هنوز مارکسیست نیست و ممکن ‏است هنوز از چهارچوب تفکر بورژوایی و سیاست بورژوایی خارج نشده باشد. ‏محدود ساختن مارکسیسم به آموزش مربوط به مبارزه طبقات ، به معنای آن است که ‏از سر و ته آن زده شود ، مورد تحریف قرار گیرد و به آنجا رسانده شود که برای ‏بورژوازی پذیرفتنی باشد. مارکسیست فقط آن کسی است که قبول نظریه مبارزه ‏طبقات را تا قبول نظریه دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد. وجه تمایز کاملا عمیق بین ‏یک خرده بورژوای عادی ( و همچنین بورژوای بزرگ ) با یک مارکسیست در ‏همین نکته است. با این سنگ محک است که باید چگونگی درک واقعی و قبول ‏مارکسیسم را آزمود.‏و . ا . لنین « دولت و انقلاب » ( اوت – سپتامبر ۱۹۱۷ )‏

یاد جانباختگان گردان شوان را تا نیل با اهداف استراتژیک کمونیستیشان گرامیست.

سعی کردم با این نوشته کوتاه نظرات شخصی خودم را در این مورد به دوستان گفته باشم . محمد ولدی
———————————————–
کارگران با نیروی خود آزاد می گردند
و نیروی آنان در اتحاد آنان است،
جنبش کارگری ما بایستی مسلح به اگاهی
کمونیستی کوبنده باشد تا خود را از یوغ استثمار برهاند

رفیق جمال چراغ ویسی