دعوای شازده کوچولوی کره شمالی با باند حکومتهای امریکا و کره جنوبی و تکلیف مردم , در حاشیه “بحران کره”

مقدمه:

دو علت اولیه داشتم که مقاله ای در موضوع این “بحران” کنونی کره بنویسم: اولا: خود بحران و اثراتی که روی سیاست جهانی می گذارد و تاثیر آموزشی آن برای جامعه جهانی که متاسفانه مردمش در حال حاضر بیشتر موضوعات دعواها هستند تا عوامل گرداننده صحنه ها که امیدوارم زودتر این دگرگون شود، و ثانیا برخی “تحلیلهای شیقتگان قشری چپ” که سینه می زنند برای “رفقای کره شمالی”! و اینجا و اونجا هنوز تبلیغ سوسیالیزمشان سر در می آورد به “کره شمالی سرزمین موعود!”

اذعان می کنم این دو مورد ، انگیزه های اولیه من بودند اما وقتی بیشتر خواندم سوال مهمتری هم به ذهنم رسید که چگونه می شود در اون شرق اسیا یک همچین حکومتهائی هنوز هستند؟! هنوز حکومتی مثل چین و کره شمالی با اون برده داری جنایتکار هنوز حاکمند؟ چگونه است که ملیونها و ملیاردها انسان تن داده اند هنوز به این دایناسورها؟ نه اینکه ما در اینسوی آسیا بهش مبتلا نباشیم ، اما حتی با رژیم اسلامی و فرولهایش هم اون کره شمالی و چین قابل تحلیل و درک نیستند! چیزی بدوی تر در زیر پوست اون جوامع هست.سعی می کنم به هر سه نکته  این مقدمه بطور اجمال بپردازم و امیدوارم خواننده هم سودی ببرد:

(۱)متد تحلیل و ایستگاه نگاه کردن به مسئله؟

کاشکی تحلیل گران سیاسی همیشه صادق بودند و ابتدای همه تحلیلهاشان می نوشتند که از کدام دیدگاه دارند صحنه ها را تحلیل می کنند؟ راستها که طبعا نمی خواهند بگویند اما در میان “چپها” هم کم نداریم ادمهائی که زیر گرد و خاک کلمات قالبی بازهم از شانه خالی می کنند از گفتن متدها!

اینجا من اعلام می کنم که متد من در تحلیل این ماجرا اینست که ببینم در این “بحران” چی بدست انسان مظلوم کره و انسانیت می آید؟ کی ها برای انسانیت چه کردند و طرفهای دعوا تا چه اندازه راست گفته اند؟ برایم ادعاهاشان اصلا مهم نیست.کی چه دینی دارد و کی چه “ایدئولوژی”؟ هر چه ادعا کنند برایم بی ارزش است.می روم سراغ زندگی واقعی مردمی که ادعای نمایندگیشانرا دارند.

دوطرف دعوای کره از این دیدگاه هردو رفوزه هستند از دید من! شازده کوچولوی کره شمالی کنار حاکمان کره حنوبی و اربابان هردو یغنی حکومت امریکا و چین! همه اینها گردانندگان جانی صحنه و انچه مظلوم است مردم فلک زده شبه جزیره کره و خصوصا مردم کره شمالی که سالهاست بردگی و بدبختی هم نصیبشان هست و هم زیر چکمه های فولادین دیکتاتورهای کوچولو که قدرت سیاسی را بطور موروثی دست بدست می دهند باید “رفص پرولتری ” کنند و این چه زشت است که بنام پرولتاریا و کارگر اینقدر جنایت شود و ابلهانه تبلیغ هم بشود! اونطرف هم به همان اندازه زشت است! نظام “دموکراسی غربی” که نبرد بر علیه “”کمونیزم ” را از دوران چنگ سرد هنوز بیاد دارد و اون جنگ سرد را در خاورمیانه با “اسلام سیاسی” دنبال می کند و در شرق اسیا با بقیایای کمونیزم سربازخانه ای و جالبست که در هر دو مورد هم هدف این نظام امپریالیستی ، ریشه کنی رقبای خود ساخته اش نیست بلکه نگه داشتن اینهاست و حفظ بهانه حضور نظامی!

(۲)”بحران کره” بر چه بستری؟

بحرانها همیشه لایه ظاهری دارند و اتفاقاتی انها را می سازد و لایه زیرینی دارند که زمینه سازش هستند. ظاهرش اینست که سالگرد مانورهای نظامی کره جنوبی و امریکا  هست و کره شمالی هم در طی چند ماهه با پرتاب ماهواره پیزوریش نشان داده که می خواهد توی موشک پرانها سری تو سرها بیابد و در مقابلش سازمان ملل را هم درگیر کردند و محکومش کردند و حکومت کره شمالی هم لج کرده و “قراردادهای قبلیش را زده زیرش و تهدید هم کرده که قرارداد نیم بند منع حمله نظامی را هم زیر پا می گذارد و کارگران کره جنوبی را هم اخراج کرده از منطقه صنعتی مشترک و …دارد سکوهای موشکش را به شرق می برد و..اونطرف هم ناوگانهایش را نزدیک کرده و موشکهای ضد موشکش را تیز کرده از ژاپن بگیر تا کره جنوبی و..خلاصه هر دو طرف بدجوری ادای جنگی راه انداخته اند که خصوصا ما فعالین ضد رژیم اسلامی مشابه این هارت و پورتها را بین رژیم اسلامی و پاسدارهایش و سران اسرائیل و امریکا خیلی وقت است دیده ایم و به مضجمه ای که راه انداخته اند قبلا خندیده ایم!

اینها لایه های سطحی تر بحران جدی تریست که در منطقه خاور دور در حال وقوع است. از دید من حکومت کره شمالی یک حکومت در حال زوال است.دیر یا زود باید برود .این حکومت روی دست حکومت چین مانده.قراردادهای نظامی حکومت چین را مجبور می کند پشت حکومت کره شمالی بایستد اما حکومت چین راه دیگری دارد !

(۳)بحران روابط “ابرقدرتهای چین و امریکا”

منطقه اسیای شرقی مهمترین نقطه پیشرفت اقتصادی دوران معاصر بوده.بیش از ۵۰ در صد کل پیشرفت و رونق اقتصادی جهان سرمایه داری در همین صحنه اتفاق افتاده. درگیر شدن حکومت امریکا  در منطقه اسیای شرقی یک حرکت استراتژیک است. نبرد اقتصادی حکومت چین که حکومتی کاملا سرمایه داریست با حکومت امریکا و متحد بزرگش ژاپن یک نبرد سرنوشت ساز است که از حوزه اقتصادی به حوزه ژئوپولیتیک در حال انتقال است.هیچکدام از این حکومتها سودی از ماندن حکومت عقب افتاده و مهجور کره شمالی نمی برند.این حکومت بطور واقع روی دست کلیت اسیای شرقی باد کرده و مزاحم توسعه روابط تجاری اربابان منطقه است. اینست که با فشاری که حکومت امریکا دارد از طریق وزیر خارجه اش به چین می آورد بتدریج حگومت چین هم سهمش با حکومت پادشاهی کره شمالی جدا خواهد شد.سران مافیای اقتصادی جهانی بالاخره در نقطه ای این موجودات احمق را مثل قذافی از صجنه پائین می کشند! شبه جزیره کره دیر یا زود باید از این دارو دسته پاک شود! از دید من زیر پوست بحران کنونی کره اون بحران بزرگتر بین ابرقدرتهای اقتصادی جهانی مخفی است!

(۴)نگاهی به پادشاهی کره شمالی و “سوسیالیزمش”!

کیم های کره شمالی همانقدر سوسیالیست بوده اند که قذافی! همان مهمل ناسیونالیستی (چوجه) را کیم اول، یعنی کیم ایل سونگ بنام “مارکسیزم لنینیزم استالینیزم مائوئیزم) بخورد مردم درمانده دهقان کره داد و با ساختن یک پادشاهی مقتدر بنام “سوسیالیزم” یک حکومت پلیسی و برده داری را بنا نهاد. بامزه است که پسرش را کرد “جانشینش” که اون “ایدئولوژی موروثی” زخم نشود و بعد او ، این جوک ۲۹ ساله که اسمش کیم جونگ اون بود و می گویند تا ۱۶ سالگی بطور مخفی در سوئیس درس می خوانده و ناگهانی از سال ۲۰۰۹ به صجنه سیاست کشیده می شود، شده “رهبر، فرمانده کل قوا، پیشوای مقدس اون مردم مظلومی که مجبورشان کردند مثل کلاغها! در سوک کیم دوم (کیم جانگ ایل) در کوچه و خیابان و مدرسه به زمین بیفتند و گریه پرولتری بکنند!

آشپزباشی درگاه کیم سوم نقل کرده که این کیم سوم عاشق تجملات است! کیف ۱۵۰۰ دلاری به خودش آویزان می کند، عاشق بسکتبالیستهای امریکائیست، عاشق الکل سنگین و بنز ۶۰۰ است! یواشکی جراحی پلاستیک هم کرده تا از دنیا عقب نماند! می گویند با اینکه هر را از بر نمی داند، ناگهان در سال ۲۰۱۱ به مقام فرمانده ارتش کره شمالی ، “خود ارتقاعی” یافته! یک جوک به همان اندازه ها و قواره های قذافی!

(۵)”دستاوردهای سوسیالیزم پادشاهی کیم!”

یکی از هواداران بامزه این کیم سوم در فیسبوک نوشته بود که در کره شمالی مردم مالیات نمی دهند! عکسهائی تبلیغاتی از ظرفهای غذا، کامپیوترها و..تبلیغاتی تهوع آور که از دستگاه اطلاعت رژیم کره شمالی پخش می شود! ما را با اینهمه تجربه مهمل بافی دیکتاتوری پهلوی و رژیم اسلامی اینجور گول زدن خودش مضحک است!

کره شمالی به جهت نقض حقوق انسانی و ازادیهای سیاسی و فرهنگی از عقب افاده ترین کشورهای دنیاست. به جهت فقر هم مقام “رهبری” دارد.در کره شمالی نه تنها مخالف خفه می شود و به اردوگاه می رود(۶ اردوگاه بسیار بزرگ در سراسر کره شمالی شناسائی شده) نه تنها بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار زندانی سیاسی در کره شمالی هست بلکه:

بر طبق امار منتشر شده، در فاصله سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۸۷ جگومت کره شمالی مسئول مستقیم یک ملیون مرگ بوده که از جمله ۴۰۰ هزار نفر آنها در اردوگاههای اجباری اتفاق افتاده.. تعداد تقریبی ۱۰۰ هزار اعدام سیاسی، ۵۰۰ هزار نفر مرگ بخاطر قحطی های ناشی از سیاستگذاریهای حکومتی”، بجز یک ملیون و نیم نفر کشته در جنگ بین دو کره، زقم کلی دو ملیون و ۱۰۰ هزار نفر مرگ ، مستقیما به سیاستهای حکومت کره شمالی نسبت داده شده است.بنا به آمار، تقریبا ۲۴۰ هزار نفر تا ۴۲۰ هزار نفر مستقیما در طی قحطی های سالهای ۱۹۹۰ در کره شمالی مرده اند.در فاصله سالهی ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۸ ، قحطی ها حدود یک ملیون دیگر از مردم کره شمای قربانی گرفته است.

به جهت کوراپشن حکومت کره شمالی مقام اول را در بررسیهای جهانی بخود اختصاص داده!به جهت اعدام حکومتی، کره شمالی بعد از جکومتهای چین و رژیم اسلامی مقام سوم را داراست!در سال ۲۰۱۰ به تنهائی ۶۰ نفر در کره شمالی اعدام شده اند.بر طبق امار، حکومت کره شمالی با ۲۵ ملیون جمعیت، نزدیک به دو ملیون سرباز دارد! به علاوه حدود ۱۹۰ هزار نفر هم بعنوان شبه نظامی (همان بسیجی های رژیم اسلامی!) در کره شمالی نان خور حکومت و مردم هستند!باز هم بعلاوه، حدود ۶ ملیون از مردم کره شمالی هم برای “مواقع مورد نیاز” برای شرکت در جنگ ثبت نام شده اند!(سن ثبت نام اجباری  در نیروهای جنگی حداکثر ۶۰ سال اعلام شده)

بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۲۰۱۰ حدود ۱۵۰ مورد درگیری نظامی بین کره شمالی و کره شمالی ثبت شده.در سال ۲۰۱۰، بر طبق اندکسهای فقر جهانی، کره شمالی نمره ۱۹٫۴ را بخود اختصاص داد که آماری نگران آر است و از آمارهای دهه ۹۰ که اندکس ۱۶٫۲ بود هم بدتر است.یک جهارم مردم کره شمالی بطور دائم به خدمات حمایتی برای گذراندن زندگی روزمره شان نیاز دارند.در صد جمعیت کره شمالی که دچار سوء تغذیه مزمن است از سالهای ۹۰ تا بحال ، از ۲۱% به ۳۲% افزایش یافته است.”

(۶)تکلیف این بحران کره چه می شود؟

من فکر می کنم این بحران هم مثل ۱۵۰ مورد درگیری نظامی منطقه ای بین کره شمالی و جنوبی می گذرد.دو طرف دعوا ، پشت پرده دوباره و دوباره به توافق می رسند.معتقدم دعوا سر لحاف ملانصردین بوده و خواهد بود.اربابان منطقه دارند با هم سر نقش چین در جهان سرمایه داری مذاکره می کنند و دیر یا زود حکومت پادشاهی کیم هم به روزگار قذافی دچار می شود.قیامی از درون کره شمالی بلند خواهد شد و دوباره اگر مردم نجنبند سودش را غرب خواهد برد و با همه اینها روزگارشان از قلاکتی که الان بهش دچارند حتما بهتر خواهد شد!

برده داری کره شمالی قرار هست بزودی با برده داری مدل کره جنوبی عوض شود! چرا چون ارباب کره شمالی قرار است بیشتر توسط نظام سرمایه داری یکدست شود و این کیمچه که در کره شمالی حاکمست موی دماغ رشد سرمایه داری در منطق است! نوع حکومت تویلداری کیم ها مزاحم است برای گردش سرمایه و دیر یا زود این کیم کوچولو خفتش کشیده خواهد شد!

سوال اما اینست که براستی چگونه تا بحال این دایناسور تاریخی زنده مانده؟

(۷)کیم برود یا نرود؟

کیم در کشور خوش مانده چون این تیولداری عقب افتاده درش انسان اساسا بدون کیم دیگر سخت است زنده بماند! چنان بند ناف انسانها را به حکومت محکم کرده اند که خود جامعه دیگر بدون سایه این کیمها فکر نمی کند زنده بماند! روانشناسی دیکتاتوری توتالیتر اینست که جامعه دیگر هویتش را نمی تواند از رهبرش جدا کند! اینست مشکل درونی حکومت کیم و مردمش! به حدی به ذلت افتاده اند مردم که بین دو مرگ تدریجی و ناگهانی به مرگ و نابودی تدریجی زیر دیکتاتوری “راضی” شده اند! حد اعلی سقوطی که می شود به انسان تحمیل کرد در کره شمالی در جریانست!

کیم را ممکنست حکومت امریکا و غرب هنوز نگه دارد چرا؟ چون ممکنست به توافق با جکومت چین نرسد لذا در اون سناریو کیک را مثل اسلام سیاسی در منطقه خاورمیانه نگه می دارند تا همان اثر لولو خورخوره ای را حفظ کند برای حضور نظامی غرب!

از سوئی اگر فشار غرب برای انتگره کردن چین در نظام سرمایه یا حداقل توافق منطقه ای با چین به نتیجه برسد خاندان کیم به سرعت بساطش جمع می شود! جکومت چین همین الانهم نشان داده علاقه ای به نگه داشتن و دردسر های ناشی از حمایت از پادشاهی کیم ندارد!

لذا پاسخ اینکه کیم برود یا نرورد فعلا این بردارها را دارد تا زمانی که بردار دیگر یعنی انقلاب مردم کره شمالی وارد صحنه شود.بسیار غیر محتمل است چنین انقلابی الان اما غیر ممکن نیست! سرکوب مداوم نفس مردم را بریده اما مردم را نمی شود خفه نگه داشت! اینرا هم در تاریخ دیده ایم!

منابع دیگر:

برخی منابع اتگلیسی زبان در موضوع بحران منطقه کره

تایم وردلد:

http://www.tipf.info/jange,kore,kodam,jang.htm

ورلد:

http://www.huffingtonpost.com/william-bradley/north-korea-crisis_b_3064278.html?utm_hp_ref=world

گاردین

http://www.guardian.co.uk/world/2013/apr/10/china-tour-groups-north-korea

بحران کره در سال ۲۰۱۳(ویکیپدیا)

http://en.wikipedia.org/wiki/2013_North_Korean_crisis

زندگی کیم جونگ اون ۲۹ ساله(“رهبر کبیر”، رهبر حزب، رئیس ارتش و “فرمانده کل قوا”و”وارث ایدئولوژی پدر بزرگش”و… کره شمالی)!

http://en.wikipedia.org/wiki/Kim_Jong_Un

نقض حقوق انسانها در کره شمالی:

http://en.wikipedia.org/wiki/Human_rights_in_North_Korea

فقر در کره شمالی:

http://www.dailymail.co.uk/news/article-2022821/Inside-lost-world-North-Korea-Incredible-pictures-life-planets-secretive-nation.html

وضعیت کره شمالی نسبت به سایر کشورهای دنیا(آمارگیریها):

http://www.visionofhumanity.org/info-center/10-facts-about-north-korea/

             مهرکوهی: جنگ در کره؟ کدام جنگ؟

             http://www.tipf.info/jange,kore,kodam,jang.htm