فرهنگ و سیاست در حکومتهای دوران بحران!در حاشیه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران!

مقدمه؛ 
در نظم نوین سرمایه داری، بحران بخش هویتی و بحران سازی فرهنگ اداره جامعه است. فضای سیاهی که نظم نوین بر دنیا گسترانده، سود سرمایه و بازار است که همه نرمهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه را رقم میزنند. از قبل این سیاست بانکدارها و صاحبان سفته و رباخواران هستند که حکومتها را سرکار می آورند و عوض میکنند. نتیجه ما به ازائ این وضعیت این است که کارگر و مزد بگیر فقیر و فقیر تر میشوند و سرمایه دار و بانکداران ثروتهای نجومی انباشت میکنند.  نمونه های زنده ای در چند ماه اخیر مثل یونان، اسپانیا و اخیرا قبرس، این صحبت داهیانه مارکس را به اثبات میرساند (که دیگر تولیدات نیست سودهی سرمایه را بالا میبرد، بلکه سفته بازی سر مایه مالی است که سودهی را می افزاید)  بیکاری بین جوانان به بالای ۳۰% در بعضی از کشورها رسیده. آمار بیکار سازی و کم کردن امکانات اجتماعی برای مردم از یک طرف و نیز آمار دزدی و چپاول اموال و ثروت جامعه، بوسیله بانکها و صاحبات بازار بورس و دولتمداران از طرف دیگر بالانس این وضعیت است. هیمنطور می بینیم که جا دادن به فاسد ترین سیاستها در جوامع ترند این فضای بحران سیاسی در جامعه امروز آمریکا،کانادا ، کشورهای ثروتمند جهان و اروپاست. یعنی سیاست نظم نوین اساسا بر پایه تجاوز به جان و مال مردم بنیاد نهاده شده وکلیه نرمها در جامعه بر مبنای سود و استثمار هر چه بیشتر مردم در جامعه بنا نهاده شده است. فاصله فقر و ثروت هر روز بیشتر و بیشتر میگردد و در صد بالایی از جمعیت دنیا زیر خط فقر زندگی میکنند. گتو نشینی و زندگی در حاشیه شهر ها بدون هیچ امکان رفاه شهری هر روز بیشتر و بیشتر میشود، بیکاری جوانان در حاشیه شهر ها و نیز بالا رفتن سطح زندگی در جامعه دست به دست هم داده فضای نا امنی بر زندگی و آینده آنها بوجود آورده است. .
از نظر اقتصادی هم به یمن همین فضا، در این بیست و چند سال دو بحران عظیم اقتصادی ( یکی در اوائل دهه ۱۹۹۰ یعنی بین سالهای ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴) و دیگری که از اواخر ۲۰۰۷ شروع شده و هنوز ادامه دارد. فشار این بحران و ما به ازائ آن فقر، تحمیل بیکاری به مردم کارگر و زحمتکش در جامعه است. بنا براین وقتی فضای سیاسی/ اقتصادی و اجتماعی دنیا در چنین وضعیتی هست بحران حکومتی معنی ندارد؛ زیرا خود حکومتها بر پایه وجود بحران سرکار آمده اند و بحران و بیهویتی سیاسی عصاره و هویت وجودی آنهاست

جمهوری اسلامی ایران و انتخاب یازدهمین رئیس جمهور!

رژیم جمهوری اسلامی و سرکار آمدنش یک نتیجه تیپیک اوضاع سیاسی و بحرانی دنیاست. در اخبر و فضای سیاسی جامعه می بینیم که  جمهوری اسلامی ماههاست در تدارک انتخاب یازدهمین رئیس جمهور است. وقتی به چارت سیاسی جامعه نگاه میکنید حافظان این نظم فاشیست و ضد بشری هر کدام با ترفندی دارند برای دوره انتخابات خودرا آماده میکنند. رحیم مشایی با نشان دادن انگشت رنگی خود میگوید خودرا کاندید این بازار مکاره کرده، عده ای فسیل شکست خورده از بازماندگان دوم خردادی که اکنون خودرا سبر و سفید مینامند هر دفعه مجلسی میگیرند و از محمد خاتمی میخواهند خودرا کاندید کند، اخیرا یکی از نوچه های مصباح یزدی (محسن غرویان، روحانی محافظه‌کار و از نزدیکان پیشین محمدتقی مصباح یزدی، روحانی تندروی هوادار آیت‌الله علی خامنه‌ای، به خبرگزاری ایلنا گفته است حضور محمد خاتمی، رئیس‌جمهور پیشین ایران در انتخابات آتی می‌تواند موجی مردمی ایجاد کند، بی بی سی) از طرفی دیگر هم هر از چند گاهی رفسنجانی نقی میزند و میگوید شرکت میکند یا نمیکند. در فضایی دیگر، سه طفلان مسلم، علی اکبر ولایتی، حداد عادل و قالیباف جبهه ای تشکیل داده اند بنام (ائتلاف برای پیشرفت یا ۲+۱)خودرا برای شرکت در انتخابات مهیا کرده اند. چندی پیش ولایتی تاکید کرده بود که این ائتلاف ۶۰ در صد آرا را می آورد. فضای سیاسی حاکم بر این کارزار فاشیستی پر از تهمت، افترا و دست رو کردنهای همدیگر است. جناح احمدی نژاد در یک پاتک به برادران لاریجانی شو ویدئویی فاضل لاریجانی را راه انداخت و تهدید های رهبر را هم حسابی رد کرد. رفسنجانی با فضای فاسدی که در اطراف خود و خانواده اش است خیلی دست به عصا است.

 با این سر تیتر ها و با بوجود آوردن فضای بحرانی که در اقتصاد ایران و در جامعه ایران وجود دارد ، خامنه ای هم هر دوره طبق معمول طوری حرف میزند که انگار همه چیز آماده و مهیاست، نه بحرانی وجود دارد، نه اقتصادی درب وداغون است و نه تنشی در جامعه هست، از فضای آزاد و نیز (همیشه جمهوری اسلامی انتخاباتش آزاد بوده) حرف میزند. این فضا از یک طرف و نیز بیکاری مفرط طبقه کارگر و مردم در جامعه، اقتصاد ورشکسته و نیز باندهای فاسد در حکومت همه و همه سناریوی انتخابات یازدهمین رئیس جمهور در ایران هستند. رئیس بانک مرکزی اعلام کرده که در آخر سال ۱۳۹۱ تورم به ۳۱٫۵ % خواهد رسید و یکی از نمایندگان مجلس بنام آقای ابراهیم نکو، نماینده مردم بهارستان و عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت ، گفته است [معیشت و زندگی مردم نگران کننده و غیر قابل قبول است]. آل اسحاق رئیس اطاق بازرگانی اعلام کرده با روش غلط تولید را راکت کردند و نقدینه هارا زیاد کردند تا تورم و بازار سیاه رونق یابد. صحبتهای سردمداران حکومتی نشان از گندیدگی یک سیاستی را میدهند که در آن دولتمردان هیچگونه توجهی به وضعیت اقتصاد و وضعیت مردم ندارند. در دولتهای تو تالیتر و فاشیستی جواب به خواستهای عادلانه مردم کمترین جایگاه را دارد و افکار عمومی اصلا مورد توجهشان نیست زیرا با ترور و اختناق بر یک جامعه خودرا استوار میکنند، و حتی با همین روشن با گروههای درونی خود هم برخورد می نمایند.

در این فضا تنها چیزی که هیچ جایگاهی ندارد نظرات و رای مردم و جامعه است. در این فضا فقط مزدوران و گله های مزدور مسلح و غیر مسلح هستند که برای بقای خود بهر تلاشی دست میزنند که این نظام فاسد سرپا بماند. بانی و مسبب این همه بدبختی و اختناق و فقر رژیم جمهوری اسلامیست. سراپای کاربدستان این ماشین جنایت از ابتدا تاکنون باید در دادگاه مردم ایران و در مقابل چشم جهان محاکمه شوند. جمهوری اسلامی بعنوان یک حکومت هار مذهبی منطقه و کل دنیا را در بازی خطرناک اتمی در گیر کرده و همقطار این جنایت آمریکا و کشورهایی هستند که این ماشین جنگی را هر روز بنوعی حدادی مینمایند. این دو قطب تروریست و جنایتکار یعنی آمریکا و متحدینش از یک طرف جمهوری اسلامی و تروریستیهای اسلامی سیاسی از طرف دیگر دنیا و قبل از هر چیز مردم ایران و خاورمیانه را در یک مرحله خطرناک و ترس قرار داده اند.
جمهوری تروریسم اسلامی ایران با ایجاد گروههای مزدور در عراق، افغانستان، پاکستان، فلسطین و لبنان تلاش میکند تا جائی که تیغش میبرد جامعه را در یک جنگ خانمان برانداز در گیر کند. درست مثل اینکه همگی جناتیکاران تاریخ و تجربیاتشان را بکار گرفته تا از این مخمصه سرنگونیش جان بدر برد. گوئی جمهوری اسلامی ماموریت دارد تا عصاره سبعیت تاریخی طبقه بورژوا و دستگاه مذهب را به یکباره بکار گیرد تا از این جدال سرنگونی خود خلاصی یابد. این دست و پا زدن بیان واقعیت یک تحول بزرگ در جامعه و سطح بین المللی خواهد بود که انسانهای کمونیست و آزادی خواه بارها در مورد آن سخن گفته اند. تشدید جدال درونی رژیم و حمله به مردم، انعکاس گسترش جدال مردم با کل حکومت اسلامی است. با این فرهنگ و سنت سیاسی فاشیستی جمهوری اسلامی دارد برای انتخاب یازدهمین رئیس جمهور خود اقدام میکند. در همین حال احمدی نژاد و دیگر سردمداران حکومتی از مجلس و رئیس مجلس گرفته تا دستگاه قضایی و سپاه دارند در یک بازی کثیف سیاسی بر سر زندگی و جان و مال مردم ایران جولان میدهند. رژیم جمهوری اسلامی دستگیریهای وسیعی را در شهرها از میان دانشجویان، روزنامه نگاران و زنان، فعالین سیاسی و حقوق مدنی و کارگران معترض سازمان داده اند. اعدامهای سیاسی تدریجا در کنار اعدام های گروهی “ارازل و اوباش” راه افتاده است. رژیم اسلامی وعده سرکوب خشن تر و فضای میلیتاریزه کردن در دانشگاهها و محل کار در دستور گذاشته است. در همین حال گروههای درون حکومتی با عزل و بر کنار کردن مزدوران خود میخواهند تا هر اندازه بتوانند فضای جامعه را به نفع خود سازمان دهند. عوض کردن روئسای دانشگاه در روز های اخیر و نیز تلاش اینکه بیشترین پستهای اداری را به نفع خود قبضه کنند از طرف دیکر فرهنگی به غایت فاسد سیاسی را در این کارزار بکار گرفته.
اوضاع اقتصادی جامعه بحران زده و نا بسامان است، تحریمهای بین المللی که درد کمر مردم را خرد میکند و فضای اقتصادی که شرایط را بیشتر و بیشتر نا مناسب برای مردم عادی کرده است. اگر در دهه قبل رژیم میتوانست با پول نفت وضعیت اقتصادی را سامان دهد اکنون این امکان هم مورد مناقشه زیاد و نیز خود نفت و فروش آن به سیر نزولی خود ادامه میدهد، تحریم های شرکتهای نفتی دنیا علیه ایران این مشکل را صد چندان کرده است. طرح های اقتصادی و نیز تلاش برای کم کردن بیکاری در جامعه به شکست کشیده شده. گرانی و بیکاری باعث انواع و اقسام مشکلات اجتماعی شده است. مسئله بیکاری، اعتیاد، تجاوز به ابتدایی ترین حقوق انسانی انسانها به امری عادی و روز مره در جامعه ایران تبدیل شده و هر روز هم خشن تر و ضد بشری تر میشود.

این وضعیت از بدو سرکار آوردن جمهوری اسلامی وجود داشته و همیشه دولت و حکومت اسلامی در بحران بسر برده است.امروز با فضای سیاسی و فرهنگ حاکمی که بر انتخابات ریاست جمهوری حاکم است، دستگاههای سرکوب و اختناق دارند خودرا آماده میکنند.با بحران سازی و فضای آشفته در جامعه ترور و رعب را بر کشور میگسترانند. یعنی هویت وجودی دولتهایی مثل ایران، بحران و بی ثباتی سیاسی است. این نه تنها در سطح علنی و اجتماعی حتی در سطح هرم سیاسی تشکیلاتی در جمهوری اسلامی هر آخوندی برای خودش یک دارو دسته دارددر این انتخابات هر طرف تلاش میکند طرف دیگرش را بیشتر و بیشتر مرعوب کند. تبلیغات و فشار سیاسی بر مردم آوردن جزو لاتجزای فرهنگ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی است..

اگر به صحنه سیاسی داخلی ایران نگاه کنیم. دستگاهای اصلی حاکمیت که اصولا باید در اجرای قوانین و دفاع از حقوق شهروندان همجهت کشور را اداره کنند، در یک تنش جدی با هم هستند. مجلس با دولت در گیر است، دولت با قوه قضائیه در گیر است. اصولگرایان که پشتیبان احمدی نژاد بودند، درشان شکاف افتاده و دم از ناراضایتی میزنند. خود حتی اصلاح طلبان نظام هم در یک تشتت جدی قرار دارند. و در این میان رهبر تلاش میکند میخ خودرا بکوبد. فتوای اخیرخامنه ای مبنی برواجب الاطاعت بودن حکم ولی فقیه درامورحکومتی و نیز مرعوب کردن مردم برای اینکه در انتخابات شرکت کنند خود مزید بر علت شده. البته خامنه ای تلاش میکند خودرا بی طرف در این قضیه نشان دهد ولی حرفهایش را گاها از زبان این و آن میتوان شنید.  یک نمونه روشن آن اذعان سردارجعفری فرمانده سپاه در این روزها، به گزارش خبرگزاری فارس از اوین دوره آموزش مربیان درس آمادگی دفاعی، در پاسخ به پرسشی که چرا با پاسدارانِ هوادار فتنه گران، برخورد نشد سر لشکر جعفری، گفت؛ خیلی ازابهامات رفع شده و آن ها قانع شدند حرکت شان اشتباه بوده و این بهتراز برخورد فیزیکی و حذف آنها است. البته جعفری ازبیان واقعه دیگردرهمین رابطه، که سایت جرس آن را گزارش کرده وگویای دامنه شکاف درصفوف سپاه است خود داری کرده است:.

اینها و دهها نمونه دیگر خبر از این واقعیت میدهند که جمهوری اسلامی و هویتش بر پایه بحران و بی ثباتی سیاسی است. در این انتخابات هم از همان ایجاد فضای وحشت و بی ثباتی بین مردم دارند بهره میگیرند. جمهوری اسلامی درگیر بحران حکومتی نیست بلکه سیستم وجودی و هویت ذاتی این نوع حکومتها بحرانی بودن آنهاست. حکومت جمهوری اسلامی نمونه تیپیک یک دولت بحرانی در فضای بحران ساز امروز دنیاست و بهمین خاطر حتی در مصافهای سیاسی بین المللی جمهوری اسلامی از شکاف و تنش و بحران بین قدرتهای سیاسی و اقتصادی جهانی برای بقا خود استفاده میکند. در فضای سیاسی امروز و با وجود همه صحبتها در مورد انتخاب رئیس جمهور است اما باز صفی از فاشیستها دارند در گروههای مختلف خودرا سازمان میدهند تا فضای رعب و وحشت را بر جامعه بگسترانند تا بدینوسیله مردم از دخالت در این بازی های سیاسی خودداری کنند. .

جواب دادن به این وضعیت در گرو ایجاد اتحاد بین مردم است و با این روشنی که اتحاد های طبقاتی است میتواند چاره کار باشد. اینجا روی سخن من با طبقه کارگر و مردم آزادیخواه است که تلاش میکنند دنیای بهتر را بوجود آورند. اینجا مسئله برای ما انتخاب این شیادان یا آن چماقدار نیست اینجا فضا را آماده کردن برای عمیق کردن تضادها در بالا و اینکه این فضا باعث شود حکومت مداران نتوانند نقشه های پلید خودرا به منزل برسانند. باید برای ایجاد اتحاد خود کوشید تا بدینوسیله صف دشمن را متزلزل کرد. جمهوری اسلامی حکومتی نرمال نیست که رعایت آزادی های فردی و اجتماعی مردم در این انتخابات را بکند. فقط با ایجاد فشار سیاسی بیشتر از طرف جامعه به حاکمیت فاسد جمهوری اسلامی میتوان فضا را به نفع حرکت جامعه برای سرنگونی جمهوری اسلامی سازمان داد. اتحاد طبقه کارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواه میتواند این انتخابات را به نفع مردم عوض کرد. باید از فضای متشنج طرفداران گروههای مختلف در حکومت استفاده کرد و فضای بی ثباتی در جامعه و انتخابات ریاست جمهوری را دامن زد زیرا در این عمیق شدن کشمکش در بالا مردم بیشتر میتوانند رژیم و کل حاکمیت را به چالش بکشند.