سازمان زحمتکشان و رویای کسب قدرت(در حاشیه اطلاعیه مندرج در سایت این جریان بمناسبت مرگ یک پیشمرگ سابق)

اخیرا در سایت سازمان زحمتکشان و صفحه‌های فیس بوک رهبران این سازمان، اطلاعیه‌ایی در مورد مرگ پیشمرگ سابق بنام رشید فلاحی (ره‌شید کوتک) انتشار یافته است.
قبل از اشاره به اهداف سیاسی این سازمان از پخش و تکثیر این اطلاعیه، لازم است که مختصری در مورد رشید فلاحی بیان نمایم.
رشید فلاحی در سال ١٣۶٠-١٣۶١ به صفوف پیشمرگان کومه‌له پیوست و به مدت حدود ۵ سال در واحدهای نظامی کومه‌له فعالیت نمود. در این فاصله، ایشان مسئولیت‌هایی در سطح فرماندهی دسته و په‌ل را به عهده داشت و به مانند دیگر همرزمان فداکاری نمود.اما مدتی پیشمرگ بودن بمعنای پاسپورت امنیتی و مادام العمرنیست و نباید از آن در مقابل دیگر عرصه های مبارزه قدوسیت ساخت.
در تابستان سال۶ ١٣۶ در نزدیکی روستای “نرگسله” رشید فلاحی مخفیانه جمع رفقا پیشمرگ را ترک نمود. قابل ذکر است که ترک صفوف پیشمرگان کومه‌له داوطلبانه بودهمان طوری که پیوستن به صفوف این حزب داوطلبانه بود. اینکه رشید فلاحی صفوف پیشمرگان کومه‌له را ترک کرد، ایرادی ندارد. اما بعد از آن، اخباری از همکاری وی با رژیم در سطح منطقه پخش گردید. اینکه میزان همکاری کردن وی چقدر و یا تحت چه شرایطی صورت گرفته است بحث دیگری است اما رژیم مقادیر زیادی سلاح و مهمات مخفی شده ما را در چند روستای مناطق سارال، خورخوره، قه‌ره‌ته‌وه‌ره و چند نقطه کوهستانی بدست آورد که رشید فلاحی از محل اختفا این مهمات مطلع بود. در این رابطه تعدادی از زحمتکشان روستاهای منطقه توسط رژیم دستگیر و شکنجه شدند. مواردی از ادعاهایی از همکاریهای وی در زندان برای کسب اطلاعات در پشت شیشه‌های بازجوئی به گوش می رسید. ذکر این نکته را لازم می‌دانم که شخصا از مرگ رشید فلاحی نه تنها خوشحال نشدم بلکه آرزو داشتم که وی زنده می‌ماند و در شرایطی آزاد، مورد بازخواست قرار می‌گرفت و پاسخگواین ادعاها میبود.
در واقع اینجا نمی‌توان فردی را که در حال حیات نیست محاکمه نمود و یا اخبار پخش شده در منطقه و ادعاهایی ا افرادی که دستگیر و شکنجه شده‌اند را بی پایه و بی اساس خواند و فقط مبارزه چند ساله رشید را در صفوف علنی کومه‌له را در اذهان مردم مجسم نمود.چرا به چند دهه‌ زندگی وی پس از تسلیم شدن هیچ اشاره‌ایی نمیشود؟ این شیوه و الگویی که سازمان زحمتکشان، آگاهانه آنرا دنبال می‌کنند.
چرا سازمان زحمتکشان (شاخه عبدالله مهتدی) به چنین اقداماتی دست می‌زنند، که مختصرا به آن اشاره می‌کنم و به موضوع اصلی بحث یعنی “رویای کسب قدرت سیاسی توسط سازمان زحمتکشان” بر می‌گردم.
این سازمان همانطور که در چند نوشته قدیمی بیان کردم فلسفه شکلگیری و جدایی خود را از کومه‌له و حزب کمونیست ایران بر این مبنی بنیان نهاد که مبارزه کارگران و زحمتکشان به رهبری حزب کمونیست ایران و کومه‌له را در اذهان مردم به کجراهه ببرد. بر اساس این استراتژی بود که با اقلیت ٣۵ درصدی خواستند که از تاریخ و نفوذ اجتماعی کومه‌له سوء استفاده کنند ونام کومه‌ را بر خود القاء کردند.
این جریان با شکل گیری اصلاح طلبان حکومتی، خواستند از قافله جا نمانند و با آنها در قدرت احتمالی شریک شوند. سازمان زحمتکشان با اشکال مختلف خود را به فراکسیون کردهای مجلس و اپوزسیون حاکم امیدوار نمود که این پروژه با شکست روبرو شد. متعاقبا سیاست خود را به سیاست آمریکا در منطقه و حمله احتمالی به ایران گره زدند و تا مدت‌ها در جلو راهرو و کریدورهای کاخ سفید و دیگر کشورهای غربی قدم زدند، اما به خدمت پذیرفته نشدند و امید به دخالت آمریکا نیز واهی از آب در آمد. پس از این شکست، سازمان زحمتکشان به ائتلاف اپوزسیون بورژوازی به رهبری سلطنت طلبان پیوستند که در ماجرای الماس فریب، آقای مهتدی زیر پرچم شیر و خورشید سرود “ای ایران” را رساتر از سلطنت طلبان و ناسیونالیست‌های عظمت طلب ایرانی میخواند که این اقدام نیز پس از برملا شدن کار به جایی نبرد. در ادامه به هر کس و هر چیزی برای کسب قدرت پناه بردند. پیام تسلیت بمناسبت مرگ منتظری‌ صادر کردند و از موسوی جنایتکار، گله کردند که چرا به مردم کردستان و سازمان زحمتکشان تکیه نمیکنند. این موضوع هم نقش بر آب شد چرا که مردم کردستان سیاسی‌تر از آن هستند که سیاهی لشکر این یا آن جریان ارتجاعی درون حکومتی تبدیل شوند و دهها مورد دیگر از این نوع شکست و سیاست‌ها و نمونه مۆخر، عکس آقای مهتدی است که با محسن سازگارا از بنیانگذاران سپاه مخوف پاسداران در کنفرانس پراگ گرفته شده است.
اینها و تمامی اعمال روزمره این جریان و دیگر جریانات همنوع بر این متکی است که مردم را از بدست گرفتن قدرت منحرف کنند. این جریان می‌خواهد که نهادها و ارگان‌های فی‌الحال موجود رژیم رادر کردستان دست نخورده و یا حداقل با کمترین صدمه تحویل بگیرند. صدور و انتشار انترنتی اطلاعیه در مورد رشید فلاحی حاوی پیامی است که این جریان هر روزه به اشکال مختلف همکاران رژیم را مورد خطاب قرار می‌دهد.
این پیام حاوی تضمین امنیتی به تمامی افرادی است که مشکوک به همکاری با رژیم اسلامی هستند، پیام به ماموران و مهره‌های برجسته و مدیران و مسئولان حاضر در قدرت است که به آنها بگویند سازمان زحمتکشان گذشته شماها را در نظر نمی‌گیرد و این امید را می‌دهد که آنها را در قدرت آینده دخیل کنند. در واقع هدف اصلی پیام، تعویض رژیم بدون ضربه‌ایی اصلی به نهادهای مختلف رژیم و مشخصا نیروی سرکوب آن را مژده میدهد. و این شیوه‌ایی برای جذب نیرو و حمایت از میان همکاران رژیم حاکم از یک سو و مایوس و نامید کردن انقلابیون در صحنه، برای کسب قدرت سیاسی از سوی دیگر است. بدین شیوه می‌خواهند تعویض حکومتی را به جای انقلاب و دگرگونی به مردم بقبولانند و مبارزین در صحنه برای کسب قدرت را به خانه‌هایشان بفرستند و یا توسط همین پلیس و ارتش و نهادهای بجا مانده، بشیوه‌ای بیرحمانه اعتراضات و مبارزات برحق مردم و کارگران را سرکوب کنند.
تجربه‌ایی که در تونس، مصر، لیبی و عراق اتفاق افتاد. رژیم‌های دیکتاتور رفتند اما با دیکتاتوری جدید جایگزین شد و هیچ تغییری اساسی در زندگی کارگران و زحمتکشان ایجاد نشد و در مواردی تمدن را به عقب برگرداندند.
ما نباید منتظر وشاهد تعویض قدرت از بالا باشیم. این رژیم باید با مبارزه کارگران و زحمتکشان و آزادیخواهان به زیر کشیده شود.گسترش همین مبارزه روزمره کارگران در کارخانه‌ها و مراکز تولیدی، مبارزه هر روزه مردم زحمتکش و اقشار تهیدست در صف نان و مایحتاجات روزانه، مبارزه آزادیخواهان علیه آداب و رسوم مذهبی و عقب مانده و دهها شکل دیگر مبارزه در کنار مبارزه مسلحانه (در صورت لزوم و شرایط مناسب واینکه امکانش فراهم باشد) می‌تواند این رژیم را سرنگون کند و همین فعالین و پیشروان کارزار جبهه انقلاب و در راس آن طبقه کارگر است که باید قدرت را به دست بگیرند و اجازه ندهند احزابی که رویای قدرت طلبی را چه در کردستان و چه در ابعاد سراسری در سر دارند، بار دیگر بر موج انقلاب سوار شوند و فقر و تنگدستی بیشتری نصیب کارگران و زحمتکشان نمایند.
ما نباید شاهد یک شکست مجدد و یک تجربه تلخ و تکراری باشیم که اینبار بصورت تراژدی خواهد بود.
زنده باد حکومت شوراهای مردمی
زنده باد آزادی برابری حکومت کارگری
۴ آوریل ۲۰۱۳