فراخوان به کادرها و تلاشی دیگر برای دو شقه کردن حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق

حزب حکمتیست “جناح هیئت دائم” بعد از اجتناب  از جواب دادن به سوالات ، ملاحظات و انتقادات سیاسی هر دو حزب درباره سیاستهای جدیدشان در این دوره، با توسل به آخرین اطلاعیه دفتر مرکزی شان که در جواب به نوشته ریبوار احمد صادر کرده بودند مسئله را به سطح دیگری سوق داده اند ، از طرف دیگر برای توجیه کردن دخالتهای  تشکیلاتی و لحنی که  نسبت به دو حزب در این دوره داشته اند و از طرف دیگر برای ادامه پرژه ای است  که علیه دو حزب در پیش گرفته اند.

عباس رضایی در چارچوب همین پروژه در یک نامه علنی به تاریخ ۶ مارس ۲۰۱۲، کادرهای حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق را فرامیخواند تا علیه “اکثریت دفتر سیاسی و رهبری دو حزب” بایستند. اینچنین فراخوانی که  بدنه تشکیلاتی هر دو حزب را دست مایه قرار میدهد و آنها را تشویق میکنند علیه رهبری  بایستند ، در چارچوب سیاست و پروژه ای است  که دفتر مرکزی حزبشان آن را شروع کرده و برایش تلاش میکند و به جای یک جدل سیاسی و کمونیستی اینچنین پروژهای را در اولویت خود قرار داده است.  چنین عملکردی به روشنی نیات و اهداف آنها را که تلاشی است برای دوشقه کردن هر دو حزب کمونیست کارگری کردستان وعراق به وضوح آشکارا میسازد.

این سنت که جناح هیئت دائم به آن پناه برده اند و آن را در پیش گرفته اند واضح است که سنتی کمونیستی نبوده و نیست، این سنت متعلق به جنبش های دیگر میباشد که به آن متوسل شده اند، این ادامه همان سنتی است که اجازه نداد یک جدل روشن ،شفاف و مارکسیستی در حزب حکمتیست قبلی در پیش گرفته شود و اختلافات سیاسی روشن شوند و این مجال را نداد که جامعه یک انتخاب سیاسی را انجام دهند ، حتی یک کلمه قبل از انشقاق و دو تکه شدن حزب حکمتیست ننوشتند، این  ادامه همان  سنت  قبول نکردن مخالفین خود درحزب حکمتیست قبلی است  و رویه دیگر همان سیاست است  که دوباره تکرار میکنند  که یقینا این سیاست و سنت کمونیستها و حکمت نبوده و نیست، نه مارکس ،نه لنین و نه منصور حکمت به چنین متدی پناه نبرده اند و این منطق ” هرکه با ما نیست ،دشمن من است” که شما در پیش گرفته اید در تناقض با فعالیت اجتماعی و سیاسی کمونیسم کارگری و مارکسیستی میباشد.

فراخوانی که کادر هیئت دائم اعلام کرده ، دانسته یا ندانسته آب در آسیاب همان کودتای تشکیلاتی میریزد که خودش اعلام کرده  “اعتقادی به کودتای تشکیلاتی ندارد”، همان کودتای تشکیلاتی که هر دو طرف انجام دادند و حزب حکمتیست را به چنین سرنوشتی دچار کردند. جناح هیئت دائم  به این بهانه، از مسوولیت در برابر  انشعابی  که به حزب حکمتیست تحمیل شده بود شانه خالی کرد و توجیهی شد برای “تغییر ریل سیاسی” در آینده شان. اما لازم است  درباره توجیهات دفتر مرکزی و فراخوان دادنهای  به این شیوه  که هیئت دائم آن را دنبال و مجاز میداند مطلع شویم . برای روشن شدن سطح روابطتات ما با همدیگر و اینکه منافع کمونیسم و طبقه کارگر بصورت شفاف  در یک جدل علنی و سیاسی برجسته گردد ،پرداختن به چند نکته را ضروری میدانم.

یکم : جناح هیئت دائم و فراخوان کادرشان،  شرط  ” مهم بودن سرنوشت حزب حکمتیست ” و دلسوزی ما نزد ” رفقای قدیمی” هیئت دائم  را در این میبینند که رهبری هر دو حزب  “قبل از هر چیز کودتای ۴ نفره را محکوم کنند” و از جناح هیئت دائم حمایت نمایند ومهر تاییدی بر تمام آن تلاشهای بزنند که برای دو شقه شدن به حزب حکمتیست تحمیل شده بود . این منطق و نگرش  است که باعث گردیده تمام تلاشها و دخالتهای کمونیست های کارگری عراق و کردستان را در جلوگیری از انشعاب نبینند. در اینباره این ما نیستیم که اشتباه کرده ایم و این رفقا برای درک دخالتگری دلسوزانه رهبری احزاب ما بهتر است دوباره مراجعه کنند به اطلاعیه ها و پیشنهادات و بحث و گفتگوهای که بدون در نظر گرفتن هرگونه اختلافاتی که بعد از دو شقه شدن حزب حکمتیست بین ما بوجود آمده است به آنها ارائه شده است، اما نه تنها استقبالی از آن نشد بلکه تمام آن جدلها و شیوه برخودهای  که در خود حزب حکمتیست نسبت به هم انجام دادند ،همان شیوه برخورد را نسبت به ما همرتکرار کردند، مخصوصا از طرف جناح هیئت دائم و پروپاگاندهای  که علیه ما بکار بردند. از یکطرف نمیخواهند این واقعیت را ببینند که کودتای تشکیلاتی ۴ نفره انعکاس و بازتاب کودتای سیاسی بود که جناح اکثریت در چند هفته اول رسیدن به رهبری حزب حکمتیست شروع کرده بودند. به جای  جواب  دادن به اختلافات سیاسی جدی در درون حزب حکمتیست ، پلاتفرم “تغییر ریل سیاسی ” را پیش کشیدند و پشنهاد های که از طرف رهبری هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان شده بود مبنی بر پس گرفتن پلاتفرم مذکور با کمترین اهمیت و بهای مواجه گردید. نتیجه سیاستهای امروز جناح هیئت دائم را همان پلاتفرم سیاسی و ریل جدید در هم پیمانی با کومله و حزب کمونیست ایران و اتحاد با حزب اتحاد کمونیسم کارگری  و رابطه با حزب اتحادیه میهنی کردستان  تشکیل داده است . این واقعیت را قبول کنید که بیرون از کودتای سیاسی و تشکیلاتی هر دو جناح حزب حکمتیست، راه دیگری وجود دارد و صاحبان آن حق دارند نه تنها کنار یک جناح قرار نگیرند بلکه هر دو طرف را مسبب آن بلای  بدانند که به جنبش ما تحمیل کردند. راهی که در سند مشترک پلنوم های آخر هر دو حزب به روشنی بیان شده است .آیا شرط دلسوزی  برای این رفقای قدیمی به این معنی است که طرفداری از یکی از جناح های درون این انشعاب مورد تایید قرار بگیرد؟ آیا این اصول کمونیستی و حکمتیستی  میباشد که  در یک انشعاب نامسئولانه یکطرفه قضاوت شود و با این منطق در کنار یک جناح برعلیه جناح دیگر بایستند؟ آیا نتیجه چنین منطقی  همین واقعیت های انشعاب درون حزب حکمتیست  نبود که ترور شخصیت و تهمت زدن و اتهام وارد کردن روشی بود که رفقای قدیمی بر علیه هم بکار بردند؟ اما جالب اینجاست که کارکرد این شیوه برخورد و اصول و منطق بعد از تحمیل انشعاب و بوجود آمدن دو حزب به نام حزب حکمتیست  کافی نبوده و اکنون نیز به دلیل اینکه رهبری دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان در مورد سیاستهای جدید جناح هیئت دائم انتقاد دارد و توجه خود را مبذول داشته است ، دوباره از همان شیوه برخورد برای بستن هرگونه راه انتقاد بکار میگیرند و به ما میگویند شما باید ابتدا کودتای ۴ نفر را محکوم کنید سپس حق دارید انتقاد و ملاحظه داشته باشید. شما تا کی میخواهید سیاستهای جدید و غیر حکمتیستی و ریل جدیدتان  را با کودتای ۴ نفره توجیه  و لا پوشانی کنید؟ اما این را بدانید که حزب حکمتیست برای شما مهم نیست و در قبال رفقای قدیمی احساس مسئولیت ندارید و دلسوز نمیتوانید باشید!!!

امروز واقعیت این است که آوردن چنین منطقی از طرف اطلاعیه دفتر مرکزی و بعد از آن فراخوان به کادرهای دو حزب، تنها به این دلیل نیست که کادرهای دو حزب را  علیه رهبری دو حزب برای کودتا کردن و دو شقه کردن این احزاب فرا بخوانند، بلکه به این دلیل هم هست که به ما بگویند فعلا ساکت باشید و انتقاد و ملاحظه ای نداشته باشید  تا جناح هیئت دائم کار ناتمام خود را با ناسیونالیستها و طالبانی و آنهای که تا دیروز در تکه تکه کردن حزب کمونیست کارگری نقش داشته اند و امروز تبدیل به “مبارزان کمونیست قدیمی” شده اند تمام کنند و پیش ببرند.

آیا این حق را ندارم که بپرسم، جدا از اینکه هیچ اطلاعی در مورد روابط و مناسباتتان با اتحادیه میهنی کردستان نداریم و بر مبنای اطلاعیه دفتر مرکزی تان که خود را ملتزم به قرارهای سه حزب میدانستید برای کاندید شدن رفقایمان  برای کمیته مرکزی حزبتان، نمیشد این کمونیستهای شما از دیدار با طالبانی مطلع میشدند؟ چرا جای نگرانی دارد که بگویم این یک فعالیت سیاسی و پراکتیکی علنی  در سطح جامعه است  و برای من نیز به مانند هر حزب دیگری برایم سوال است که بپرسم که طالبانی چه شروطی را پیش پای شما گذاشته است ، امر واضح این است که  از ۱۴-۷-۲۰۰۰ تا اکنون جلال طالبانی با جریانات مختلف چپ نشست داشته است و اولین مسئله برایش این بوده که چه دیدگاهی  در مقابل” حزب کمونیست کارگری عراق” دارند؟ آیا کمونیستهای عراق این حق را ندارند که در اینباره کنجکاو باشند و جلال  طالبانی چه شروطی را مطرح کرده و شما چه عکس العمل و جوابی داشته اید؟

دوم : نکته دیگری که زیاد به ما  گفته میشود  و کادرهای ما را با آن روبرو میکنند، این است که  آیا نمیشد رهبری دو حزب بجای علنی کردن انتقادها و ملاحظات خود در مورد سیاستهای جدید هیئت دائم از کانال فرستادن نامه و نشست و گفت و گو استفاده میکردند و کسی را به این جدل مشغول نمیکردند، نمیشد این انتقاد را در اولویت قرار نمیدادید و کارهای  زیادی  برای انجام دادن وجود داشت، از این گفته ها جدا از اینکه طفره رفتن از یک پلمیک سیاسی است و همزمان نمونه ای بدست میدهد که بیشتر یخه جناح هیئت دائم را میگیرد، در اینباره ما از جناح هیئت دائم و کادرهایشان میپرسیم که آیا با وجود  سیاستهای جدیدتان در مورد مسائل جامعه در این دوره که بصورت علنی  در پیش گرفته اید ودست بردن به  سیاستهای عملی و آشکارا ، دیگربرای دو حزب چیزی باقی نمانده که با شما در موردش نشست داشته باشد و جدل کند، غیر از یک جدل علنی و متمدنانه، با نگاهی به گفته های خودتان بر اساس اطلاعیه دفتر مرکزی تان که میگوید : ”  اعلام کرد، حزب حکمتیست تجدید نظری در مناسبات خود با آن دو حزب را اعلام نکره است، لذا از جانب حزب ما قراردادهای قبلی و از جمله حق کاندید شدن اعضای کمیته مرکزی این سه حزب در کنگره های همدیگر به قوت خود باقیست و علاوه بر شه مال علی اگر رفقای دیگری هم از کمیته مرکزی آن دو حزب خود را کاندید میکردند، حقشان بود” اطلاعیه دفتر مرکزی حزب حکمتیست فوریه ۲۰۱۳٫

آیا شما بر همین اساس عمل کرده اید، مگر از طرف ما قدمی برداشته شده است و ارتباطی  انجام گردیده است و همزمان در اطلاعیه پلنوم دو حزب شیوه ای اصولی را برای داشتن مناسبات به هر دو جناح پیشنهاد کرده بودیم ،اما هر دو جناح با بی تفاوتی  به این پیشنهاد  جواب دادید و شرط داشتن ارتباط با هر دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان را منوط به تایید کردن سیاست و عملکردهای مربوط به انشعاب قرار دادید. آیا بر اساس همان توافق و همنظری  مابین سه حزب  که خودتان نیز به آن شاره کرده اید ، هنگامی که با کومله هم پیمان شدید و با حزب اتحاد متحد شدید ما را مطلع کردید و رای و نظر ما را پرسیدید؟ هنگامی که به محضر جلال طالبانی شرف یاب شدید ،آیا ما را مطلع کردید و گفت و گوی انجام دادید یا نامه ای فرستادید، اینها عبور از اصول و مناسبات نیست؟ یا اینکه فقط برای مسائلی کاربرد دارد که به آن نیاز دارید.

دلیل چنین فراخوانی که جناح هیئت دائم برای دو شقه کردن احزاب کردستان و عراق میدهد  این است که نمیخواهند این واقعیتها را قبول کنند ،آیا هیئت دائم با این سوال روبرو نمیشوند که چرا چنین معامله ای با این دو حزب میکنند. در همان حال که حق این را ندارند به ما پیشنهاد کنند تا انتقادهایمان را به صورت علنی اعلام  نکنیم و توجه کسی را به این جدل معطوف و مشغول نکنیم!! اما برای خودشان به یک اولویت تبدیل شده است، در همان حال برایم تعجب آور است که یک حزب کمونیستی و کارگری به مانند یک حزب سیاسی و اجتماعی ،اقدامات عملی و فعالیتهای درقبال همان جامعه انجام دهد به مانند همین  اقداماتی که  حزب حکمتیست “جناح هیئت دائم” انجام داده است ، و از آنها سوال شود که این اقدامات را روبه جامعه اعلام کنید ، و با این جواب مواجه شوی که این سوال را علنی اعلام نکنید و جدل درست درست نکنید، بیاید پشت درهای بسته و در اختفا نشست داشته باشیم و در مورد آنها بحث و گفت و گو کنیم.  مگر منصور حکمت تمام فعالیتهای سیاسی و عملی اش را آشکارا و  شفاف رو به جامعه نمی گفت؟ چرا این سوال و جدل علنی اشتباه و کفر کردن میباشد، اگر اینها  تغییر و تحولات سیاسی نیستند پس آن را چه اسمی میگذارید، من سوالم این است اگر طیفی از کارگران تهران یا یک جریان چپ از ایران و هر نقطه ای دیگر در دنیا همین سوالات را در صفحه فیسبوک یا از طریق نامه یا اطلاعیه  در مقابل  شما مطرح کنند چه جوابی به آنها میدهید، همین حرفهای که به ما میگوید را جلوی آنها نیز میگذارید!؟

سوم : رفقای هیئت دائم ترجمه اطلاعیه های هر دو حزب به زبان فارسی را مدرکی دال بر طرفداری ما از جناح اقلیت میدانند و این حق را از کسان دیگری هم سلب میکنند که ترجمه مطالبی را که فکر میکنند با دیدگاههای آنها نزدیک است انجام دهند، جدا از اینکه ما نمیخواهیم حق کسی را پایمال کنیم، اما هدف استفاده از چنین فاکت ضعیفی  در طرفداری ما از سیاستهای جناح دیگر تنها بدین معناست که خودشان را از مبنای سیاسی موضوعی که اعلام شده اند دور کنند ، دلیلش به حاشیه  رفتن اطلاعیه دفتر مرکزی  در برابر طرح سوالات و ملاحظات ما  است ،  این یعنی ندیدن تمام  اقدامات سیاسی  واحساس  مسئولیت  کردن ما در برابر جنبش کمونیسم کارگری بعد از دو شقه شدن حزب حکمتیست که دو حزب کردستان و عراق انجام دادند. آیا جناح هیئت  دائم  متوجه این قضیه  نشدند وقتی  دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان موضعی مسئولانه  را که در پلنوم اواسط اکتبر ۲۰۱۲ خطاب به هر دو جناح اینچنین اعلام کردند:

اما خارج از اراده دو حزب کردستان و عراق ، این انشعاب به واقعیت تبدیل شد. بعد از این اتفاق تلخ ، و جدا ازاینکه هر کدام از این احزاب  در رابطه با خط و سنت سیاسی  با حزب حکمتیست چقدر نزدیکی یا تمایز دارند، اما از لحاظ جایگاه و موقعیت سیاسی و پراتیک ما با دو حزب جدید روبرو هستیم ، مانند دو حزب کمونیستی که خود را پایبند به کمونیسم و خط و متد منصور حکمت میدانند و از لحاظ فکری و سیاسی با دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان نزدیک هستند. این یک وظیفه کمونیستی در مسیر اهداف کمونیستها  و قدرتمند تر شدن نقش کمونیسم در ایران و عراق و منطقه است. اما لازم است که بر یک مبنای سیاسی و چارچوب روشن و مشخص شناخته شود.

در نهایت ما از دو طرف تقاضا داریم که موانع موجود در مسیر رابطه ما با آنها را بردارند تا بتوانیم بر اساس اصول رسمی مناسبات  بین احزاب مان را در خدمت اهداف کمونیستی تشکیل دهیم. ما نیز با آغوش باز تا زمان برداشتن موانع و ایجاد ارتباطات رسمی آنها را پذیرا هستیم و از هرگونه دیدار و گفت و گو برای مشخص کردن نوع مناسبات فی مابین و مشکلاتی که هنوز موجود هستند و حتی چگونگی رفع این مشکلات استقبال میکنیم.از همین جا هم اعلام میکنیم که هر کدام از دو طرف برای رفع موانع قدم پیش میگذارد استقبال خواهیم کرد.

اما متاسفانه دو طرف برخلاف این موضعگیری ما رفتار کردید، هر دو طرف  به این مشکوک بودید که  ما طرفدار آن یکی جناح هستیم ، شما تحت عنوان خود را حزب حکمتیست معرفی کردن موضع بی تفاوتی  گرفتید تنها به این دلیل که ما از هیچکدام از جناحها طرفداری نکردیم و شما را مورد انتقاد قرار دادیم بخصوص شما جناح هیئت دائم، در اطلاعیه ۲۵ اکتبر به شیوه ای جواب ما را دادید که راه هرگونه گفتگو طبق اطلاعیه پلنومی که در بالا به آن اشاره نمودم را بستید، اما اکنون گلایه میکنید و درخواست گفتگو به صورت مخفیانه را از ما میکنید، سپس اعلام کردید که این کارها اولویت ما نیستند، ما وقت نداریم و وقت را تلف نمیکنیم، کارهای زیاد دیگری داریم که باید انجام دهیم، شما همانوقت که اعلام میکنید که در اولویتتان نیست  در جواب به مطلب  شخصی  ریبوار احمد  که در جواب رحمان حسین زاده نوشته بود بوسیله اطلاعیه دفتر مرکزی آن را جواب دادید آنهم در یک بند از میان ۸ بند دیگر اطلاعیه تان آن را جواب دادید، آیا این جدل بیانیه ای نیست در مقابل جدل سیاسی و شفاف. شما برای بحث سیاسی و کمونیستی و علنی  وقت و اولویت ندارید ولی برای تحرکات محفلی و  زیر زمینی و تلاش برای دوشقه کردن حزب فراخوان میدهید. فراخوان عباس رضایی پروژه ی هیئت دائم است که در این راستا عملی کرده است، اگر اینطور نیست پس اسم این کار را چه میگذارید؟ این فراخوان شما جای هیچ شک و شبه ای را باقی نگذاشته است و علنا درخواست برای دوشقه کردن حزب را میکند. این مسئله اگر در اولویت  اول قرار دادن نیست و جنگ شما نیست پس چیست؟  آیا این همان تجربه قبلی  نیست که علیه حزب کمونیست کارگری عراق شکل دادند، که شما رفقای هیئت دائم الان و حکمتیست قبلی آن را به سختی محکوم کردید و علیه اش ایستادید، اما اینبار همان تجربه را خودتان دارید تکرار میکنید، شما چه جوابی برای این اقدام دارید و چه توجیهی برای آن دارید. بعد از این تمام وقایع متاسفانه باید این را بگویم که چنین سیاست ضد حزبی وبر علیه رهبری دو حزب ادامه دهنده همان سیاست  است  اما آیا شما مطلع نیستید که این سنت در گذشته چه تاثیراتی را به بار آورد! غیر از ضعیف کردن حزب کمونیست کارگری عراق، و جدا شدن کادرهای  از این حزب در تشکیل دادن یک حزب دیگر را درمقابل داشتیم؟ آیا برای کادرهای که حزب کمونیست کارگری در عراق و کردستان برایشان اهمیت دارد،  در جواب به شمال علی وقتی که یکی از کادرهای حزبش در ایران، فراخوان برای دوشقه کردن حزب دیگرش در عراق و کردستان را میدهد چه میگوید و موضعتان چیست؟

در پایان این را خاطر نشان میکنم که اینچین فراخوانها و اطلاعیه دفتر مرکزی در سنت کمونیسم کارگری نیست، ما یکبار دیگر متوجه تان میسازیم که ما به دلیل دو شقه شدن حزب حکمتیست از هر دو طرفتان انتقاد کردیم، برایتان مسیر مشخص کردیم، در مقابل هر دو جناحتان موضع خود را اعلام کردیم و سپس در اطلاعیه پلنوم دو حزب در جهت اینکه  اعلام کردید خود را متعلق به جریان کمونیسم کارگری و متعلق به حکمتیست میدانید مانند دو حزب نزدیک به خود با شما برخورد کردیم. اکنون نیز خطاب به جناح هیئت دائم یکبار به خاطرمسائل سیاسی و پراکتیکی که آن را عملی کرده اید و بار دیگر به خاطر تلاش در جهت متلاشی کردن دو حزب کردستان و عراق، میگویم تا ابد نمیتوانید از صدقه سری حزب حکمتیست نان بخورید و باید روی پای خودتان بایستید. احزاب کردستان و عراق اجازه نمیدهند نیروها و جریانات منتسب به کمونیسم کارگری و مارکسیستی با سرنوشت کمونیسم و طبقه کارگر در منطقه و عراق و کردستان بازی کنند، امیدورام که با این جدل علنی و مارکسیستی که ما پیش گرفته ایم  ،مسئولانه تر برخورد کنید و دست به اقدامات مخرب و به انشقاق کشاندن این احزاب  نبرید، زیرا تجارب گذشته با شکست مواجه شده اند ، اینگونه رفتارها در فعالیتهای سیاسی غیر از آسیب زدن به طبقه کارگر و کمونیسم هیچ دستاورد دیگری ندارد، و مانیز علاوه بر هر جدل سیاسی و متمدنانه و علنی که با شما داریم ، بر همان اطلاعیه پلنوم دو حزب در رابطه با این دو جناح که دو حزب جدید را درست کرده اند و خود را نزدیک به جنبش کمونیسم کارگری و حکمتیست میدانند تاکید میکنیم.

۲۰-۳-۲۰۱۳

نوری بشیر

ترجمه : وریا نقشبندی