آنچه که جمهوری اسلامی بر سر وبلاگ نویسان می آورد!

نوشتن یکی از راه های ارتباط و ابراز نظر و عقیده است.نوشتن به ویژه زمانی که دیگر راههای ارایه دیدگاه فراهم نیست یا به شدت خطرناک است اهمیت میابد.وبلاگ نویسی در ایران تحت شرایط خاصی انجام میشود زیرا حکومت جمهوری اسلامی ایران دیدگاهای خاصی در این مورد دارد که کاربران اینترنتی را در وبلاگ نویسی محدود کرده است.
سالهاست که ایرانیان در چنگال استبداد اسیر شده اند و با اعمال سانسور و سرکوب شدید از سوی حکومت و نبودن رسانه ها و روزنامه های مستقل و آزاد و امکان تبادل نظر مواجه هستند، در این شرایط انسانهایی هستند که با نوشتن متون اعتراضی و روشنگرانه در وبلاگها و شبکه های اجتماعی دیدگاهای خود را بیان میکنند.
در واکنش به این اقدام وبلاگ نویسان، عاملان استبداد با توسل به انواع روش های فنی و با گذاشتن دام های گوناگون و رنگارنگ اقدام به اعمال فشار، بازداشت، شکنجه و حتی قتل وبلاگ نویس کرده و میکنند.
چرا باید مردمی که میخواهند آزادانه حرف دل خود را بزنند و با قلم خود اعتراضشان را نشان دهند به جرم نوشتن در وبلاگ شخصی خود و بیان دیدگاهشان همانند جنایات کاران مورد بازجویی قرار گرفته زیر شکنجه باشند و کشته شوند؟
آیا این یکی دیگر از موارد آشکار نقض حقوق بشر و آزادی بیان در ایران نیست؟آیا ما حق نداریم نظراتمان را آزادانه بیان کنیم؟ وبلاگ نویسی کمترین و ساده ترین مصداق ابراز نظرات شخصی است.
مأموران امنیتی وزارت اطلاعات نیز این روزها گویی برای تأمین امنیت ملی تکلیفی جز رد زنی در فضای مجازی و شناسایی وبلاگ نویسان ندارند، وبلاگ نویسانی که بیشترشان بدون اینکه وابسته به گروه و تشکیلاتی باشند صرفآ به خاطر انتقادی که کرده اند باید مهر تبلیغ علیه نظام وتشویش اذهان عمومی به پیشانیشان بخورد و فقط و فقط به جرم نوشتن در فضای مجازی و ابراز عقیده، توسط حکومت به قتل برسند، در موارد متعددی تا روزها و چه بسا تا ماه ها پس از دستگیری و شکنجه توسط نیروهای امنیتی رژیم خبری از آنها نه تنها در رسانه ها اعلام نمیشود بلکه خانوادههای آنها را نیز در نگرانی و بی خبری میگذراند، و بدین ترتیب حکومت با آسودگی خاطر به اعمال فشار و سرکوب هرچه بیشتر علیه آنان اقدام میکند و بسیاری از این وبلاگ نویسان در شرایط بسیار نامساعد روحی و جسمی تحت شدید ترین شکنجه ها میباشند که حتی به آنها اجازه مرخصی نیز داده نمیشود.
پلیس فتا (پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات) اخیرا تلاش میکند با این دستگیریها جوانان را از استفاده از اینترنت در جهت فعالیت های ضد حکومتی بر حذر دارد.
این نهاد سرکوب گر که بخشی از مجموعه ی بزرگ دستگاه سرکوب وسانسور اینترنتی رژیم است در بهمن سال ١٣٨٩ به فرمان اسماعیل احمدی مقدم فرمانده ی نیروی انتظامی ایران تأسیس شد.
ایجاد امنیت و کاهش مخاطرات برای فعالیتهای علمی، اقتصادی، اجتماعی در جامعه اطلاعاتی، حفاظت و صیانت از هویت دینی و ملی، مراقبت و پایش از فضای تولید و تبادل اطلاعات برای پیشگیری از تبدیل شدن این فضا به بستری برای انجام هماهنگیها و عملیات برای انجام و تحقق فعالیتهای غیرقانونی و ممانعت از تعرض به ارزشها و هنجارهای جامعه در فتا از جمله ی وظایف و مأموریتهای پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات ناجاست.
اما آنچه ما شاهد آن هستیم این است که یک نفر به عنوان وبلاگ نویس توسط پلیس فتا بازداشت می شود و بعد از چند روز ناگهان از دنیا می رود و از خانواده اش خواسته می شود که برای تحویل گرفتن جسد فرزندشان بیایند.این فاجعه ایست که باید آن را محکوم کرد باید مجازاتهای سنگینی را که حکومت ایران علیه وبلاگ نویسان اعمال میکند محکوم کرد!
مگر یک وبلاگ نویس ساده چه جرم بزرگی مرتکب شده که مستحق مرگ باشد؟
با افزایش نگرانی حکومت ایران از رشد اینترنت و دسترسی مردم به جریان آزاد اطلاعات ، فیلترینگ سایتهای اینترنتی و وبلاگها شدت یافته و وزارت ارتباطات ضمن استفاده از نرم افزارهای هوشمند فعلی برای فیلترینگ، پرژه های جدیدی را برای گسترش مسدود کردن سایت ها آغاز کرده است. آیا این بیان گر سست بودن پایه های نظام نیست که خواندن و نوشتن چند تا پست وبلاگی راخطری برای بقاء عمرخود میبیند؟