هشدار به خانواده دانش آموزان: “کاروان راهیان نور در راه است”

توجیه مسئولین و مأمورین رژیم اسلامی جهت سرپوش گذاشتن به عواقب زیانبارجنگ ٨ ساله ایران و رژیم سرنگون شده بعث عراق، نوشیدن جام زهر توسط خمینی به دنبال شکست”صدور انقلاب اسلامی”، آزاد سازی قدس مهمترین استراتژی خمینی و پیروانش برای نابودی اسرائیل، خاطرات تلخ و دردناک برای بازماندگان و خانواده های آسیب دیده از این جنگ خانمان برانداز در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی، به امری عادی تبدیل شده است.  
تاجایی که رژیم برای مقبولیت بخشیدن به ابعاد ویرانگر این جنگ ارتجاعی و نمک پاشیدن به زخمهایی که به زودی و بە آسانی التیام نخواهند یافت، با توسل به فریب و نیرنگ از همان روزهای اول پایانی جنگ در سال ١٣۶٧، با سازمان دادن نیروهای شکست خورده خود در میدانهای جنگ ارتجاعی ایران و عراق تعدادی از بسیجی ها و سپاهیان در جبهه های جنوب و غرب را در گروه های چند نفره سازمان داد، سپس با روضه خوانی و گریه و زاری بر اجساد سوخته باقی مانده از کشته شدگان در لابلای خاک سوخته در جبهه ها ی جنگ مراسم عزاداری بر گزار میکردند.
در سالهای ٧٣و٧۴ این تعداد از بسیج ها و حزب الهی ها در گروههایی که بعدآ به”کاروان راهیان نور”معروف شد هر سال در تعطیلات نوروزی و تابستانی تعدادی از دانش آموزان، دانشجویان و جوانان را با نیرنگ، فریب، زور و گروگان گیری نمره درسی، بنام(آمادگی دفاعی) برای بازدید از جبهه های جنگ ایران و عراق اعزام میکنند. به این ترتیب تعداد دیگری از جوانان ایرانی را در مسیر راه منتهی به میدانهای جنگ ٨ ساله ایران و عراق به کشتن میدهند.
آمار تلفات کاروان”راهیان نور”در رفت و برگشت به این مناطق جنگی به نحوی است که در فاصله بین سال های ١٣۶٧ تا ١٣٩١ تعداد ٧٨ نفر از اعزامیان در این کاروان ها بر اثر تصادف و واژگون شدن اتوبوس های حامل آنها جانباختند و ٧۴ نفر از آنها نیز مجروح شدند. این شیوه از توجیه و فریب تحت نام”راهیان نور”به مناطق جنگ ایران و عراق و قربانی کردن تعداد دیگری از دانش آموزان و جوانان ایرانی در راستای همان سیاست شکست خورده و جنگ طلبانه رژیم اسلامی در منطقه و سرکوب مبارزات کنونی مردم معترض و انقلابی در ایران است، که خوشبختانه برایی چندانی ندارد.
شروع جنگ ارتجاعی ایران با عراق در سال ۵٩ همزمان بود با یورش رژیم اسلامی به شهر های کردستان و بستن اغلب مدارس توسط رژیم اسلامی در آن تعداد از شهر هایی که توسط مردم مبارز و سازمانهای مترقی اداره می شد.
در تقابل با یورش نیروهای نظامی رژیم اسلامی به کردستان، معلمان انقلابى و آزادیخواه در تأریخ ٩مرداد ۵٩ طى اقدامى انقلابى جهت هماهنگ کردن مبارزات معلمان کردستان در برابر سیستم ارتجاعى حاکم بر آموزش و پرورش، و به منظور باز گشایی آن بخش از مدارس شهرها و روستاهایى که هنوز به اشغال نیروهای رژیم اسلامی در نیامده بود، با صدور بیانیه اى تحت عنوان:”جمعیت مستقل معلمان مبارز کردستان ایران”اعلام موجودیت کردند. سپس در اقدامى انقلابى رأسآ ادارۀ مدارس بوکان و روستا های اطراف را در تأریخ١٩/٩/۵٩ بر عهده گرفتند. این مدارس توسط شورای معلمان و دانش آموزان اداره میشد.(بر گرفته از خبرنامه کومه له)
به دنبال این تصمیم مسئولانه کمیته دانش آموزى کومه له ـ بوکان اعلام موجودیت کرد و در تأریخ ١٢ آذر ۵٩ در اولین اطلاعیۀ خود در پشتیبانى از سیاست هاى انقلابى معلمان مبارز کردستان با صدور اطلاعیه اى مخالفت خود را با تعطیل مدارس از سوى رژیم اسلامى اعلام کردند.
بعد از اتمام سال تحصیلی در مدارس بوکان و روستاهای اطراف آن به دانش آموزانی که در مدارس جنبش مقاومت خلق کرد به کلاس بالاتر رفته بودند، کارنامه قبولی میدادند. ظاهر این کارنامه با کارنامه هاى دیگر در سایر شهرهاى ایران متمایز بود و براى اولین بار در طول تأریخ مبارزات مردم کردستان قید جمله اى بر روى این کارنامه ها تحت عنوان:”پیروز باد جنبش مقاومت خلق کرد”و همچنین در ردیف نمرات دروس این کارنامه، قید نمره به درس زبان کردى نیز جلب توجه میکرد.
اما جنبه آموزش انقلابى در مدارس جنبش مقاومت خلق کرد که این نوع از کارنامه ها را صادر می کرد. مهمترین حادثه ای است که در طول تأریخ مبارزات مردم انقلابی کردستان توسط عده ای از معلمان چپ انقلابی و کمونیست در تشکیلات کومه له تدریس می شد. عملکرد و احساس مسئولیت معلمان فعال در”جمعیت معلمان…”دانش آموزان انقلابى مدارس کردستان را براى دست یابى به رکنى از آموزش انقلابى که بخش قابل ملاحظه اى از پایه هاى اصلى این پدیده که در خارج از مدرسه و کتب درسى بود، با توجه به همۀ محدودیت ها و محاصره کامل شهر بوکان و عدم دسترسى به منابع و امکانات آموزشى، پیشرفت قابل ملاحظه اى داشت.
اما رژیم اسلامی حاکم بر ایران برای بقای خود به انواع و اقسام حیله های شرعی در تقابل با این فرهنگ مترقی، سکولار و انقلابی متوسل شدە و خواهد شد. به گزارش”خبرنگار مهر”وابسته به سپاه پاسداران، آخوند ابوترابی نایب رئیس مجلس رژیم اسلامی در اهواز گفت”باید به افرادی که بهترین لحظات سال را در کنار شهدا و مناطق عملیاتی می گذرانند و به این مناطق سراسرشور عشق و شهادت می آیند، بی شک یک سال آینده زندگی خود را بیمه کرده اند.”
این حیله شرعی(اولین دروغ سیزده بدر در سال ٩٢ است)، که به اسم آخوند ابوترابی ثبت خواهد شد. این بیمه نوع دیگری از آن بیمه های بی اعتبار و بی نام و نشان از تراوش فکری این مرتجع و وعده سرخرمن او به مسافران این کاروان ها است. به گفته این رمال کافی است در”کاروان راهیان نور”ثبت نام کرد، سپس از زیر قرآن آخوند ابوترابی رد شد و سوار بر اتوبوس با فرستادن صلوات برای خمینی همراه با مسافرانی که آنها را با توسل به زور عازم جنوب و غرب ایران هستند، هم سفر شد. سپس به این دانش آموزان اسیر شده وعده سر خرمن بیمه یکساله عمر در برگشت را داد. البته اگر برگشتی در کار باشد؟!
اما این گروه از دانش آموزان در این نوبت از کاروان”راهیان نور”که با فتوای آخوند ابوترابی قرار است تا سال آینده”زندگی بیمه شده ای داشته باشند”نرسیده به این منطقه از خاک سوخته باقی مانده از میادین جنگ ایران و عراق، متأسفانه اتوبوس آنها واژگون و در همان لحظات اول ٢۶ نفر از دانش آموزان و معلمان آنها جانباختند. چه فتوای دردناکی و چه وعده پوچ و دروغینی؟!
کاروان” انصار الولایت”نیز در راه است. هفت سال پیش آخوند های ساکن کربلا نیز در رقابت با هم پالکی های خود در ایران کاروانی بنام”انصار الولایت”را تأسیس کردند، که مرکز آن در کربلا است. ١٧٠ نفر از مسافران این کاروان بعد از دیدار و عبور از خاک سوخته مناطق و میدان های جنگ ٨ ساله عراق با ایران، ٣۴ روز پیش از مرز مهران وارد ایران شدند، قرار است تا ۴ روز دیگر به مشهد برسند. این کربلائی ها ی پیاده نظام شامل”بیمه یکساله”نائب رئیس مجلس رژیم اسلامی نخواهند شد.
متأسفانه در ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری آینده به جوانان تعلق نداشته و ندارد. شادی، سرور و امید به آینده جوانان ایرانی و دانش آموزان در چنین پروسه های درد ناکی رقم خواهد خورد، که به مواردی از آن اشاره کردیم.
حیله شرعی مأمورین رژیم اسلامی برای مقبولیت بخشیدن به این پروسه از کشت و کشتار تحت نام “راویان و بازماندگان دفاع مقدس” و تشکیل ارگانی بنام “ستاد مرکزی راهیان نور”در آغاز سال ٩٢، هم فال است هم تماشا. نائب رأس مجلس آخوندها در این مورد به خبر نگار مهر می گوید:”ما در حوزه راهیان نور در آغاز راه قرار داریم و امیدوارم که بتوانیم در این مناطق، موزه دفاع مقدس راه اندازی کنیم تا بازدید کنندگان از داخل و خارج کشور، صحنه ها و عرصه حساس پیکار و نبرد آن دوران را به مشاهده بنشینند.”
تصمیم به مجسمه سازی و بت پرستی از صحنه های کشت و کشتار جنگ ارتجاعی ایران و عراق تحت نام”موزه دفاع مقدس”و نشان دادن این صحنه های دردناک بمنظور ایجاد ترس و وحشت در میان توده های معترض به تمامیت رژیم حاکم بر ایران و در اذهان نگاه داشتن کابوس جنگ و وحشت از تکرار آن، نمایشی است از ضعف، درماندگی، واپسگرائی و مرده پرستی جهت مقبولیت بخشیدن به عاشورا ی حسینی، غلبه خون بر شمشیر و خرافه بر علم. محتوای این موزه وحشت و نمایش صحنه های جنگ ارتجاعی ایران و عراق به شدت مورد تنفر مردم ناراضی و خانواده های کشته شدگان و حادثه دیدگان از این جنگ ارتجاعی خواهد بود.
اما از همه شنیدنی تر و ارتجاعی تر ارسال زائران”راهیان نور”به”قدمگاه”خامنه ای در روستا ی دزلی در شهر مرزی مریوان در استان کردستان است. خرداد سال ۵٩ نیروهای نظامی رژیم اسلامی به مریوان و اطراف آن حمله کردند و در ارتفاعات دزلی که اهمیت نظامی داشت مستقر شدند. در این فاصله خامنه ای که آن زمان رئیس جمهور بود، به دزلی میرود. به گفته یکی از فرمانده های سپاه در کردستان”قدمگاه او در کوه های این روستا به یک مجموعه یادمانی تبدیل شده است.”
همانگونه که می دانیم قدمگاه در فرهنگ لغت، به جایی گفته می شود که:” پای پیامبری یا امامی و یا یک مصلح مذهبی به آنجا رسیده باشد یا اثری از آن در سنگ باشد.”البته اثری از جای پای این ولی عصر بعد از ٣٣ سال آنهم در قله کوه های پر برف و سر به فلک کشیده در روستای دزلی برای مریدان خامنه ای قابل روئیت نبوده است. بناچار و با حدث و گمان تابلوئی را در محل استراحت نشیمنگاه خامنه ای که به گفته خود آنها:”چند دقیقه ای روی آن نشسته و استراحت کرده است”نصب شده تا زائران”راهیان نور”در بلندی های روستای دزلی با این”مجموعه یادمانی”بیعت کرده و به برکت آن به فیض شهادت نائل و روانه بهشت شوند.
نصب این نوع از تابلو ها خرافی و بازتاب فرهنگ ارتجاعی از این تفکر میرود تا به سنتی ارتجاعی و سراسری تبدیل شود. تا جائی که یک پایگاه بسیج نیز در کرمان، روی تخته سنگی که خامنه ای در سال ١٣٨۴به این استان سفرکرده و روی آن نشسته، تابلوی یادبودی نصب کرده و روی آن نوشته شده:”محل جلوس مقام معظم رهبری”این پایگاه بسیجی”بوسیدن ضریح را به علت آسیب دیدن این سنگ ممنوع کرده است.”
خانواده های دانش آموزان، دانشجویان و جوانان نباید به رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی اجازه دهند که فرزندان آنها را به زور و ارعاب تحت نام کاروان”راهیان نور”به کوههای سر به فلک کشیده و صعب العبور روستای دزلی در کردستان جهت زیارت تخته سنگی بفرستند که ٣٣ سال قبل خامنه ای از فرط ترس از جوش و خروش انقلابی مردم کردستان در آن سالها و فعالیت وسیع و کوبنده نیروی پیشمرگ علیە سپاهیان اسلام در کردستان لحظاتی روی آن نشسته بود.
اجازه رفتن به این نوع سفر ها و زیارت و بوسیدن این صندلی سنگی جدا از قبول نوعی توهین، کهنه پرستی و دست کم گرفتن شعور خانوادەها و فرزندانشان هیچگونه تضمین جانی در این کاروان ها برای فرزندان مردم زجرکشیده ایران توسط خامنەای و دیگر مریدان و جانیان اسلامی طرفدارش را به همراه ندارد.
والدین عزیز: شما در مقابل جان جگر گوشه هایتان مسئول هستید، اجازه رفتن به این قتلگاه ها را تحت هیچگونه شرایطی به فرزندانتان ندهید.
چهار شنبه ١۴ فروردین ١٣٩٢