در حاشیه اخبار کارگری

در تدارک اول ماه می
گام اول، تلاش برای همه گیر کردن خواست اصلی طبقه کارگر
دستمزدها فورا باید افزایش یابد. افزایش دستمزدها تا سطح کمتر از نیم میلیون تومان از طرف کارگران قابل قبول نیست. دستمزدها باید بیش از یک و نیم میلیون باشد. این خواست همه کارگران است. در یکسال گذشته قیمت ها روز بروز افزایش پیدا کرده اند. همه چیز گرانتر و گرانتر شده است. اما دستمزدها بهمان میزان و امسال با بیست در صد حقوق پایه افزایش پیدا کرده است. تورم بالاتر از ۴٠تا ۴۵ و در مواردی ۶٠ درصد و دستمزدهای پایین تر از نیم میلیون نتیجه ای جز اینکه مزدبگیران و خانواده هایشان همگی بشکلی بی سابقه به فقر و گرسنگی مزمن محکوم شده اند، نداشته است. کارگران ناچار شده اند برای کاهش فشار، به اضافه کاری به کار دوم(اگر وجود داشته باشد) و در یک کلام به تباه کردن هستی خود روی بیاورند. اما با این حال توانایی مالی یک خانواده کارگری هنوز کفاف تامین خوراک روزانه و پوشاکرا نمیدهد. پس انداز کردن برای تحصیل فرزندان و یا دوران بازنشستگی از محالات و به فراموشی سپرده شده است. دوست کارگری تعریف میکرد که “رساندن پول تا آخر ماه آنقدر دشوار شده است که دیگر کنار گذاشتن پول برای آینده های دور خواب و خیال، شده است”. بهبود وضع زندگی طبقه کارگر در گرو پیشروی در مبارزه طبقاتی است. سالها و مدتهاست که طبقه کارگر در ایران “خوش خیالی” و “انتظار” و “امیدواری به بهبود خودبخودی” را کنار گذاشته است. در چند سال گذشته و بویژه از یکسال گذشته طبقه کارگر در ایران خاموش نیست. به انحا مختلف در شکل اعتصاب و طومار و هر اشکالی از مبارزه که بتواند صدای طبقه کارگر و مطالباتشان را بگوش برسد بلند بوده است. پرچم و خواست “دستمزدها فورا باید افزایش یابد” بی وقفه توسط کارگران، رهبران کارگری و طومارهای اعتراضی سی هزار امضا و در اشکال تجمع در مقابل مجلس را بلند کرده و با استحکام هر چه تمامتر به مبارزه برای تحقق این خواست و شعار پایه ای بر خاسته است!. این خواست و شعار متحد کننده و فراگیر است. هیچ کارگری امروز از وضع معیشت و سطح زندگی خود رضایت ندارد. همه آنها میدانند که تداوم این وضعیت همه هستی و سلامتی خودشان و خانواده هایشان را به تباهی خواهد کشاند. کارگران رهائی از این فقر و تنگدستی مهلک را حق مسلم خود میدانند، هر بخش از طبقه کارگر که برای افزایش اساسی مزد قد علم کند و آنرا نه بصورت مطالبه ای مختص بخود بلکه بصورت مطالبه ای برای ارتقا سطح زندگی همه مزدبگیران مطرح سازد، بطور قطع از همان آغاز پشتیبانی قلبی و در ادامه مبارزه اش، پشتیبانی عملی وسیعترین بخشهای طبقه کارگر را کسب خواهد کرد. کارمزدی و مزدبگیر بودن خاصیت مشترک کارگران است. امروز هیچ خواست دیگری نمیتواند تا این حد با موقعیت عینی کارگران و نیازهای عاجل همگی آنها انطباق داشته باشد. هیچ خواست دیگری برای افزایش دستمزدها و دریافتی کارگران نمیتواند تا این حد فراگیر و متحد کننده باشد. اینها تنها خواص این خواست برحق نیستند. خواست افزایش دستمزدها امروز آن شعار طبقاتی است که همراه خود مرز منافع مستقل طبقه کارگر را با اقشار و طبقات ممتاز جامعه ترسیم میکند. هر نیرویی که برای این خواست گرد آید نیروی مستقل طبقه کارگر است. از این گذشته جنبشی که امروز خواستار ارتقا فوری سطح زندگی طبقه کارگر باشد و بتواند توده های کارگر را در میان خود جای بدهد جنبشی است که همراه با نضج گیری خود، میدان عمل سیاسی و ابراز وجود اجتماعی طبقه کارگر را بعنوان صاحب جامعه هموار کرده است. با این پیش زمینه ها و قدرت اعتراضی و قدرت کلام و اعتبار معنوی و اعتراضی که بخشهایی از رهبران کارگری که از یکسال گذشته مبارزه برای افزایش دستمزدها شروع شده است، اول ماه میتواند روز تعیین کننده ای برای طبقه کارگر باشد. دستمزدها فورا باید افزایش یابد، اولین گام اساسی در جهت اتحاد طبقاتی کارگران در ایران است. این خواست و جمع کردن کارگران در مراکز مختلف تولیدی، کارخانه ها میتواند محمل اصلی اتحاد طبقاتی کارگران به منظور برپایی تجمعات وسیع برپایی مراسمهای قدرتمند کارگران و مزدبگیران جامعه باشد. صف بندی قدرتمند کارگران و ابراز وجود قدرتمند آنها در این شرایط از هر دوره ای ضروری تر شده است.

” به گفته یکی از معلمین سرشناس و قدیمی در تهران حقوق اضافه کاری معلمین را قطع کرده و میگویند چون بودجه نداریم نمی توانیم به شما چیزی بدهیم. حقوق ما آنقدر نازل است که من مریض شده ام ولی بخاطر هزینه آن جرات نمی کنم دکتر بروم دفترچه های بیمه مان هیچ کارآیی ندارد و ………….” “عادی” کردن این وضعیت فلاکتبار از کارهای معماری شده جمهوری اسلامی است. «بودجه نداریم نمیتوانیم چیزی بدهیم». یک ماه ثروت اسطوره ای خامنه ای و دوایر “بیت” او کفاف تامین حقوق مکفی معلمان تهران با حقوق و مزایای کامل است. در شرایط کنونی مساله جامعه دزدی و فساد و چپاول زندگی مزدبگیران بر سیاست “عادی” کردن یک زندگی غیر عادی میچرخد. این جمله از تلخترین لحظات از زندگی انسان است.« حقوق ما آنقدر نازل است که من مریض شده ام ولی بخاطر هزینه آن جرات نمی کنم دکتر بروم». جمهوری اسلامی در طول حیات ننگینش مظهر پایمال کردن و زیر پا گذاشتن کرامت و حرمت شهروندان در ایران بوده است. این وضع قابل قبول نیست. عدم امنیت اجتماعی و رفاهی و محرومیت از امکانات بهداشتی ـ دارو و معالجات روتین پزشکی جنایت آشکار و به مسلح کشیدن مزدبگران جامعه است. این وضع میتواند با اعتراضات توده ای معلمان و پرستاران با ایجاد سد مقاومت و اعتراض بعقب رانده شود. در چند سال گذشته معلمان کانون اعتراضات توده ای بوده اند. اعتماد به نفس و اعتماد به جنبش اعتراضی سنتا چهره اعتراضات معلمان است.
١ آپریل ٢٠١٣
١٢ اسفند ١٣٩٢