زندگی، جسم – شعری از پیِر رِوِردی

“زندگی، جسم – شعری از پیِر رِوِردی”
۳۱ مارس ۲۰۱۳

“مُردگان برخیزید
و براه بیفتید!..
در زیر خورشیدِ زرد رنگ،
هیچ چیز تازه ای نیست..
آخرینِ آخرین سکه طلا..
نوری که در زیر لایه های زمان،
پوسته پوسته می شود..
قفل بر روی قلبی،
که در حال شکستن است..
نخی از ابریشم؛
رشته ای از سُرب..
رگه ای از خون..
* * *
پس از این امواجِ سکوت،
نشانه های یال سیاهرنگ عشق..
آسمانی صاف تر از چشمهای تو،
گردن تاب خورده از غرور..
زندگی من از پشت صحنه ها..
* * *
از جائی که نگاه می کنم؛
خرمن هائی از مرگ
در اهتزازند..
تمام آن دستان مشتاق!..
گلوله های آمیخته بهمِ دود،
سنگین تر از قطبهای جهان!..
سرهای تهی..
قلبهای خالی..
دستهای معطر..
* * *
بازوان میمون وار
بسوی ابرها نشانه رفته اند..
در شیارهای آن شکلک ها؛
خط مستقیمی محکم کشیده می شود..
عصبی فشرده می شود..
“لَمِر”.. دریا فرو نشست..
“لَ مور”.. عشق..
“لَ مِر”.. لبخند تلخِ مرگ..
“لَمورت”…”

مختصری درباره شاعر:
پیِر روِردی شاعر فرانسوی – ۱۳ سپتامبر ۱۸۸۹ تا ۱۷ ژوئن ۱۹۶۰ – با اشعار خود جنبشهای هنری همزمان و همچنین پس از خویش را، از جمله: سوررئالیزم، دادائیزم و کوبیزم ؛ عمیقا تحت تاثیر قرار داد. تنهائی و درک معنوی که در شعرهای او یافت می شوند، برای عقاید سوررئالیستی جذب کننده بود. اگرچه او خود از “ایزم” های مرسوم در آن زمان مستقل باقی ماند و در جستجوی مفهومی برتر از تعریفات آنها بود. کارهای رِوِردی با نوشتن اثری بنام “سادگی برتر واقعیت” بیشتر رنگ “در جستجوی هدفی مرموز” بودن را به خود گرفتند.
پیِر در سیزدهم سپتامبر ۱۸۸۹ میلادی در ناحیه بنام “ناربون” در جنوب فرانسه چشم به جهان گشود. پدرش یک کشتگر انگور بود. نیاکان او سنگتراش بودند و با تقاضاهائی که از طرف کلیساها دریافت می کردند، برای آنها مجسمه می ساختند. متاسفانه حقایق اندکی درباره دوران کودکی پیِر در دسترس است. بنا به گفته ای، پدر روردی در هنگام متولد شدنش در کشور آرژانتین زندگی می کرده است. همچنین گفته می شود که پدر و مادر او تا سال ۱۸۹۷ میلادی، یعنی هنگامی که پیِر هشت ساله بود؛ قادر به ازدواج کردن با هم نبودند.
پدر پیِر در خانه به او درس می داد تا خواندن و نوشتن را یاد بگیرد. پیِر در سال ۱۹۱۰ میلادی، دز سن بیست و یکسالگی؛ به پاریس رفت و سنین جوانی خود را صرف نوشتن نمود. در آنجا با هنرمندان مشهوری همچون لوئی آراگون، آندره برِتون، ماکس یاکوب و فیلیپ سوپو آشنا شد. همه این هنرمندان در آینده ای نزدیک به جمله علاقمندان نوشته های او می پیوستند.
در سال ۱۹۱۵ میلادی رِوِردی مجموعه کوچکی از اشعار خود را منتشر ساخت. او با دومین مجموعه اشعارش که در سال ۱۹۲۴ میلادی منتشر گشت شهرت و محبوبیت خاصی را بدست آورد. اشعار گردآوری شده در این اثر وی، کوتاه، مقطوع و بهمراه کلماتی بودند که تصاویر پرنفوذی را در ذهن خواننده بوجود می آورند. این اشعار در واقع مترادف ادبی هنر پلاستیکی نقاشان و مجسمه سازان کوبیست بودند.
در سال ۱۹۱۷ میلادی رِوِردی بهمراه ماکس یاکوب، آپولینِر و اوئیدوبرو روزنامه معتبر “شمال – جنوب” را تاسیس کردند، که دربرگیرنده آثار زیادی از دادائیست ها و سورئالیست ها بود و تا ماه اکتبر سال ۱۹۱۸ شانزده شماره منتشر ساخت.
رِوِردی طبیعت محزونی داشت، و گرایش قوی که به معنویت در او بود او را بتدریج از دنیای آشفته و غیر سنتی پاریس دور ساخت. در سال ۱۹۲۶ میلادی برای اعلام کردن مخالفت خود با دنیای مادی تعدادی از نوشته هایش را در برابر چند تن از دوستان خود سوزانید. وی سی سال آخر عمر خویش را بتنهائی با همسرش، در خانه ای کوچک در نزدیکیهای صومعه ای در “سولِم” گذرانید، و از خویش آثار متعددی در این دوران بجای گذاشت.
در زمان تصرف فرانسه بوسیله آلمانیها در جنگ جهانی دوم ، رِوِردی به پارتیزانهای جنبش مقاومت پیوست. در هنگام آزاد شدن پاریس از دست نازیها، گروه پارتیزانی او مسئول دستگیر ساختن خیانتکار فرانسوی و جاسوس آلمانیها “بارون لوئی دی وفرلند” بود.
آندره برِتون – بنیانگذار جنبش سورئالیزم – در اثر خود بنام “مانیفست سورئالیزم” از رِوِردی بعنوان ” بزرگترین شاعر دوران” یاد کرد. همچنین لوئی آراگون – شاعر نامدار فرانسوی – اظهار داشت که برای خودش، برِتون، سوپو و پُل اِلوار؛ رِوِردی مقام بزرگتر و یک شاعر نمونه را دارد.

منابع دیگر:
“زندگی، جسم – از پیِر رِوِردی”، ترجمه به زبان انگلیسی:
http://www.poetryintranslation.com/PITBR/French/SelectedFrenchPoemsoftheTwentiethCentury.htm#_Toc281664390
زندگینامه پیر روِردی به انگلیسی:
http://en.wikipedia.org/wiki/Pierre_Reverdy