برای رفیق اختر کمانگر!

اختر کمانگر چند ماه قبل اعلام کرده بود که قصد انتشار کتابی در مورد رفیق جانباخته “صدیق کمانگر” منتشر خواهد کرد. در اینجا خاطره ای کوتاه از رفیق “صدیق کمانگر” را مینویسم. اما قبل از وارد شدن به نوشتن این خاطره کوتاه چند نکته از نظر من ضروری است.
انتشار کتاب در مورد رفیق “صدیق کمانگر” کار بسیار ارزنده و قابل ستایش است. در تاریخ جنبش کمونیستی ایران کمونیستهای انقلابی مثل “صدیق کمانگر” جایگاه ویژه ای دارند. “صدیق کمانگر” یکی از کمونیستهای انقلابی بود که عمل و فکر کمونیستی را با پراتیک دخالتگر بکار میبرد. او از زمره کادرهای جنبش کمونیستی ایران است که بقدرت سیاسی، و میدان عمل فعالیت انقلابی کارگران و مردم ناراضی جنبه عملی داد. رفیق صدیق کمانگر را باید در متن تقابل جبهه های نبرد ارزیابی کرد. او محصول تلاقی دو روند سیاسی ـ اجتماعی بود. سازش و تن دادن به حملات لجام گسیخته یک نظام مسلح و هار تازه بقدرت رسیده که “عطش” ضحاک مانندش در کشتار و زندانی کردن کمونیستها و انقلابیون شروع شده بود، و روند دفاع از دستاوردهای رادیکال انقلاب روندی که حزب و قدرت سیاسی را به محک آزمایش و پراتیک اجتماعی گذاشت. دخالتگری انقلابی! و همه چیز در خدمت قدرت سیاسی، جنگ و نبرد و نهراسیدن از اشتباه در عمل اجتماعی، بود. صدیق کمانگر به این روند و نبرد انقلابی تعلق داشت. و در راس آن قرار گرفت.

در سالهای قبل از انقلاب ١٣۵٧ بودیم. محفل ما جمع مبارزین کمونیست در شهر مریوان فعالیتش را آغاز کرده بود. برای خانواده ما مشکلی پیش آمده بود. خواهر عزیز و انقلابی رادیکال عزیزه نودینیان در اثر جدایی از همسرش همراه کودک خردسالش که کمتر از یکسال سن داشت به نزد ما از شهر سراب به مریوان برگشته بود. او فرزند عزیزش را با خودش آورده بود. در جریان مراحل طلاق و امور قانونی آندوره ما به وکیلی دلسوز نیاز حیاتی داشتیم. رفقای عزیزم مجید حسینی و رئوف کهنه پوشی(رفیق رئوف کهنه پوشی در جریان حمله به مقر مزدوران محلی و عناصر احمد مفتی زاده در ٢٣ تیر سال ١٣۵٨ جانباخت) و عبدالله کهنه پوشی با رفیق صدیق کمانگر در تماس بودند. صدیق در آن سالها در رشته حقوق تحصیلاتش را بپایان رسانده بود و در شهر سنندج دفتر وکالت داشت. مجید حسینی که از نزدیک با مسائل و مشکلات خواهرم آشنا بود، در ارتباط با مساله جدایی و حق حضانت و نگهداری از فرزند عزیزه با صدیق کمانگر صحبت کرده بود. تا ایندوره من از کانال مجید و رئوف و تعقیب مقدرات درونی رفقای کومه له در آن سالها که به “تشکیلات” شناخته شده بودند، آشنا بودم. در هر حال صدیق کمانگر وکالت و پیگیری امورات قانونی فرزند عزیزه را قبول کرد. او در کمال صمیمیت این پرونده را به پایان رساند و موانع اداری و قانونی فرزند عزیزه را حل کرد. کارهای رفیق صدیق کمانگر بشکل رایگان انجام شد. و البته در آن دوره سخت ما توانایی پرداخت پول و پیگیری این پرونده را نداشتیم. رفیق صدیق با کمال خوشرویی و با روحیه ای انسانی به کمک ما آمد. این فداکار و این همه صمیمیت او در خانواده ما ماندگار شد. پدر و مادر، خواهر و برادرانم، اقوام و وابستگانمان از این تاریخ ببعد با یک شخصیت محبوب و انقلابی و هوشیار آشنا شدند. و در تمام طول حیات او و در دوره ای که او در شهر سنندج فعالیت میکرد، از او پشتیبانی و دفاع میکردند.
یاد عزیزش، فعالیتهای انقلابی و کمونیستی اش برای نسل جوان امروز و برای آینده قدرت گیری کمونیستها آموزنده و با ارزش است.!
نسان نودینیان
٢۶ مارس ٢٠١٣
کلن(آلمان)