قتلهای ناموسی

در ماههای اخیر مجددا اخباری از وقوع قتلهای ناموسی در شهرهای ایران از جمله در مریوان و سنندج منتشر شد. قتل ناموسی یکی از سنن ارتجاعی قدیمی است که امروز به یمن حاکمیت اسلام سیاسی و قوانین کپک زده جمهوری اسلامی هر روز بیشتر میشود. کشتن انسانها به هر صورت و به هر دلیلی، قتل دختران و زنان و گاها مردان توسط افراد خانواده تحت عنوان “دفاع از ناموس” یک عمل شنیع و ضد انسانی است. قتل ناموسی یکی از عقب مانده ترین ، شنیع ترین و متحجرترین نوع خشونت علیه زنان است که بویژه در جوامع اسلام زده و ایران مرتبا صورت میگیرد. 

دختری به دست پدر و برادرانش کشته شد! زنی به دست همسرش کشته شد! بله، شرم آور است، دلخراش است، اما واقعیت دارد. هر لحظه ما شاهد به خون غلتیدن زنی در گوشه ای از جهان و به مراتب بیشتر در کشورهای اسلام زده و ایران هستیم. اما این قاتلین در ظاهر، نزدیکان و عزیزان این زنان هستند. برادری که از کودکی با هم بزرگ شده اند، پدری که برای بزرگ کردن فرزندانش تمام سختیها را به جان میخرد، عاشقی که با هزار رویا همسر خود را انتخاب میکند، و یا زنان اهل خانواده که خود پاسدار همین چهارچوبهای ضد زن اند! اما چگونه است که دست به قتل میزنند؟؟ کسانی که شاید حتی بعد از ارتکاب جرم بر روی جسد بی جان زنان گریه هم میکنند! این تمام ماجرا نیست! این پدران و برادران و همسران هم همانند زنان قربانی، قربانی سنتهای ارتجاعی، افکار عقب مانده، خرافات مذهبی و فرهنگ کهنه و پوسیده مرد سالارانه هستند.

به قول منصور حکمت: (منشاء این خشونت، دنیایى است که زن را در هزار و یک راه و رسم و قانون و سنت زمخت و ظریف، قابل ستم و کم ارزش تعریف کرده است و آگاهانه و عامدانه، و در اغلب موارد به خشونت آمیزترین شیوه ها، راه رهایى زن و خروج او از موقعیت قربانى را سد میکند.) در مطلب: زن، در زندگی و مرگ، از فریدریک وست تا آنتونی کندی.

و اما جمهوری اسلامی با اتکا به سلطه قوانین اسلامی و اشاعه خرافات و عقب ماندگی خود مشوق جنایت علیه زنان و از جمله قتل های ناموسی است. مجلس ارتجاع اسلامی این مسئله را به صورت ماده و تبصره قانونی کرده است. (ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی) تا به آنجا که بعضا مردان در آن جامعه آن را حق فردی و اجتماعی خود میدانند. زنان را به عنوان حافظ ناموس، شرف، و پاکدامنی معرفی کرده و به مالکیت مردان در آورده و اگر قصوری در حفظ و پاسداری از این عفت صورت بگیرد زنان را مجرم و اشاعه دهنده فحشا و بی بند و باری در جامعه میداند. فرهنگ مردسالارانه و سنت های ارتجاعی از مصائبی است که نظام جمهوری اسلامی در بقاء و تداوم آن نقش دارد. اسلام و جمهوری اسلامی که زن ستیزی یکی از ارکان آن است، زن را به صورت برده و به جنس فرودست در آن جامعه بدل کرده است. در اسلام زن برده محسوب میشود و با فقر و بیحقوقی این بردگی به طرق مختلف تشدید میشود.

باز هم بقول منصور حکمت، “این قرون وسطى نیست. این عصر سرمایه دارى است. هرچه با بازار و سود تناقض داشته باشد، دیر یا زود کنار زده میشود. بسیارى از جان سخت ترین افکار و تعصبات و راه و رسمهاى کهنه در برابر نیازهاى پیش پا افتاده و روزمره تجارت و تولید ور افتاده اند. و لاجرم، اگر زن آزارى و زن ستیزى و تبعیض و خشونت علیه زن هنوز یک واقعیت پابرجاى زندگى مردم این عصر است، اگر علیرغم جنبشهاى قوى و اجتماعى براى رهایى زن، هنوز ستم جنسى در چهار گوشه جهان حکم میراند، باید حکمتش را همینجا، در همین عصر و در مصالح همین نظام جستجو کرد. جنایت از سر “جنون”، همیشه ممکن است وجود داشته باشد. اما آن نوع جنونى که قربانیانش، از خیابان و خانه تا مدرسه و کارخانه، عمدتا زنان هستند، دیگر جنون نیست، بلکه بیان جنون آمیز گوشه اى از عقل حاکم بر جامعه است”.

قتل ناموسی گوشه ای از این عقل جنون آمیز علیه زنان است. جامعه ای که زن در آن انسان محسوب نمیشود، قابل کشتن است، بی ارزش است، برده جنسی است، و زن کشی در چنین شرایطی ساده میشود. اما اگر جنایت علیه زنان محصول این اوضاع است، آنوقت با گرفتن قاتلین و مجازات آنها چیزی از صورت مسئله حل نمیشود. تنها به حاکمان و نظام جنایتکار موجود که مسبب تمام این جنایات هستند، کمک میکند چند صباحی بیشتر به عمر کثیف خود ادامه دهند. در هر حال قربانیان از هر سو مردم محروم هستند.

باید برعلیه کلیت جمهوری اسلامی، فرهنگ و سنن متحجر و نظام سرمایه داری حافظ آنها مبارزه کنیم. باید با فرهنگ عقب مانده و شنیع مرد سالاری و زن ستیزی و ناموس پرستی مبارزه کنیم. باید دست این جانیان را از زندگی خود کوتاه کنیم و اجازه ندهیم برای پیشبرد مقاصد خود، مذهب و خرافات را به جامعه تزریق کنند. زنان برای آزادی باید از سلطه اسلام و خرافات و نظم کنونی آزاد شوند. *