تقدیم به زندانیان سیاسی

سلول را تنگتر کن
سقفِ سلول را کوتاهتر کن
دربِ سلول را کوچکتر کن
و دیوارِ زندان را بلندتر کن
من
در دور دست ترین جنگلهایِ دنیا
در دور ترین سیاره هایِ گیتی
بر قلهِ بلندترین کوهها
و در تنهاترین جزیره ها
رویاهایم را کاشته ام
و رویاهایِ من
نشسته برشاخه هایِ گرم خورشید
هر روز
سرزمینهایِ اقتدارِ شما را میشکافند
و بذرِ رویاهایِ مرا در آن می فشانند
ای زندان بانِ من
نا آرامتر از همیشه بخواب
منم بذرِ روئیده در سرزمینهایِ «قهر»
کجاست آن تیری که قلبِ مرا مضطرب کند؟!
ناهید وفائی