مافیای قاچاق مواد مخدر و بحران گسترده اعتیاد در جامعه ایران

اعتیاد به مواد مخدر از مسائل و معضلات اجتماعی عصر حاضر است، ولی در شرایط امروز ایران فراتر از یک معضل، به یک بحران گسترده اجتماعی تبدیل شده است. گسترش دامنه مصرف مواد مخدر در جامعه امروز ایران ابعاد باور نکردنی به خود گرفته است، گذشته از بخش کم در آمد و فقیر جامعه و طیف وسیعی از قشر تحصیل کرده که ابعاد چند میلیونی بخود گرفته است، افراد میان سال و بخش وسیعی از زنانی که شوهرانشان معتاد هستند، هر روزه به این سمت کشیده میشوند. آمار پژوهشگران اعتیاد به مواد مخدر، نشاندهنده آن است که ۷۲ درصد از زنانی که دارای همسر معتاد هستند با اطلاع همسر خود مواد مخدر مصرف می‌کنند. هر ساله حدود ۵/ ۱ میلیون نفر از دانشگاه‌ها فارغ التحصیل میشوند اما با سیاست‌های استخدامی دولت، کمتر از ۲۰ درصد این افراد میتوانند جذب بازار کار شوند و سالی یک میلیون جوان تحصیلکرده بیکار باقی می‌مانند و مافیای قاچاق مواد مخدر و شبکه های گسترده آن، به شکار این طیف که از تمام لذت های زندگی در جهنم جمهوری اسلامی سرمایه محروم هستند، میپردازند. گستردگی پدیده اعتیاد زندانها را نیز به یکی از مراکز اصلی پخش و استفاده از مواد مخدر تبدیل نموده است که مسئولین زندان سازماندهندگان اصلی آن هستند. مدارس و دانشگاهها نیز به مراکز پخش و مصرف مواد مخدر تبدیل شده اند و دامنه اعتیاد از خوابگاه های دانشجویی فراتر رفته و به مدارس راهنمایی و نیز به مدارس دخترانه کشیده شده است. آمارهای انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران تعداد مبتلایان به اعتیاد را در خوشبینانه ترین حالت ۴ میلیون معتاد در ایران بر آورد میکند، که اگر هر کدام را عضو یک خانواده چهار نفره محسوب نمائیم ۱۶ میلیون نفر مستقیم و غیر مستقیم با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند. این در حالی است که آمارهای دیگری از ۶ تا ۱۰ میلیون نیز حکایت دارند.
ایران با مصرف بیش از دوازده در صد از مواد مخدر جهان، به همراه روسیه در صدر جدول بزرگترین مصرف کنندگان مواد مخدر جهان قرار گرفته است. شایع ترین و بیشترین نوع مواد مخدر در ایران مربوط به کراک، کریستال و شیشه است. روند تولید، توزیع و مصرف مواد روانگردان و بی تفاوتی حکومت ایران نسبت به آن به رشد قارچ گونه لابراتوارهای و آشپزخانه های زیر زمینی تولید مواد روان گردان منجر شده است و مواد مخدر و روانگردان به حدی فراوان و متنوع است، که شایع است یک جوان تهرانی از لحظه ای که تصمیم به مصرف مواد مخدر میگیرد تا بدستش برسد بطور میانگین ۱۰ دقیقه طول میکشد. اعتیاد به مواد مخدر بنیان خانواده های فراوانی را از هم پاشیده است و منجر به بی خانمانی افراد، رها شدن کودکان بی سرپرست، افزایش پدیده کارتون خوابی و قرار گرفتن آنها در معرض انواع آسیب های اجتماعی شده است. تزریق مواد مخدر یکی از عوامل شیوع بیماریهای ایدز و هپاتیت است. استفاده از سوزن ها و سرنگ های مشترک متداول ترن راه انتقال بیماری ایدز در بین معتادان تزریقی محسوب می شود. طبق بررسی سازمان پزشکی قانونی، مرگ و میر ناشی از مصرف مواد مخدر در سنین جوانی بسیار بالا است و شایعترین گروه سنی که با مرگ ناشی ازعوارض مواد مخدر روبرو هستند، جوانانی بین ۲۱ تا ۳۰ ساله میباشند. به این ترتیب تمام امکانات تباه شدن جامعه کارگری و بویژه جوانان در سایه حکومت اسلامی ایران آماده است.
امروز نه تنها نیروی بیکار جامعه که چندین میلیون انسان را شامل میشود، بلکه آن بخش از کارگران که هنوز کار دارند، ولی دریافتی ماهانه شان حتی کفاف یک هفته هزینه زندگی را نمیدهد و دائم نیز در معرض خطر اخراج و بیکاری قرار دارند، برای گذران زندگی در معرض خطر ابتلا به این آسیب اجتماعی قرار دارند و به ناگزیر بخشی از این نیرو به دام قاچاقچیان مواد مخدر میافتند و به مصرف کننده، پادو و توزیع کننده این ماده جهنمی تبدیل میشوند. جوانان افسرده ای که حال و حوصله ای در جهنم جمهوری اسلامی برایشان باقی نمانده است٬ بویژه تحصیلکرده های بیکار امید چندانی به آینده ندارند. در چنین شرایطی این جوانان نسبت به خوشیهای زودگذر و کاذب ناشی از مصرف مواد مخدر متمایل میشوند. بعد از آن نیز با تحقیر جامعه و حتی خانواده روبرو میشوند و این برخورد نیز بهمان نسبت مقاومت آنها را در مقابل ترک اعتیاد افزایش میدهد. جمهوری اسلامی از مواد مخدر به عنوان یک ابزار سیاسی نیز استفاده می‌کند به طوری که با آلوده شدن چند میلیون بیکار، جوان و سایر اقشار کم درآمد و فقیر، بخش بزرگی از نیروی اعتراض به وضع موجود را از جامعه جدا میکند، و باز از این طریق با تباه کردن چندین میلیون انسان، بازار وسیع گسترده ای نیز جهت افزایش سودهای نجومی به جیب مافیای مواد مخدر ایجاد میشود.
سپاه پاسدارن در راس شبکه گسترده مافیای قاچاق مواد مخدر قرار دارد و در آن سرمایه های کلانی را به گردش انداخته است، سپاه پاسدارن شهره خاص و عام است که نه تنها در ایران بلکه در عرصه بین المللی نیز شبکه های وسیعی از مافیای تجارت مواد مخدر را با استفاده از افراد بومی سازمان داده و میچرخاند و در ایران نیز از طریق وارد کردن خیل بیکاران به دایره تولید، توزیع و مصرف آن و سازمان دادن این نیرو در شبکه های پیچیده قاچاق و مصرف مواد مخدر، دامنه سود اندوزی نجومی خود را بطور روز افزون بیشتر گسترش میدهد. به این ترتیب بخش زیادی از نیروی عظیم اردوی کار که هر روز با اخراج و بیکار سازی مزمن روبرو است و از دایره تولید صنعتی و کالاهای مصرفی خارج میشود، از سر فقر و نداری بدام این شبکه ها میافتد و به انحطاط کشیده میشود.
جمهوری اسلامی با مجرم محسوب کردن افراد معتاد تلاش میکند این نگاه را به تلقی عمومی تبدیل نماید و اذهان جامعه را از توجه به سازمان دهندگان اصلی، تولید و توزیع مواد مخدر منحرف نماید و تا حدودی نیز موفق شده است. فرد معتاد به علت خارج شدن از نرم ها و ارزش های اجتماعی، نه بعنوان محصول شرایط بلکه منحرف و فاقد ارزش تلقی می شود، و همیشه مورد سرزنش و بی احترامی قرار میگیرد. معمولا افراد معتاد از جامعه طرد میشوند و با سخت ترین مجازات ها از سوی حکومت، حتی تحقیر خانواده و دوستان مواجه میگردند. برچسب مجرم بر معتادان، آنها را در انزوا و دوری از جامعه قرار میدهد و این عواقب مخربی برای فرد معتاد و جامعه در بر دارد. این افراد روانی و مجرم نیستند. محصول و معلول شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه هستند. اعتیاد در شرایط غیر قبل تحمل ایران، میلیونها انسان را بکام خود کشیده و هر روز قربانیان زیادی را از جامعه میگیرد.
اعتیاد یک میل باطنی و یک خواست و اقدام شخصی نیست، آنطور که بلندگوهای تبلیغاتی سرمایه داری میخواهند به جامعه حقنه کنند، بلکه این شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه است که افراد را به سمت چنین انتخابی سوق میدهد. اعتیاد به این مواد خانمان برانداز، واکنشی مخرب به کنشهای غیر قابل تحمل بیرونی و آلام و مشکلات درونی ناشی از آن است. از عوامل مهم گرایش به مواد مخدر می توان عدم امنیت شغلی، بیکاری، وضعیت دشوار اقتصادی، محرومیت های اجتماعی و فرهنگی، اضطراب و افسردگی و… را نام برد. فشارهای عصبی و روانی ای که بدلیل شرایط طاقت فرسا و دخالت حکومت در زندگی خصوصی افراد، بر جامعه وارد می آید زمینه را برای اعتیاد فراهم می کنند، و از این طریق نیز بخشی از مردم جهت به فراموشی سپردن بار سنگین مشکلات روزانه به دام اعتیاد می افتند. محدودیت های اجتماعی و فرهنگی و به قهقرا کشاندن جامعه نیز یکی از عوامل میل جوانان ایران به سمت این بیماری اجتماعی است. که به یمن وجود جمهوری اسلامی سرمایه، کلیه این مصائب غیرانسانی بطور باور نکردنی هر روز بیشتر جامعه ایران را به تباهی سوق میدهند. جمهوری اسلامی عامل اصلی گسترش مواد مخدر و سایر مصائب گریبانگیر مردم ایران است. در شرایط امروز ایران تمام آن چه در وجود مناسبات تولیدی سرمایه داری خلاصه می شود و انسان ها را به فلاکت می کشاند دو چندان شده است.
قطعاً حاکمان اسلامی سرمایه از بی تفاوت نمودن چند میلیون انسان نسبت به تباهی ای که جامعه ایران را در کام خود فرو برده ، رضایت خاطر دارند. مردم باید عاملین اصلی پخش و فروش مواد مخدر و مافیای آن را در میان کاربدستان درجه اول حکومت و سران سپاه پاسدارن سراغ بگیرند، که از این راه میلیاردها دلار به ثروت افسانه ای خود افزوده اند. اینها بی رحم ترین بربرهای قرن حاضرهستند که میلیون ها خانواده را به خاک سیاه نشانده اند و صدها هزار کودک و نوجوان را بی سرپرست نموده اند. درد و رنج فراوان و زخم عمیقی را بر پیکر جامعه ایران بر جای گذاشته اند که تنها با پاک کردن جانیان اسلامی سرمایه از صحنه سیاست ایران التیام خواهد یافت. مردم ایران باید به جای سرزنش محروم ترین انسانها که به نادرست، جهت تسکین دردهای خود و فرار از هزار و یک بدبختی به چنین مصیبتی گرفتار شده اند، حمایت نمایند و به کمک آنها بشتابند. انسانهای آگاه و پیشرو در جامعه باید تلاش نمایند از راه ها و امکانات موجود جهت بهبود زندگی معتادان و بازگشت آنها به زندگی اجتماعی استفاده نمایند. همچنین باید جمهوری اسلامی را به عنوان عامل اصلی به انحطاط کشاندن جامعه رسوا کرد. راه حل اساسی اعتیاد و سایر مشلات اجتماعی، سرنگونی جمهوری اسلامی و جایگزینی سیستمی است که در آن اثری از بهره کشی و سوداندوزی نباشد.

Home Page


۲۱/۰۳/۲۰۱۳