نکاتی درموردمراسم فرا حزبی گردان شوان دریوتوبوری

رفقا ودوستان، با سلامی گرم. من در جلسه ی یاد جانباختگان گردان شوان در شهر یوتوبوری ودر تاریخ شانزدهم مارس ۲۰۱۳، شرکت کردم وخود را لازم به گفتن نکاتی دانستم.
این مراسم به تجلیل از رفقای گردان شوان اختصاص داشت و به صورت مستقل و فرا حزبی، فراخوان داده وبرگذار شد. که با توجه به گرایشات مختلف، شرکت کننده گان وکمیته ی برگذار کننده، مراسم برخلاف انتظار بسیاری، به شیوه ای کاملا اصولی ودموکراتیک، پیش رفت ومراسم توانست دین خود را، به شیوه ای شایسته ومتمدنانه، به آرمان جانباختگان، ادا کرده و هیچ مشکلی پیش نیاید.
به این وسیله ازدست اندر کاران، هنرمندان، شاعران، سخنرانها وخواننده گان، که مراسم را در ارج نهادن به یاداین عزیزان هرچه باشکوهتربه انجام رسانیدند؛ قدر دانی میکنم.
منتهی صحبت من با دوستانی است که در این رابطه دادگاه بلخ!( گناه کرددر بلخ آهنگری_ به شوشتر زدند گردن مسگری!) را تشکیل داده ودگر اندیشان را، بیرون می کنند!
متاسفانه دوستانی چه قبل ازمراسم وچه بعد از آن، بدون هیچ دلیلی وبه شیوه ی کاملا مغرضانه وغیردموکراتیک، انگشت تهمت را، برآن نشانه گرفتند که برهیچ پایه ی اصولی و منطقی، استوارنیست. راستی این برخوردهای ناسنجیده، ناشی ازچیست؟ غیر از بی برنامگی، دوری از مشکلات ومسائل واقعی جامعه، بی عملی، توجیه انفعال خود و دینخویی، یا دنبال سوژه پیدا کردن وخوراک یک ماهه ی خود را، در خورجین گذاشته وسوار بر اسب خیال، چهار نعله ودون کیشوت وار، به مقصدی ناروشن بتازند وبر هر آنچه در مسیر ذهنشان است؛ شمشیرکشیده وبجز ویرانی؛ چیزی برجای نگذارند؛ تا بار دیگرافکار مخدوش وهزاران بار شکست خورده در طول تاریخ را دوباره تکرارکرده وافتخاری بر دیگر افتخارات تخیلی وذهنی ِگذشته ی خود بیافزایند.
این ایده ی دینخویی ومتافیزیکی، برخلاف ضد مذهبی بودنشان، بیشتر میدان رابرای مذهب وافکارایده آلیستی باز می کنند. نقد آنها الهی است، زیراتحلیل وتفسیر ذهنی خود را، وحی میدانند وبا دگرا ندیشان بیشتر مسئله دارند تا دشمن. البته برای این عقیده، بهانه پیدا کردن مشکل نیست. از آنجاییکه مهارت عجیبی در مخالفت وتضادورزی دارند وتمایلات وتخیلات درونی وبدوراز واقعیات موجود را، تئوریزه کرده وبه میل وسلیقه ی خود، ازآن نتیجه ی دلخواه خویش را بیرون می کشند. در این رابطه گرایشات مذکور، دارای توانی فوق العاده هستند، به گونه ای که بدون رنگ کردن گنجشک، آنرابه نرخ قناری بفروشند. این عقاید، در تجارت می توانند دست آورد بسیارخوبی داشته باشند؛ تا در سیاست. این ایده تنهامی تواند آرامش درونی خودشان را فراهم نماید.
اگرحتی نکته ای هم پیدا نکنند، به شیوه ای غیرمنصفانه، اقدام به تشکیل دادن دادگاه بلخ می کنند. مثلاآقای هجری در جای دیگری، در گرامیداشت مراسم گردان شوان شرکت کرده است ولی این تمایلات یا گرایشات منحرف، آنرا به حساب یادواره ی گردان شوان در یوتوبوری، می گذارند!!
به نظرم اینها نقد نیستند. بهانه گیری ودلیل تراشی برای شرکت نکردن خودشان است وگرنه نقد باید درجهت روشنگری باشد ونه ساطور سلاخی! نه کین ونفرت کور و تخریب کننده. این نمی تواند ایده ای شفاف وقوام یافته باشد چون نه تنها استعدادهمکاری با چنین گرامیداشتی راندارند، بلکه نهایت تلاش آنها وارونه کردن واقعیات است، که در طول تاریخ مبارزات، بارها و بارها، اینگونه برخوردهارا تجربه کرده ایم.
این موضع گیریهای غلط و غیر دموکراتیک، نمی تواند در جامعه ی واقعی، دوام بیاورد. اگر پای چنین عقایدی به زمین سفت واقعیات برسد، مثل یک حبه ی قند، در استکانی از آب داغ، به سرعت حل خواهد شد.
البته کمونیسم ناسازگاراین دوستان، هیچ شباهت و ربطی به کمونیسم دخالتگرو تاثیرگذار رفقای زحمتکش گردان شوان ندارد. آن رفقا در میان مردم بودند. زخم ورنج ومشکلات آنها رادرک کرده و واقع بینانه با آن برخورد می کردند. همین مسائل بود که اعتمادی بزرگ را برای ایشان ودر میان مردم، پدید آورده بود ومردم درنهایت باورشان به آن رفقا، مسائل و مشکلاتشان را با آنها درمیان می گذاشتند. برعکس اگربه شیوه ی این مدعیان کمونیست، عمل می کردند، قطعا در منطقه ی اشغالی قادر به فعالیت نمی بودند وهیچ اعتمادی را هم جلب نمی کردند.
همچنانکه نیروی چپ وکمونیست در کردستان عراق، هنگام جنبش مردمی، به نظرم وسیع وخوشنام بودند واین دست ازتخیلات وعملکرد غلط وغیر مردمی، باعث شد تا به حاشیه رانده شوند.
اگراین دوستان، بادید باز وواقع بین به این جهان نگاه کنند، در هر گوشه ی آن مسائل بسیار جدی تری از این بزرگداشت، وجوددارد، که می توان از آنها سوژه تهیه کرد.
به هر حال و در پایان، این مراسم نشان داد که آدمهای واقعی بدور از ایده ئولوژیک تنگ حزبی، در سیاست ومسائل بسیاری می توانند باهم کار بکنند واهداف شایسته ای را به شیوه ای اصولی ودموکراتیک، مشترکا به پیش ببرند.
ه