من شمع رسوا نیستم تا گریه در محفل کنم .

عید نوروز فرا می رسد :
چشمان مضطرب کودک به در دوخته شده , پدر از راه می رسد خسته و
درمانده ,
خشم سراپای وجود کودک را فرا گرفته ونهیب پر سوزاو وجود پدر را نشانه
رفته است . …در دستان پدر چیزی وجود ندارد …. مجری تلویزیون با لبخند
ادامه می دهد ؛ امام علی می فرمایند :عید ما روزیست که در آن گناه نکرده باشیم
پدر مات و مبهوت است .
بالاخره تصمیم خود را می گیرد – پیشتر هم به آن فکر کرده بود – اطراف خیابان ناصر خسرو تهران قدم می زند . به او می گویند به دنبال اعلامیه های
نصب شده بر در ودیوارها باشد , اما پیشتر بهتر است گزارشی از (کلیه ) خود را از طرف پزشک در دست داشته باشد در این صورت راحتر می تواند برای
فروش کلیه خود اقدام کند !!! هرکلیه بین پنج تا شش میلیون تومان معامله می شود .
رویداد ذکر شده کاملا واقعی و شرحی که گذشت مربوط به یکی از کارگران شرکت ایرانی می باشد .
البته در شرایطی که همه کارگران در فقر و ناداری زندگی می کنند این بار نیز
حمیت و غیرت کارگران دست به دست داده و مقدار پولی تهیه و در اختیار این
کارگر عزیز گذارده شد تا چشمان بی رمق کودک خردسال در دستان پدر هدایای
نوروزی ببیند . در مورد این کارگر کلیه فروشی به تعویق افتاد !!!
دردا که این معما شرح و بیان ندارد.

آنانکه احادیث معنوی بر پرده نمایش ریا و تزویر خود نگارش می کنند؛ پرده رنگینی از نام و رسم کارگر تصویر می کنند و شعر شرمند گی کارگر بی نوا در برابر فرزند خرد سال را پشت پرده بی حمیتی خود جا ساز می کنند ؛ نمی دانند و یا نمی خواهند بفهمند کارگر ضجه کود ک بی نواست ؛ کارگر تابلوی دستان پینه بسته است ؛ شعری از قلب پر کینه ؛ شعری از زنجیر سنگین استثمار وشعری از خشم و خروش وشعری از غارتگران پر مدعاست .فرصت طلبان بی دردسرود رهایی را به نام
کارگر خواندند . جسمها را از زنجیر آزاد کردند و در ازای آن روح ها را به زنجیر کشیدند . والبته با صدای بلند وبرای فریبکاری دغدغه درد و محرومیت کارگر را سر دادند.
زورآزمایی و ارایه چهره خشن پلیسی در برابر بازوان خسته اما شرافتمندانه
کارگر تحت هر نام وعنوانی حاکی از زبونی و بی حمیتی عوامل بی دردی است که عامل بقای خود را در خطاطی نام کارگر می بینند .
در حالی که امروز در شرایط سخت اقتصادی چرایی اعمال فشار بر توده زحمتکش کارگری هیچ توجیه و ادله قابل قبولی ندارد .
در عید سعید نوروزآزادی کلیه کارگران زندانی را فریاد می داریم .
زود خواهد بود که ببینند عوامل بی درد که خشم آتشین کارگر هراسی عظیم درتاروپود آنان اندازد .
مژدگانی که گل از غنچه برون می آید
باشد که کارگران به موجی عظیم برای نابودی علفهای هرز کشورمان تبدیل شوند
آنروز دیر نیست … کارگران برای روز موعود لحظه شماری می کنند .به زودی تمام جهانیان صدای آن را خواهند شنید .
قاسم دبیری
عضو اتحادیه آزاد کارگران ایران