“تو را فریاد می زنم..”

“زندانی عشق،
به زندگی..
زندانی فریاد؛
برای نفس کشیدن، آزادی..

از رؤیای آزادی تو؛
دستانم توانا..
قلبم منبسط…
و مرزهای اندیشه ام،
فراختر می گردند..

تا روزی که،
درهای سلولت گشوده شوند..،
تا زمان گسستن
زنجیرهایی که بر پاهایت نهاده اند،
و تا روزیکه چهره باشکوهت،
با لبخند خورشید…
آشنا شود..؛
من در هر کجا هستم،
در هر زمان؛
سخنت را..
تکرار می کنم!..

احساس من،
از زخمهای تو دور نیست..
شادی و امنیتم،
در شادی و امنیت تو
معنا می یابد..
و روحم،
با آزادیت..
آرام خواهد یافت…

بخاطر تو..
بخاطر زخمهای عمیقی،
که در خموشی
بر وجودت نهاده اند..
بخاطر طوفان مرگزایی،
که روح آزادت را،
بسوی خویش فرا می خواند..
و با تمامی نفرتم،
به لحظاتی که در آنها
استوارترین اراده ها،
در نزدیکی درهم شکستنند..؛
من می ماتم…
تا تو را فریاد زنم!..

تا صدای تو باشم؛..
من نومیدترین لحظاتم را..
با روشنی طلوع فردایی دگر..
پیوند می دهم!…”

منابع دیگر:
“با من بمان”:
http://www.rowzane.com/component/content/article/86-am-maqalat/12502—q–q.html
“شب و حماسه ها”:
http://www.rowzane.com/component/content/article/86-am-maqalat/12352—q—q.html
“در گذرگاه فصلها”:
http://pejvakmag.blogspot.no/2013/01/blog-post_2.html
“تا طلوعی دیگر”
http://www.rowzane.com/index.php?option=com_content&view=article&id=11825:1391-09-21-09-17-54&catid=168:1391-01-17-20-21-57&Itemid=66

“در جدال با تاریکی”:
http://www.rowzane.com/index.php?option=com_content&view=article&id=11591:-q-q-&catid=168:1391-01-17-20-21-57&Itemid=66

“دَه شقایق وحشی”:
http://www.rowzane.com/index.php?option=com_content&view=article&id=11424:1391-08-05-06-14-21&catid=168:1391-01-17-20-21-57&Itemid=66