“پرلاشز خونین”(تقدیم به کموناردهای پاریس)

دست بر ماشه ها
نان را نشانه می روند
فریادهای را خونین می کنند
باستیل ها و کرملین ها می سازند
همانا از مارش ما می ترسند
مارش ما
مارش طبقه ی کارگر جهانی.

و ما در روزهای گرسنه
از مقابل باستیل تا شکستن دروازه های کرملین
انگشت بسوی ماشه ها بردیم
پرلاشزها را خونین کردیم
در پتروگراد ها اعتصاب کردیم
و فردا در گلوله هایمان معنی گرفته است.

وما در روزهای گرسنه
اسلحه ی خونین رفقایمان را بردوش گرفته ایم
تا بسوی شما که نان را نشانه رفته اید
شلیک کنیم
آرزوهایمان را در فشگ ها ریخته ایم
یا بر مانیفست حزب نوشته ایم.

در تاریکی ها
گونی های سنگر را خونین کرده ایم
مردمانی رمز شبانه ی واحدهایمان را دانسته اند
قسمتی از تیم های پیشروی شده اند
و سرود خوانان در خیابان های نابرابر اخگر ها افروخته ایم.

آری
مادام که نان را نشانه می روید
مادام که فریاد ها را خونین می کنید
مادام که چنین است
آرزوهایمان را در فشنگ می ریزیم
ایستاده وار نشانه می رویم
مصمم شلیک می کنیم.

“علی رسولی”