روی آوردن به پناهندگی وبدترین شرایط برای یک انتخاب اجباری

دراینجامیخواهم نگاهی به پروسه پناهندگی بیاندازم وهمگان تاحدودی کم وبیش بااین شرایط ووضعیت پناهجویی وپناهندگی آشنایی دارندوراجع به آن مطالبی شنیده اند.ازآنجاکه اکثرافرادبه ناچارمجبورمیشوندخاک خودراترک کنند وبه کشورهای دیگرروی آورند،حالا به هردلیلی درواقع درمرحله اول باید کشورهای پناهنده پذیرواداره مهاجرت ویاکمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به این امورات رسیدگی کنندوباید بدون چون وچرا این افرادرابعنوان پناهجوزیرنظرحمایت خود قراردهندوپروسه پناهندگی آنهاراطبق اصول وحقوق انسانی دنبال نمایند.این حق کلیه افرادی است که به دلیل مسائل ناامنی که برایشان به وجود می آید وطن خودراترک میگویند.افرادی که بعلت چنین شرایطی که درزندگی نابسامان خود گریبان گیرش بوده ومورد تبعیضات وستم کشیهای حاکمان خودقرار گرفته اند وبعلت نارضایتیها واعتراض به چنین اوضاعی مورد تهدیدبه شکنجه،زندان ویادرمعرض فشارهایی روحی وجسمی قرار میگیرندمتاسفانه این امر باعث دگرگونی وضعیت زندگیشان میشودوبابه خطرانداختن جانشان کشورخودرابه سوی مرزهای دیگرترک میکنند.درایران این طیف ازافراددربیشترموارد راه ترکیه وروی آوردن به کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل ویاازطریق مرزهای زمینی ودریایی بسوی یونان وازآنجابه کشورهای غربی میشوند.این همان شرایط اجباری است که درترکیه موقعی که افراد میروندبه درب کمیساریای عالی پناهندگان تااعلام پناهندگی نمایندباچالشهای زیادی سرراهشان مواجه میشوند.اول اینکه یک شرایط بسیار سختی برای مراجعه کننده ایجاب میکنند درثانی اگربخواهند ازخیل عظیم این مراجعه کننده ها خلاص شوندیک تاریخی برایش درنظر میگیرند که درهمان مرحله نخست اعلام جنگ میکنند علیه این افراد واین یعنی که دراینجا جائی برای شما نیست،هیچگونه ارزش واحترامی برای انسان قائل نمیشوندوگاهابابی حرمتی وتهدید به ضرب وشتم کردن توسط مامورین آنهاراازجلوی درب یوان دور میسازندوبیرون می اندازند،آنقدر آدم راتحقیرمی کنند که درهمان مرحله اول فرداحساس میکندتمام درهای روبرویش بسته شده است.درواقع این تبعیض وستم ها حتی درسازمانی که دم ازحقوق بشر میزند مستثنی نیست تقریبا میشودگفت یک سیتم کوچک سرمایه داری روبرویمان است،وهیچ جاانسان ازاین مسیبتهادورنمی ماند.بجای اینکه وکیل وکلای این سازمان ازحقوق انسانی پناهنده ومراجعه کننده ها دفاع کنند وموردحمایت خودقراردهند بدترین شرایط ناممکن رابرایشان بوجودمیآورند واین باعث شوک های روحی زیادی دربین این افراد میشوداینجاازاصطلاح ارزش،انسانیت وجدان خبری نیست.متقاضی دراینجابدترین شرایطی که درایران گریبان گیرش شده بود دراینجا همان برنامه وشاید بیشترین فشار وضربات به آنها وارد شود.متقاضیانی که بعدها با هزاران زحمت تاریخ مصاحبه میگیرند واردمرحله جدیدی میشوندواین تاریخها گاها ممکن است چندین ماه وسال طول بکشد تانوبت مصاحبه آنهافرارسدوبعداازاین پروسه منتظر جوابو واسترسهای زیادی که برای گرفتن نتایج نهایی میباشند بیشترمنجربه ایجادترس واسترس دربین آنان میشود.دراینجاهیچکس وهیچ چیزی رسمیتی ندارد،ازحق وحقوق خبری نیست،همگی دست وپابسته اینجاسرگردان ومنتظر جواب مثبت هستند.اگرکسی جواب منفی بگیرد(استیناف) این ممکن است ۳-۴-۵ سال طول بکشد تامصاحبه دیگری صورت بگیرو وبازمنتظر قبولی وانتخاب کشورازطریق یو ان بماند،واقعا اینجایک جهنم به معنای واقعی کلمه است.هزاران پرونده ای که درحال پروسه طی کنی هست،همگی منتظرپاسخهای مثبت واعزام به کشوربعدی ولی بیخبرازاینکه درصورت عدم جواب دهی ویاپرونده بسته شدن ممکن است برای سالیان درازی اینجا ماندگاربمانند.خیلی هاروزانه میآیند وخیلی دیگرمیروند،بعضی ماندگاروعده ای دل به دریا زده وراه دیگری برای رفتن به کشوربعدی انتخاب میکنند.وراه قاچاق راانتخاب میکنند،هزاران نفردرطول این مسیردومی که انتخاب میکنند بااعتمادبه قاچاقچیان که این امورات راانجام میدهند ومبالغ هنگفتی که قبلاباهزاران بدبختی تهیه کرده اند رادردستان این افراد میگذراند،غافل ازاینکه بعضیها باندهای مافیایی ویاتبهکاری هستند که به خاطر پول هرکاری انجام میدهند.گاها مبالغی بعنوان پیش پرداخت راه میپردازند که اینگونه عدم اطمینان کنند به یکدیگرولی بارهااتفاق افتاده که این باندها کلیه پولهای این افراد رابالا کشیده اند.وموقعی به خود می آیند که آهی دربساط برایشان نمانده ونه راهی،نه برگشتی بدون خانه ومامن،وازترس اینکه دردام پلیس ودیپورت قرار نگیرند راه بیابانها وکوهها رادربرمیگیرند ودراین راه عده ی زیادی قربانی مامورین ودرمعرض تیراندازی ویا حوادث طبیعی ویا حیوانات وحشی قرارمیگیرند وجانشان راازدست میدهند.عده ای که ازاین گذرگاه ها نیزعبور میکنند با پیداکردن قاچاقچی مقصدی که میخواهند بروند پول راپرداخت ودرنتیجه بعدا متوجه میشوند درکشوری دیگر خارج ازخواسته خودشان سردرآورده اندوآنگاه هیچ چیزی راجز قبول یک واقعیت تلخ ندارند.زندگی پناهندگی برای کلیه متقاضیان تاقبل ازاخذقبولی واقعاغیرقابل تحمل وبسیارعذاب آوراست،شرایط روحی اینجا عده ای رابه راههایی میکشاندکه دورازذهنیت وغیرقابل تصوراست.ترکیه هم ازاین قاعده مستثنی نیست؛اینجاتقریبا شبیه یک پادگان یایک ندامتگاه باوسعتی چندبرابرازندامتگاه های تک سلولی است،زندانی دردیارغربت ومملکتی بیگانه بدون هیچگونه امکان ونبود کمترین هزینه رفاهی وایمنی است.پناهندگان بامشکلات حدیده زیادی روبه رو هستند،عده ای اموالشان به سرقت میرود،عده ای دردام دلالان اسباب واثاثیه مسکونی قرار میگیرند یادرقبال پیداکردن محلی برای زندگی این تازه واردها مبالغ زیادی ازآنهامیگیرند.دراینجا عده ای به روی آوردن به قرسهای روان گردان وموادمخدر می آورند،عده ای وعده وعیدهای کذب ودروغین به پناهنده ها که درقبال دریافت پولهای زیادی میتوانند درپرونده آنهادریوان تاثیرگذارباشند،خودفروشی یکی ازمعضلاتی است که درهرجافقرباشد آن هم تحمیل میشود.چون هیچ کمک وامکانی ازهیچ نهاد ومرجعی به کسی پرداخت نمیشود،کمااینکه بابت اجازه اقامت هرپنج شش ماه باید مبالغی هم پرداخت کنی،اعتصابات مختلفی انجام میگیرد منجمله اعتصاب غذا،خودزنی،خوسوزی و…..که ضربات جبران ناپذیری وارد شده ،اینجاترکیه است بیکاری وبی پولی کلا یک معضل است،من هرآنچه راباچشم خوددیده ام رابیان میکنم،فقری که دامن پناهنده رامیگیردبیشترین ضربه وشوک رابه آن وارد میسازد،بطوریکه بخاطرنداشتن این امکان خیلی ها مجبوربه روی آوردن به کارهایی که درشان انسان نیست،واصلا قابل توصیف نیست بعنوان مثال عده ای درخیابان وپارکها میخوابند ویا بعضیها که هیچ مامنی ندارند عده دیگری ازپناجویان آنها رامیبرند به خانه خودتا چندروزی رادرخانه هایشان سرکنند،جاهایی که کمپ پناهندگی نداردبیشتراین شرایط بوجود می آیدواعتیاد بیشتربه این مسائل دامن خیلی هارادراینجا هم گرفته،وعده ای دیگربه ناچاررو به دزدی ازمغازه ها،میوه فروشی ها ویافروشگاه ها می آورند،عیناشاهداین اتفاق بودم یک زنی بخاطراینکه چندعدد گوجه فرنگی برداشت دستگیرش کردند وبی حرمتی واهانتی که کردند به آن پیرزن ایرانی راهیچوقت فراموش نمیکنم،بیچاره داد میزد من کاری نکردم به جون این واون قسم میخورد میگفت بچه ام گرسنه است کسی فریاد رس نیست،ما گرسنه ایم روزهاست چیزی نخورده ایم وزبان ترکی بلد نبود هرکسی وجدان وشرافت انسانی داشت آن لحظه آتش میگرفت من خودم نتوانستم این صحنه تاسف باررامشاهده کنم واقعا خودم رانتونستم کنترل کنم واشکم درآمد.بعضااین کارباعث خلل درپرونده اش میشود وباید این گونه افراد بعلت تخلف پرونده شان همچنان دریوان سرگردان بمانند.دراینجاچون قانونا شخص نمیتواند کار انجام دهد بااین مشکل بی پولی مواجه است،ارزش ریال که درایران به رکورد خودرسیده وهیچ اعتباری ندارد ودراینجا این شرایط کلابه ضرر همه پناهنده هاست چون درایران هم پولی درکارنیست که نزدیکان وخانواده های پناهجویان برای آنان بفرستند ویااگرهم امکان باشد هیچ ارزش واعتباری ندارد.به دلایل عدم جواب دهی ها به پرونده های متقاضیان اینجه یک وضعیت دهشتناکی بوجود آورده،امیدوارم روزی برسد برای همیشه هیچ مرزومحدوده ای برای انسان باقی نماند،واینگونه انسانهاازهم جدانباشندواین همه تفرقه وتبعیض،نابرابری وستمگری بوجودنیاید،به امیدروزی که کلیه پروسه پناهندگی ازمیان برداشته شودوصلح ودوستی مابین انسانهابرقرارشود،امیدوارم صدای اینجابه گوش شنوائی برسدوسازمانها ومراجع حقوق بشری به فریاد پناهجویان برسند،واقدامات لازم فورا صورت گیردوبابهترین راهکار راهگشای وضعیت بدزندگی پناهجویان درهمه کشورها علی الاخصوص ترکیه باشند.
به امید یک زندگی بهترویک دنیای بدون تبعیض
هه ژار علی پور