دست ناسیونالیستها از خاطره ی گردان شوان کوتاه

شنبه ی گذشته, ۱۶ مارس ۲۰۱۳, بیست و پنجمین یادمان رفقای جانباخته ی گردان شوان برگزار شد. چنانکه دور از انتظار نبود, ناسیونالیسم ورشکسته ی کردی خواست از این تجمع, برای اظهار وجود‚ سوء استفاده یی بکند که همانجاپاسخهائی, از برگزارکنندگان مراسم, گرفت.
من, که مشمول تماس مستقیم رفقای برگزارکننده نشده بودم و به همین علت وقت صحبت کردن هم نداشتم خواستم پاسخ درخوری بدهم. به لطف رفیقی که نوبت خود را به من داد این امکان را یافتم که پاسخی کوتاه اما روشن به تعرض ناسیونالیستی یک »چپ» سابق بدهم. با دکلمه ی یکی از سروده هایم, در شکستن فضای سوگ و استقبال از جشن اول ماه مه, شعری قدیمی که یادگار همان دوران هم بود, کوشیدم هویت کمونیستی این مبارزه و تک تک آن رفقا را, مجددا, در خاطره ی حاضران زنده کنم

سخنان کوتاهم را با قدردانی از زحمات رفقای برگزارکننده آغاز کردم و در ادامه ی وصف یکی از آنان که از کمونیست بودن رفقای جانباخته دفاع کرده بود و راجع به نقش کردن ستاره ی سرخ و عبارت زنده باد سوسیالیسم روی قتداق تفنگهایشان یادکرد, ادامه دادم که این عزیزان برای کمونیسم جانباختند؛ و در پاسخ به تعرض ناسیونالیستی فوق الذکر که به تشکیل حزب کمونیست ایران در ابتدای دهه ی ۱۹۸۰, با همان ادبیات عقبمانده ی ناسیونالیستهای ان دوران تاخته بود, هم تشکیل حزب و هم پیشروی به سوی کمونیسم کارگری را, چنانکه واقعا بود, پیشروی کمونیزم و کومه له شمردم. صحبت کوتاه بود اما از روی تایید و تشویقهای اکثر حاضران, که شخصا جلو آمدند و از جمله میگفتند که من حرف دلشان را زده ام؛ و نیز از روی کمنتارهای تعدادی دل آزرده, میشد فهمید که حرفهایم به خال زده است

پیش از اینکه من مجال پیدا کنم که این نوشته را منتشر کنم, قلم دیگری, در سایت آزادی بیان, به این مساله پرداخته که گویا درآن جمع کسی از کمونیسم دفاع نکرده و کتمان را تا آنجا میبرد که مینویسد:»البته در مقابل تمام این گستاخی های… کسی از میان سخنرانان و پیام دهندگان بعدی هم خم به ابرو نیاورد»!! این بی دقتی آشکار ایشان وقتی تکمیل میشود که ایشان انفعال خود را با این عنوان که »نه به دلیل سیاسی» به این مراسم آمده بودند, توجیه مینمایند. ایشان بهتر بود تلاش میکردند همانجا پاسخی درخور بدهند, نه اینکه بعد از ماجرا فکر کنند بهتر بود یک جوابی داده میشد! چون این تعرض جواب گرفت تا حدی که خود شخص مورد نظر, همانجا, به نگارنده گفت که »ناسیونالیست نیست»! و البته منهم گفتم خوشحالم که این را میشنوم! اما این شخص منتقد, وقتی میگویند به دلیل غیر سیاسی به این بزرگداشت آمده بودند, تنها توهم خود را به نمایش میگذارند؛ چرا که دراین دوران رودررویی کمونیسم و ناسیونالیسم در منطقه, ازجمله, در ایران و کردستان چگونه بدون آمادگی سیاسی به چنین جمعی میآئید؟ و وقتی »در حضور» شما به کمونیسم حمله میشود, چنان غافلگیر میشوید که دفاع دیگران از کمونیسم را هم نمی بینید؟

چنین مراسمی را, البته که میتوان بهتر هم برگزار کرد. اما این میتواند پیشنهاد خوبی برای آینده باشد. آری؛ میشد مثلا رفقا نسرین رمضانعلی و جلال برخوردار, تنها بازماندگان آن گردان, را به هر ترتیب, پیدا کرد و امکان شرکتشان را فراهم نمود. اما آنانهم مثل من و شما میتوانستند خود را برسانند یا به قول شما از امکانات اینترنتی استفاده کرده شرکت میکردند. نه تنها چنین مراسمی, که مجالهای دیگر رویارویی کمونیسم و ناسیونالیسم کم نخواهد بود…و

بگذارید پایان بخش این گفتار سروده یی از سروده های آن دوران باشد که مورد قبول همه ی نو-ناسیونالیستهایی بود که خود را, آنزمان, قاطی کمونیستها کرده بودند و امروز پیرو مد روزشده اند! سروده یی که در وقت کوتاه صحبتم مجال خواندنش دست نداد و درآن, نیروی پیشمرگ کومه له بخشی از ارتش سرخ کارگران شمرده شده است؛ سروده یی به نام سرود پیشرو که به زبان کردی بارها از رادیوکومه له پخش شد و هیچیک از آقایان, آنزمان و تا یک دهه پس از آن هم, به چنین مفاهیمی ایرادی نداشتند! سرووده یی که ذیلا میبیند

برو بپرسه له شاخی بلیندی کوردستان
که هه ر بووه و هه تابووه سه نگه ر بووه و مه ته ریز
بپرسه کامه نه زیله ی له بیره ئاوابی
سروودی شورشی نوی
سروودی عه شق
گه رابیته گیانی سه نگه ره کان؟؟
چونکو کیوی کونی کورد
له بیری نایه سروویکی وا پاراو
له هیچ هه وره بروسکیکی خورترین باران
###
سروودی کومه له یه
راشه کینه ری ئالا
که ناخی دلی پر جه خاری چه وساوان
گیانی گه رمی سه نگه ره کان
پره له عه شقی به رینی به تینی ژینی نوی
وه ده ستی چه وساوان
به چه پله ریزی سه دان سه د هه زاران فیشه ک
به پیری جه ژنی شورشی گه رمی گه لانه وه دی
وه زاری چه وساوان
کراوه یه له حه نای زولم و زوری دیرینه
وه زاری شاعیری عاشق پره له گورانی
گه رووی پره له سروودی سلاوی ئازادی
دلی پره له هه زاران برووسکه یی شادی
بلی به چینی کریکار
به سه رچوو کاس و که ساسی
وه ره
وه ره پری مه یدان
وه ره به چه شنی کاوه هه لینه به یاخی ئازادی
وه ره چه کوش بوه شینه
به کوتک بپژینه
میشکی ئه ژده هاکی سه رمایه
که حوکمی میژووه
تو
چینی پیشره وی
وایه
###
به یاخی مارکسه پیشره و که وا هه لی دینین
به ریی روونی خه باتا به مه شعه لی لینین
سروودی ئاگری نه وروزه وا به هار دینین
وه گردوکو که ری له شکر
بو سازدانی
هوروژم و هه لمه تی ئاخر
که پیشمه رگه
ئه وا بووه به هه لگریکی مه شعه لی نوور
به ریی روونی خه باتا
به شوینی پیشره و دا
له شکریکی ئه رته شی سوور
۱۹۸۱ (۱۳۶۲) مصلح ریبوار
jm.rebwar@gmail.com