بازهم در نقد دفاع از فمینیزم از موضع کمونیزم کارگری(سازمان فمن و کمونیستهای کارگری)

مقدمه:

کمونیزم کارگری کجای مبارزات اعتراضی دنیای امروز ایستاده؟ اهمیت نگاه انتقادی این کمونیزم برای پس زدن گرایشات راست درون جنبش اعتراضی چیست؟ آیا هر جنبش اعتراضی را باید حمایت کرد؟ آیا حمایت هر جنبش اعتراضی موجب اجتماعی شدن کمونیزم کارگری می شود؟ اینها سوالاتی بدیهی است که باید پاسخ گیرند.نه در سطحی کلی بلکه در سطحی کانکرت و مشخص و هر روزه. چرا؟ چون جنبشهای اعتراضی به شکلی بی پایان زائیده می شوند و فرصتهای جدیدی برای فعالین کمونیزم کارگری برای اجتماعی شدن فراهم می آورند و اگر درست در مقابلشان موضع گرفته نشود، فعالین کمونیزم کارگری یا به پوپولیزم و راست کشیده می شوند یا به حاشیه خاکی، آنجا که سایر هپروتیهای “چپ” از سر پاک نگه داشتن دستهاشان افتاده اند.

این نویسنده زمانی که خیلی ها “سبز را انقلابی” می نامیدند، نقد سبز را بخش مهمی از کمونیزم کارگری دانست(۶)، زمانی که همه از جنبش ۹۹ در صدیها بعنوان یک جنبش کلی حرف می زدند و تحسینش می کردند به نقد گرایشات راستش همت گمارد(۷) چرا؟ چون کمونیزم کارگری راهش را باید در نقد سایر جنبشها بیابد و جامعه را از سقوطی که دنباله روی سایر جنبشها به جامعه تحمیل می کند، بر حذر دارد.

مدتی است که عده معدودی از فعالین کمونیزم کارگری، پشت حرکتی که اصرار دارند “جنبش برهنگی” نام دارد ایستاده اند و من در مقالات متعددی (۲) نشان دادم که این اصرار نیز همان خط سیاسی است که پشت سبز “انقلاب” را می جست وناتوان بود از مرزبندی طبقاتی و تمایز گذاشتن بین کمونیزم کارگری و پوپولیزم دست راستی و شور حسینی که در مخیله اش بپا می خواست!

من در نقدم به حرکت برهنگی توضیح دادم که این حرکت فمینیستی است و انعکاس نارضایتی های رن طبقه متوسط آنهم ریشه دار در فرهنگ غرب و “جنبش آزادی جنسی” دهه هفتاد میلادی که در خود غرب هم به خاک نشست . تکرار کردم که کمونیزم از بیش از یک قرن پیش هم با این نوع گرایشات فمینیستی مرز داشته و جامعه را از افتادن در دامش برحذر داشته است.

جنبش فمینیستی، در روبنای روابط نابرابر زن و مرد می ماند و مرد را موضوع تغییر می یابد و مسئله زن را در برابر مردسالاری می گذارد و تلاشش این می شود که زندگی را در چهارچوب مناسبات موجود “بهتر” کند.البته شاخه هائی از فمینیزم چپ هستند که بنوعی التقاط بین “مارکسیزم” و فمینیزم رسیده اند که در بحث نقد برهنگی نمی گنجد.

از مقدمه بالا عبور می کنم و می رسم به مناظره مهمی که اخیرا بین مصطفی صابر و آذر ماجدی و سارا قاضی در موضوع “جنبش برهنگی” انجام شد(۱). از خواننده این مقاله هم می خواهم خودش این مناظره را ببیند که در ادامه بحثم کمک خواهد بود:

(۱)برهنگی جنبش است یا نیست؟

بخش مهمی از این مناظره صرف این شد که دوستان ما این برهنگی را جنبش بدانند یا ندانند؟! از موضع یک کمونیست آیا این مهم است؟ جنبش اعلام کردنش آیا نقطه قوتی برایش می سازد؟ اگر مثلا ملیونها ملیون بهش بپیوندند؟ پوپولیزم البته برایش حیاتی می شود که اول “جنبش بودن” و ملیونی بودن و جهانی بودن یک حرکت را اعلام کند تا بعدا برود پشتش! پوپولیزم طبعا دنبال چیزهای کوچک نمی رود! “بزرگ” فکر می کند!

کمونیستها چطور؟ حتی اندازه جنبشها را از زاویه متد برخورد و تاکتیکهای برخورد به آن دنبال می کنند و درستی و نادرستی این جنبشها را با اندازه شان نمی سنجند.

اما چه معیارهائی برای اعلام “جنبش” وجود دارد؟ هیچکدام از این عزیزان در این مورد چیزی نگفتند! جنبشها معمولا موقعی جنبش هستند که توده وسیعی از جامعه را با خود داشته باشند.آیا برهنگی این خصلت را دارد؟ اینطور که در اخبار و اینترنت می گویند این حرکت چه نوع عربیش و چه نوع اوکرائنیش زیاد توده ها را پشت سر خودش نداشته! زنها در اوکرائین که خواستگاه فمن بوده حتی خود فمینیستهای اوکرائین زیاد تحویلش نگرفته اند!

اما عیبی دارد اگر یک حرکتی جنبش نبود ؟ آیا از ارزشش کم می شود؟اگر کاری درست باشد چند نفر هم باشند کمونیستها باید حمایت کنند.این منطق درست ما را به این می رساند که اولا اهمیتی ندارد که این حرکت جنبش است یا نه از جهت ارزشی و دوما بحثی در خصوص جنبش بودن باید به ارزیابی جامعه شناسانه و آماری با تعریف مشخص جنبش تبدیل بشود که متاسفانه نشد! کمونیستها اتفاقا باید تعریفهای دم دست خوبی از جنبشها داشته باشند چرا که کار روزمره شان با جنبشهاست!

(۲)برهنگی بعنوان حرکت فمینیستی هست یا نه؟

تا آنجا که به وجه بیشتر فرموله برهنگی برمی گردد، فمن را مقابل خود داریم و نه طبعا گلشیفته را!(از اینهم می گذریم که زمانی بود او را مرکز انقلاب جهان و رهبرش اعلام می کردند!). طبعا خود جنبش فمن ادعائی بیش از اینکه یک جریان فمینیستی است نداشته و ندارد!

اجازه بدهید بیشتر با این فمن آشنا شویم: (۳و۴و۵)

مختصری در مورد سازمان فمن:

سازمان فمن در سال ۲۰۰۸ توسط هانا هوتسول در اعتراض به ستم جنسی به زنان در اوکرائین تاسیس شد.ابتدا تظاهرات این سازمان با پوشیدن لباسهای زیر شروع شد. در سال ۲۰۰۹ ، خانم اوکسانا شاکو برای اولین بار سینه خود را در تظاهرات این سازمان برهنه کرد. همینطور در تظاهراتی در مثابل سفارت ترکیه و رژیم اسلامی ایران در اوکرائین ، این گروه به برهنه کردن سینه پرداخت. از سال ۲۰۱۰ اغلب تظاهرات این گروه خانمها با سینه های عریان ظاهر شده اند.و در تظاهرات بعدی برخی از این خانمها باسنهای خود را نیز عریان کردند.

از سال ۲۰۱۰ تظاهرات سازمان فمن به روسیه و ایتالیا و فرانسه کشیده شد.مخالفتهای این سازمان بر علیه سیاستمدارانی مثل پوتین در روسیه و سیاستمداران اروپا بتدریج گسترش یافت.

در سال ۲۰۱۰ اعضای “سینه برهنه” این سازمان به ۲۰ نفر و اعضای با پوشش آنها به ۳۰۰ نفر رسید.

اهداف اعلام شده سازمان فمن:

اهداف سازمان فمن آنطور که اعلام شده عبارتست از: تکان دادن زنها در اوکرائین که در جامعه فعال باشند و تا سال ۲۰۱۷ یک انقلاب زنانه سازمان دهند. این سازمان خودش را فمینیست رادیکال می نامد که با صنعت سکس،کلیسا و مذهب که زن را مورد ستم قرار می دهد مبارزه می کند و “پدر سالاری” را هدف قرار می دهد. این سازمان خوهان برابری حقوق در جامعه است. این سازمان اعلام کرده ضد اسلامیزم و قوانین شریعت هست و هدفش را متحد کردن زنها قرار داده و حامی “ارزشهای اروپائی آزادی،برابری و بهبود وضعیت زندگی انسانها به رغم گرایش جنسیشان” می باشد.

سازمان فمن معتقد است که در اوکرائین باید برای زنها فرصتهای بیشتری فراهم شود و مبارزه با مردسالاری را هدف خود قرار داده است.

آنا هستول، بنیانگذار فمن ، از مخالفان قانونی کردن خودفروشی در اوکرائین است و طرفدار جنائی کردن خودفروشی.در سال ۲۰۰۹ سازمان فمن طرحی را برای جنائی کردن صنعت سکس در مقابل تلاش دولت اوکرائین که عبارت بود از قانونی کردن خودفروشی. این حرکت اعتراضی خودش را در جریان بازیهای قهرمانی اروپا ،سال ۲۰۱۲ نشان داد. فمن از فیما و دولت اوکرائین در خواست کرد برنامه ای برای این سازمان بگذارند که بتواند مسئله توریزم سکس و خودفروشی در اوکرائین را در تریبون بازیها مطرح کند. در مقابل فعالیت قمن، خودفروشان لهستانی با شعار “فمن دستت را از شغل ما بردار” ، مخالفت خود را با برهنه شدن خود نشان دادند!

از دیگر فعالیتهای فمن ، مخالفت با سیاستهای کلیسای روسیه و حکومت روسیه بر علیه اوکرائینیها می باشد.فمن خواست “استقلال کلیسای اوکرائین” را نیز ارائه داده است.

از دیگر مطالبات فمن، درخواست از اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم اقتصادی و سیاسی “دیکتاتورهای کرملین” می باشد.

به رغم مواضع ضد تجارت سکس، فمن در موضوع محاکمه آناستازیا گریشاف توسط حکومت اوکرائین بخاطر فعالیت در صنعت پرونوگرافی، در دفاع از او وارد عمل شد.

خانم هوتسول ، بنیانگذار فمن می گوید:”جنبش فمن جنبشی است در موضوع سیاستهای مربوط به زنان و هدفش ورود به سیاست توسط زنان نیست.” سازمان فمن بواقع در سیاستهای مربوط به زنان دخالتگری می کند و نه کلیت سیاست.

در فوریه سال ۲۰۱۳ در یک نظرسنجی توسط رادیو اروپای آزاد، مشخص شد که این گروه در میان جامعه به اهدافی که اعلام کرده نرسیده است.

فعالیتهای ضد نهادهای مذهبی سازمان فمن

در نوامبر سال ۲۰۱۲، یکی از فعالین سازمان فمن بنام شوچنسکو در مقابل مراسم پاپ بندیکت در مراسم یکشنبه لباسهایش را از تن در آورد و بانر “آزادی برای زن” را بلند کرد.او و همراهانش به سرعت توسط پلیس ایتالیا دستگیر شدند.

در آوریل ۲۰۱۲ ۵ نفر از فعالین سازمان فمن بر علیه قانونی که سقط جنین را ممنوع می کرد در کلیسائی در کیف به اعتراض پرداختند که توسط پلیس دستگیر شدند.

در ۲۶ جولای ۲۰۱۲ خانمی که سینه هایش برهنه بود از فعالین سازمان فمن، به یک کشیش فرستاده شده از سمت کلیسای روسیه به اوکرائین حمله برد و پشت او نوشت:کریل را بکشید!” و فریاد زد:”برو بیرون از اوکرائین”! این زن به ۱۵ روز زندان محکوم شد.

سازمان فمن در بازیهای المپیک سال ۲۰۱۲ لندن هم ظاهر شد و بر علیه “رژیم اسلامی ” تظاهرات کرد که طی آن بر علیه قوانین شریعه هم مواضع خود را اعلام کرد.

فعالیتهای شاخه کیف سازمان فمن بر علیه گروهی مذهبی در حمایت از گروه “پوسی رایوت” باعث شد که وزارت داخله اوکرائین، دفاتر مرکزی این سازمانرا در شهر کیف مسدود کند.

خانم شوچنکو بعد از این حرکت اعتراضی در سال ۲۰۱۲به فرانسه پناهنده شد و در پاریس دفتر “اموزش فمن”را که مدعی فمینیزم جدید است را پایه گذاشت.

تصویر فرهنگی و سیاسی فمن و برخی انتقادات به فمن از زاویه فمینیستی:

سازمان فمن توسط پوشش وسیع خبری معینی اخبارش به جهانیان می رسد ، شبکه های سی ان ان، بی بی سی، اشپیگل،دیوالت، فرانس ۲۴،یورونیوز،کیف پست،یو اس ای تودی،واشنگتن پست و وال استریت جورنال در مراحل مختلف این سازمان را پوشش خبری داده اند.

منتقدین سازمان فمن،می گویند که این سازمان بیشتر به تبلیغ خودش مشغول است تا ایجاد رفرم واقعی در جامعه. اشکال مبارزه آنها نیز بطور مستقل مورد نقد قرار گرفته است. بر طبق تحقیقات متخصص مظالعات جنسیت در اوکرائین، خانم تتیانا بوریچاک، اکثر زنان اوکرائین از فعالیتهای سازمان فمن حمایت نمی کنند و تحت تاثیر فعالیتهایش قرار نگرفته اند.

جامعه شناس اوکرائینی، خانم اوله دمکیف بر علیه تظاهرات سازمان فمن در جولای ۲۰۱۱، می گوید:”متاسفانه سازمان فمن تاثیر اجتماعی مهمی ندارد و تاثیری در تغییر وجدان و طرز تفکر مردم اوکرائین نداشته است.”

نوام وستلند معتقد است که :”مردم غرب با پدیده زن نیمه برهنه بسیار آشناتر هستند تا مردمی که در مشرق زمین زندگی می کنند. در کشورهائی که برهنگی تابو هست، اینجور تظاهرات برهنه بیشتر تاثیر داشته است.”

خانم شوچنکو مدعی است که با تظاهرات نیمه عریان، زنها صاحب بدنهای خود می شوند در حالیکه مرکز توجه تظاهرات فمن دقیقا همان بدن زن است! مبارزه با سکسیزم با ابزار سکسیزم!

خانم شوچنکو می گوید که تظاهرات فمن “توجه ها را جلب کرده” آیا توجه به بحثها و حرفهای اینهاست یا به سینه هاشان؟!سینه های عریان حداقل در غرب تابو نیستند و سکسی کردن سینه ها در غرب خودش از معضلات فرهنگ غرب است.

خانم شوچنکو می گوید: بهتر است زن عریان باشد تا در برقه! آیا بهتر نیست در جای خودش و بدون تاثیر مردسالاری شرقی و غربی باشد؟

خانم ماریانا یوسیکووا از فعالین “لا استرادا” (شاخه اوکرائین)که یک سازمان بین المللی حقوق زن می باشد، می گوید که فمن آسیب جدی به جنبش فمینیستی در اوکرائین وارد آورده است.

(۳)نقد کمونیستی کارگری به فمن و جریانات فمینیستی چیست؟

با مبانی بحثهای آذر ماجدی و خانم سارا قاضی بیشتر موافقم از اینجهت که تاکیید کردند بر اینکه نقد کمونیستی به فمینیزم و جنبش برهنگی فمن کار کمونیستهاست. جریاناتی که به بهانه “حمله اسلامیها به فمن” هر نقاد به این حرکت را با اسلامیها و “لمپنها” تداعی می کند، فقط خاک هوا می کند تا پوپولیزمش دیده نشود! کمونیزم را در سطح دنباله روی از یک حرکت که خودش را با حرکات ضد مذهبی آرایش کرده و با ادعای کسب مالکیت بر بدن، مبارزه با تجارت سکس، مبارزه با خودفروشی(از طریق غیر قانونی کردن آن!) قرار است تا سال ۲۰۱۷ “انقلاب جهانی زنها” را محقق کند، پائین آوردنست!

الف: نقد مضمونی

نقد کمونیستی به این جریان فمن، فقط نقد عمومی به فمینیستها نیست.فقط این نیست که فمن مثل سایر جریانات فمینیست به روبناهای مناسبات نابرابر حمله می کند تا زیر بناها را حفظ کند! بله فمن از مبارزه با نهادهای مذهبی و فحاشی به خدا و تلاش برای غیر قانونی کردن خودفروشی و مبارزات روبنائی برای حق ازدواج همجنس گراها و داشتن فرصتهای برابر برای زنها بیشتر نمی خواهد.اینها همه خواستهای درستی است.سوال اینست که آنجا که فمن می ایستد کمونیستها چه می کنند؟! نقد کمونیستی کجای کار است؟ بجز به به و چه چه گفتن به فمن، ما چیزی در بحثهای مصطفی صابر ندیدیم!

فمن خودش را موج سوم فمینیزم می داند. مدعی است که فمینیزم کلاسیک زمانش سپری شده و خالا نوبت خانمهای برهنه است که با نشان دادن بدن نیمه برهنه یا برهنه خود “راه بگشایند”! سایتهای فمن را بگردید بجز مبارزه با مذهب و تاکیید بر برخی خواستهای زنها و منجمله مبارزه با مردسالاری چیزی در مورد ریشه نابرابری نمی بینید! اینست که اینها شده اند موضوعات داغ مدیای غرب برای سر کار گذاشتن مردم و “جنبش اعتراضی” زن!فمینیزم همیشه در بن بست مناسبات سرمایه اسیر می شود و فمن هم از این بن بست گریزان نیست!

ب: نقد متد مبارزاتی فمن

نکته دیگری که شرکت کنندگان در مناظره بهش نپرداختند همین جداسازی متدهای مبارزه از مضمون مبارزه است. به فرض که تمامی اهداف فمن درست باشد. که این اهداف بسیار روشنتر در سایر حرکتهای فمینیستی فرموله شده بجز بخش “ضدیت با مذهبش”. سوال مهم اینست که متد رسیدن به این هدف تا چه اندازه قابلیت اجتماعی شدن دارد؟

کمونیستها از دیر باز نه تنها دغدغه مضمون فعالیتهای مبارزاتی داشته اند بلکه همانطور که مارکس می گوید، به همان اندازه راههای رسیدن به اهدافشان را هم دقیقا بررسی می کنند.

آیا برهنگی متدیست قابل اجتماعی شدن؟ یا یک کارنوالست که مرد و زن جامعه حداکثرش از کنارش با حیرت و کنجکاوی رد می شوند؟ فکر نمی کنم کسی مدعی باشد که این حرکت توان اجتماعی شدن داشته باشد! از قضا حتی اکثریت اعضای فمن هم برهنه نمی شوند!

آیا برهنه شدن، عملا به کسب مالکیت بدن زن می انجامد؟ اینهم فکر نمی کنم بجز شعاری در روزی پر هیاهو عملا کسی را بفریبد! کمونیستها حداقل چنین شعاری را که فمن می دهد جدی نمی گیرند چرا می دانند که مالکیت هیچ انسانی با برهنه شدنش محقق نمی شود! تا جامعه سرمایه داری هست، انسان مالک خودش نیست.آونحجا را کمونیستها نشانه می گیرند!

آیا یرهنه شدن زن، تابو شکن است؟ در غرب که چنین تابوئی نیست! البته هنوز کنجکاوی بر می امگیزد اما تابوئی نمی شکند! در شرق چطور؟ راستش زن در شرق تابوهایش اینجوری شکسته نمی شود! قبلا هم در مقاله ای مستقل توضیح دادم که مکانیزمهای بسیار پیچیده تری لازمست که جامعه از تحمیل تابوهایش خارج شود.عکس العمل واقعی جامعه شرقی به این جرکتها به هیچ وجه اقبال توده ای به این نوع مبارزات نیست که هیچ فقط جامعه و زن را از کنار فعال سیاسی و فرهنگی دور می کند.تجربه تا همینجای حامیان برهنگی حتی درون حزبشان هم همین امر را نشان داده! بجز تعدادی از فعالین سازمان جوانان حزب کمونیست کارگری، حتی در کمپینهای روز زن، فعالی ندیدیم که برهنه شود.چرا؟! خوب این باید پاسخ بگیرد! نکند اون “اسلامیها و لمپنها” نگذاشتند که برهنگی حداقل به یک حرکت جمعی کمونیستی کارگری نبدیل شود؟!

(۴)خلاصه:

خارج از بحثها و جدلهای داغی که بین تعدادی معدود در خارج کشور حول حرکت برهنگی انجام می شود، از دید من مسئله زن همچنان بر جایش باقیست و ذغدغه برابری زن و مرد برای جنبشهای اعتراضی. جنبش کمونیزم کارگری معادل همه جنبش اعتراضی نیست و نبوده.جنبشهای دیگر حاضرند و هر کدام متدها و اهداف خودشانرا دنبال می کنند. کار کمونیستهای کارگری اینست که با سلاح نقد به سرغا جهان موجود بروند.چراغ برگیرند و جامعه را از پرتگاهها برحذر دارند نه اینکه خودشانهم توی پرتگاه بیفتند! جامعه انتظار بیشتری از فعالین و رهبران کمونیزم کارگری دارد!

مبارزه برای آزادی زن، بخشی است از مبارزه برای سوسیالیزم. اینجا نقطه مهم افتراق راست و چپ است در مورد مسئله زن.می شود و باید از هر حرکتی هر قدر موقت و محدود دفاع نمود اما رقیب سیاسی را زیر بال گرفتن و برایش هورا کشیدن فقط جامعه را از ما دور می کند.اینجوری نه تنها اجتماعی نمی شویم بلکه بیشتر به حاشیه کشیده می شویم.سکوت در مقابل “جنبش سبز” را باید درسی کرد و دوباره به دام پوپولیزم نیفتاد!

منابع دیگر:

(۱)مصاحبه رادیو پیام در موضوع “جنبش برهنگی” و اعتراض به ستم زن (با شرکت آذر ماجدی، مصطفی سابر و سارا قاضی)

http://radiopayam.ca/march8.html

(۲)برخی مقالات از این نویسنده در نقد “جنبش برهنگی”

سعید صالحی نیا: دردسر های دفاع از کمپین برهنگی! در حاشیه پاسخ حبیب بکتاش به زهره مهرجو

http://www.rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/9384-1391-01-04-12-40-01.html

سعید صالحی نیا: نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام سیاسی

نگاهی به “پروژه دفاع از برهنگی” در مقابل جنبش اسلام سیاسی

سعید صالحی نیا: تابو و عبور از تابوها، چرخه ای بی پایان؟

http://rowzane.com/fa/articles-archiev/80-saeed-salehi/8743-1390-10-16-12-19-44.html

سعید صالحی نیا: آیا گلشیفته فراهانی، “قهرمان انقلاب زنانه” است؟ در حاشیه ادامه حمایت برخی کمونیستها از پروژه برهنگی

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/8855-1390-11-2-22-15-53

هواداران “کمپین برهنگی” چگونه از خودشان دفاع می کنند؟ نگاهی دوباره به مشکل فرهنگ برخورد به مخالف

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=31829

(۳) مختصری در باره فمن:

http://en.wikipedia.org/wiki/FEMEN

(۴)نقد به جنبش فمن از موضع فمینیزم: مگان مورفی

http://feministcurrent.com/6619/there-is-a-wrong-way-to-do-feminism-and-femen-is-doing-it-wrong/

(۵)نقد به فمن از زاویه فعالین چپ فمینیست فرانسه

http://www.ukraineupdate.com/2012/12/26/what-are-the-femen-about-french-feminists-ask/

http://www.rue89.com/rue69/2012/12/23/seins-nus-les-femen-phenomene-mediatique-ou-feministe-238004

http://seenthis.net/sites/184082

(۶)سعید صالحی نیا: سبز ضد انقلابی و سرخ انقلابی! معضل درک ماهیت سبز و برخورد با آن

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=9628

(۷)سعید صالحی نیا: ملاحظاتی در باره اعلامیه مهم جنبش ۹۹ در صد امریکا و فراخوانش برای برگذاری مجمع عمومی سراسری

http://rowzane.com/articles-archiev/80-saeed-salehi/8335-1390-08-27-22-31-23.html