سعید کرامت با منصور حکمت مشکل دارد نه حزب کمونیست کارگری

سعید کرامت از حزب حکمتیست اخیرا نوشته ای به بهانه یک مصاحبه از محمد آسنگران بر علیه کمونیسم کارگری و مشخصا منصور حکمت نوشته که اشاره به چند نکته را ضروری کرده است. گفتم که این نوشته فقط یک بهانه دیگری است چرا که ایشان در این مدتی که من نوشته های ایشان را دنبال کرده‌ام، کارش نوشتن با زبان و فرهنگ بسیار زمخت بر علیه کمونیسم کارگری و مشخصا احزاب کمونیست کارگری منصور حکمت بوده است. خودتان بروید آرشیو نوشته های یکی دو سال گذشته ایشان را ورق بزنید.
تیتر مطلب من مشکل سعید کرامت با منصور حکمت است، احساس من اما این است که سعید کرامت با کمونیسم مشکل دارد. سعی می کنم توضیح بدهم که چرا چنین احساسی دارم.
سعید کرامت می نویسد: “در زمان حیات منصور حکمت در سال ۱۹۹۹ نه تنها برخوردمان به رفقایی که از حزب کنار گرفتند سنجیده نبود، بلکه پیشتر از آن، برخوردمان به مخالفین خارج از حزب بسیار ناسنجیده و عامیانه بود. در نوشته ها و مصاحبه هایمان مراعات نرم های اجتماعی را نمی کردیم. به هر مخالفی انواع برچسپ ناروا میزدیم. آن فرهنگی که در مورد مخالفین بیرونی خود بکار گرفته بودیم هنگام جدل داخلی بر علیه همدیگر استفاده نمودیم و محصول آن اندوخته فرهنگی انشعابات پی در پی درون جنبش ما است.”
سعید کرامت عزیز! “انواع برچسب ناروا” را اسم می برند و اگر کسی احساس کند که بر وی “برچسب ناروائی” رفته، حتما جواب داده و جواب هم گرفته است. این است “نرم” حاکم بر جامعه! در سال ١٩٩٩ از مخالفین خارج از حزب احتمالا منظورتان “پیمان نعمتی” است. مخالفین درون حزبی هم ایرج آذرین و رضا مقدم! ما آنزمان با این مخالفین “درون و بیرون حزب” که گفتند حزب کمونیست کارگری از اسرائیل پول می گیرد تا فرهنگ آنتی سمتیزتی را در جامعه “نرم” کنند مقابله کردیم و اکنون متوجه شده ایم که این تقابل با آن فرهنگ اسلامی متأسفانه شما را هم آزرده است!
سعید کرامت عزیز! آن چیزی را که امروز روشنفکران و دانشگاهیان کراوات زده به خورد من و تو بعنوان “نرم حاکم بر جامعه” می دهند، نه نرم حاکم بر جامعه، که نرم حاکم بر سیاست جامعه طبقاتی است. اینها کراوات می زنند و بی حقوقی مطلق بر جامعه را توجیه می کنند، اما با زبان دیپلماتیک و مؤدبانه! کراوات می زنند که زن ستیزی و نپرداختن حقوق کارگران را مؤدبانه و با آمار و ارقام توضیح بدهند! و توجیه کنند. توجیهاتشان اما به درد کارگر و زن و انسان بی حقوق در آن جامعه نمی خورد. در همان چهاردیواری کلاسهای درس می ماند. “نرم” جامعه امروز این است که مردم جلوی مجالس و پارلمانها می روند، جلوی در ادارات و وزارتخانه ها می روند و سنگ و کفش پرتاب می کنند و حق خودشان را می خواهند. “نرم” امروز جامعه این است که در خیابانها میلیون میلیون انسان راه می افتند و “نرم”های جامعه طبقاتی را زیر پا میگذارند.
سعید کرامت از “انشعابات پی در پی درون جنبش ما” می گوید که احتمالا منظورشان جنبش کمونیستی است. واضح است که او وقت نکرده برود تاریخ “جنبش ما” را بخواند تا ببیند که این تاریخ پر است از بحثهای اینچنینی. ما که مثل مجاهدین مارکسیست کسی را از همدیگر نکشته ایم. بحث و استدلال کرده ایم. ما که مثل فدائیان خلق بر روی همدیگر اسلحه نگشوده ایم. بحث و استدلال کرده ایم. احتمالا خبر نداری که مارکس طرفداران باکونین را از انترناسیونال اول بیرون کرد! بحثهای لنین با منشویکها و کائوتسکی را ظاهرا نخوانده ای. بحثهای تروتسکی را بر علیه لنین را احتمالا ندیده ای. سعید عزیز این جنبش پر است از بحثهای اینچنینی. با “مؤدب” شدن یک کمونیست و محکوم کردن کل آن تاریخ هم یکشبه عوض نخواهد شد. با ور افتادن استثمار طبقاتی این “فرهنگ” هم رخت برخواهد برست.
سعید جان با اشاره به “دوران منصور حکمت” گفته ای: “ما ادعای با فرهنگترین قشر اجتماعی دنیا را داریم، اما خود پس از طی سه دهه فعالیت سیاسی، هنوز شیوه جدل سیاسی را فرا نگرفته ایم. در جدل های نوشتاری، بجای اینکه با استدلال روشن مواضع همدیگر را نقد کنیم، الترناتیو جدیدی را در مقابل بحث مقابل ارائه دهیم، سعی میکنیم شخصیت طرف مقابلمان را خورد کنیم.” ادعای حکیمانه ای است، اما کوچکترین صداقت و صمیمیتی در آن نیست. همین نوشته خودت را با همان عینکی که اینجا به دیگران تجویز می کنی بخوان تا یک دنیا توهین و تحقیر و عدم صداقت و ناصمیمت را در آن ببینی. سعید جان من هم در این “سه دهه” چیزهایی یاد گرفته ام. یکی از آنها این است که توهین و “عقده خالی کردن” و هتاکی فقط در چشم گوینده آن است. من اگر نقدی دارم و تو بخود می گیری، آن را توهین و هتاکی و عقده خالی کردن می بینی. برای اطلاع خودت بگویم که حتی رفقایت در حزب حکمتیست به نوشته هایت اینجوری نگاه می کنند.
بهرحال سعید جان نوشته ات نکات حاشیه ای زیادی دارد که معلوم است به آنها خوب فکر نکرده ای. اگر بجای این همه غرض ورزی به حزب کمونیست کارگری و راستش به منصور حکمت، نوشته رفقای انشعابی ات از حزب حکمتیست را هم بخوانی، متوجه می شوی که بسیاری از نکاتی که حزب کمونیست کارگری به کورش مدرسی در زمان انشعاب سال ٢٠٠۴ گفت، اکنون همراهان آن زمان وی هم تکرار می کنند.
سعید عزیز، یک نکته نخ نمای دیگری هم در نوشته ات هست که دوست دارم فقط یک جمله درباره آن بگویم. گفته ای که حزب کمونیست کارگری با پول یکی دو نفر مثل تو خواسته است تی وی راه بیاندازد. تو نه اول کسی هستی که به کمونیستها اتهام اختلاس و دزدی می زنی و نه آخرین هم خواهی بود. هر آنچه که نصیب دیگران شد، نصیب تو هم خواهد شد. به سیاست بچسب. از این اتهامات جنگ سردی چیزی به تو نمی ماسد.

لینک نوشته سعید کرامت:
http://www.azadi-b.com/G/2013/03/post_36.html

٢٧ اسفند ١٣٩١
rashid.yousefi@yahoo.com
http://rashidxan.wordpress.com/