سخنی با دوستان اتحادیه آزاد کارگران ایران ( اسد گلچینى ٬ مظفر محمدى )

مقدمه

در سه دهه حاکمیت جمهوری اسلامی، دو عامل، یکی سرکوب و دیگری تشکلهای دولتی خانه کارگر و شوراهای اسلامی مانع ایجاد تشکلهای توده ای کارگران (شورا و سندیکا) بوده اند.

(بگذریم که مجامع عمومی کارگری که ممکن ترین و سر راست ترین راه دخالت مستقیم کارگران در سرنوشت کار و مبارزه شان است، متاسفانه هنوز فعال جدی پیدا نکرده و اگر این جنبش راه بیافتد کسی عهده دارش نخواهد بود.)

در جریان ایجاد سندیکای کارگران شرکت واحد نه تنها دولت به جنگ این اتحادیه رفت و مبارزاتش را سرکوب و رهبرانش را دستگیر و شکنجه و زندانی کرد، مسئولین و دست اندرکاران شورای اسلامی کار و خانه کارگر هم مستقیما علیه اتحادیه ایستادند و به دفتر اتحادیه حمله و فعالینش را با چاقو و اسلحه تهدید و زخمی کردند. همان وقت "محجوب" که هم اکنون به عنوان نماینده کارگر در مجلس اسلامی نشسته و به مشروطه اش رسیده است به همراه "صادقی" به رهبران سندیکای شرکت واحد گفتند: "اگر میخواهید در ایران زندگی کنید باید از این کلمه سندیکا استفاده نکنید"، "از این به بعد خود خانه کارگر مستقیما برخورد میکند."

در غیاب تشکل های توده ای کارگری و از جمله به دلیل موانع فوق، فعالین کارگری در محافل و شبکه ها و نهادها و انجمن ها و کمیته های کارگری صرفنظر از تعلق خاص به یک کارخانه و محل کار و یا یک شهر و منطقه جمع و متحد می شوند. این شبکه های فعالین هر اسمی روی خود بگذارند در اوضاع و احوال معین کنونی پدیده ای مثبت است و اساسا جواب به وضعیت و شرایط معینی است که طبقه کارگر و بخصوص رهبران و فعالین کارگری در آن به سر میبرند. شبکه های فعالین کارگری تا آنجا که محل تجمع و گردهمایی تعدادی از فعالین کارگری است و تا زمانی که این شبکه ها به چاره جویی معضل پراکنده گی طبقه کارگر و مساله اتحاد و تشکلش می پردازند، مفید بوده و هستند. اتحاد فعالین کارگری که دستهایشان را به هم می دهند، فی النفسه ضروری و مثبت است.

این تلاش ها اگر در مسیری درست قرار بگیرد، اگر دارای یک افق کارگری و کمونیستی باشد، می تواند طبقه کارگر را گامهای مهمی به جلو ببرد. در همان حال بیراهه رفتنش هم می تواند به کارگر ضرر برساند و بخشی از نیروهایش را به هدر بدهد.

تجارب تا کنونی نشان داده است که بخش اعظم این نهاد و شبکه ها به جای این که نیرویشان صرف متحد و متشکل کردن کارگران در محیط های کار و بهر شکل ممکن بخصوص در مجامع عمومی کارگری که کاری بسیار ممکن و حیاتی است، شود و به جای اینکه طبقه کارگر را سر راست به منشا قدرت و اتحاد خود رهنمون شوند، خود دچار سردرگمی و ابهام می گردند و بدوا خود موضوع کار خود و یا موضوع کار همدیگر می شوند. در نتیجه طبقه کارگر از بخشی از نیروی فعاله خود محروم می گردد.

در این میان و در این سال ها ما به اسامی ای چون کمیته پیگیری، کمیته هماهنگی، شورای هماهنگی، جمعی از کارگران این و آن کارخانه، کمپین های تهیه طومار و جمع آوری امضا و جمع های دیگری که نام سندیکا و اتحادیه نیز برخود گذاشته اند، برخورده ایم.

ما بارها در مورد این کمیته، نهاد و شبکه ها صحبت کرده ایم. در مورد اینکه خود را همان تشکل توده ای کارگران قلمداد می کنند، در مورد نفوذ گرایشات غیر کارگری و غیر کمونیستی در میان این شبکه فعالین و این نهادها و تصویر وارونه ای که از تشکل و اتحاد و مبارزه طبقه کارگر به دست داده و میدهند و درباره سکتاریسمی که با خود حمل می کنند و به درون کارگران می برند گفته ایم و بحث کرده ایم. گفته ایم که سکتاریسم به کارگر نمی چسبد و کارگر بنا به موقعیت اجتماعی اش نمی تواند سکت باشد. منافع مشترک کارگران و سرنوشت مشترک، آن موقعیتی است که کارگر را از بورژوا و خرده بورژوا جدا و مشخص می کند و…

برای مثال:

ـ مبارزه برای اصلاحات که یک جزء دایمی مبارزه کارگری و کمونیستی است، در این نهادها تا سطح یک رفرمیسم تمام و کمال و یک افق عمومی برای طبقه کارگرارتقا می یابد.

ـ ایجاد جمع هایی ازکارگران و یا شبکه فعالین با عناوین گوناگون را جای سازمان توده ای کارگران در محل کار می گذارند و وظایف آنها را برعهده میگیرند. بی توجه به اینکه نمیتوان تک تک فعالین کارگری را از محیط کارشان بیرون کشید و اسمش را اتحادیه یا تشکل توده ای کا رگران گذاشت.

– به خود مشغولی این شبکه ها، اعضا یش را از محیطهای طبیعی کارو زندگی کارگران دور کرده و بیشتر مشغول جلسه و ارتباط با هم بوده اند.

ـ برای هر اتحاد عمل کارگری بر سر مبارزات جاری قید و شرط دارند. در حالی که اتحاد عمل یک مقوله کارگری است و کارگر بر سر مطالبات معین با هر خطی که بیاید مجبور به اتحاد عمل است.

علاوه بر اینها این گرایشات، مشوق بی تفاوتی سیاسی کارگران نسبت به مسایل اجتماعی و سیاسی هستند و حزب گریزی را در میان آنان نماینده گی و تبلیغ می کنند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران

اتحادیه کارگران اخراجی و بیکار که اکنون به اتحادیه آزاد کارگران تغییر نام داده است یکی از این شبکه های فعالین کارگری است. در اینجا مشخصا با دوستان و فعالین کارگری که در این اتحادیه جمع شده اند سر سخن را باز می کنیم.

نفس گردهم آیی تعداد قابل توجهی از فعالین و دوستداران کارگران و کارگران سوسیالیست صرف نظر از هر نامی که روی خود می گذارند، مثبت است و امکان دخالت و همفکری و همکاری آن ها را فراهم می کند. این محافل و شبکه های فعالین و رهبران کارگری هر اندازه وسیع و گسترده باشند، به شرط اینکه راه درست انتخا