جهنم اسلامی ودنیای پناهندگی در غرب

موج اعدام های اخیر در ایران با ر دیگر وجدان عمومی انسانهای آزادیخواه را جریحه دار کرد . در یک ماه ونیم اخیر حدود ۷۵ نفر به جوخه های دار سپرده شدند و باز جمهوری اسلامی ورقی دیگر بر جنایات خودش در پرونده سنگین و ضد انسانیش افزود . جمهوری اسلامی بختک شومی بود که از سه دهه تا کنون با تبعیض و سرکوب و شکنجه و اعدام وتجاوز می خواهدبا حقنه کردن سلطه خویش بر گرده مردم فقیر چند صباحی به عمر خود بیافزاید و وام سیاسی برای خود بخرد و جانیان اسلامی فکر می کنند که با برپا کردن طناب دار موج جدیدی از هراس و وحشت را به جامعه تزریق می کنند و به وسیله این فضای وحشت دامنه اعتراضات مردم معترض را قیچی می کنند و به همین خاطر هر روز در گوشه و کنار ایران و در زندانهای شهرهای مختلف و یا در ملاء عام شاهد آدم کشی این جانیان هستیم .

به بهانه قانون و اقدام علیه امینت و محارب با خدا می کشند و خانواده از هم می پاشند و این تفسیریست واقعی از جهنم اسلامی در ایران ، که با قتل عمد دولتی پایه های لرزان خود را نگه داشته است . در چنین جهنمی که قطعا زندگی در آن غیر قابل تحمل است هر ماه و هر هفته و تعداد زیادی از زن و مرد به کشورهای اروپایی پناهنده می شوند تا با آرامشی نسبی بتوانند به زندگی خود ادامه دهند و درصد زیادی از این آدمها در طول راه قربانی قاچاقچی می شوند و جان خود را از دست می دهند و کسانی دیگر که اگر شانس بیاورند و به اروپا برسند در واقع به جهنمی دیگر و با رنگ ولعاب دیگر پای می گذارند و آن هم جهنم پناهندگی و برزخ کمپ پناهندگیست .در واقع شخص پناهنده برای حفظ امنیت خود که شامل: امنیت جانی و رفاه اجتماعی و تامین زندگی خود به اروپا پناهنده می شود. وقتی نگاه می کنیم زیر بنای جامعه در هر دو حالت یکیست و فقط روبنای سیاسی آن فرق می کند .

جمهوری اسلامی با زیر بنای اقتصادی سرمایه داری و با آخوندهای دزد میلیاردی و روبنای مذهبی و فضای بسته سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی ، و از آن طرف غرب با زیر بنای سرمایه داری و دزدان نا محسوس در غالب مالیات گیرنده و قانونمندی اجتماعی دارند خون طبقه کارکن جامعه را می مکند . البته آزادی های اجتماعی ورفاه نسبی در غرب وجود دارد و آن نیز حاصل مبارزه طولانی طبقه کارگر و مردمان آزادی خواه است و نه اینکه الطاف حکومت سرمایه و سیستم رفاه . برای اینکه به این جهنم بی خانمانی و این دنیای پناهنگی پایان دهیم همانا باید برای برچیدن قوانین پناهندگی مبارزه کرد و پناهندگی را باید حق هر انسان دانست که از جهنم حاکمیت موجود کشور خود فرار می کنند و نیز باید سرمایه داری جهانی و دول متحد غرب و آمریکا را برای جنگ افروزی در مناطق جهان سوم محکوم کرد و دید جهانیان را بسیج کرد که دنیایی بدون جنگ و با آرامش هم می تواند وجود داشته باشد . دنیای ما یک دهکده جهانی است و به همه آدمها تعلق دارد باید مرزها را شکست و فرق ها را بر انداخت زیرا که ما وطن نداریم هر جا که چرخه زندگیمان بگذرد و آرامشی داشته باشیم همانجا وطن ماست .