فقر و گرسنگی و نداری کودکان در زیر سلطه‏ی نظام‏های سرمایه‏داری!

شباهنگ راد

اوج شقاوت، بی‏رحمی و جنایت سرمایه را می‏توان در تصاویر فوق مشاهده نمود. همه جا کودکان به چنین وضعِ دهشتناکی روبرو می‏باشند و دنیای آنان، دنیای کودکی نیست؛ دنیای شادی و نشاط و سر زندگی نیست؛ دنیای فقر و بدبختی و به‏هرز رفتن زندگی‏شان در زیر سلطه‏ی نظام‏های به‏اصطلاح متمدن، پیشرفته و دولت‏های حامی آنان می‏باشد. این وضعیت دیگر برای آنان قابل تحمل نیست؛ به صدها دلیل، از جمله از گرسنگی و بی غذائی مفرط می‏توان استخوان‏های‏شان را شمرد و بی آبی دیگر رمقی برای آنان بر جای نه‏گذاشته است. هزاران نفر روزانه دارند تلف می‏شوند و لاشخورها هم منتظر از کار افتادن ضربان قلب‏شان می‏باشند. کسی بداد آن‏ها نمی‏رسد و به‏اصطلاح نهادهای حمایتی و قطع‏نامه‏ها هم در این دنیای سراسر ظلم کارساز نیست.

 

بنایه گفته‏ی خودی‏های‏شان یعنی سازمان ملل متحد – یونیسف، روزانه بیش از ۲۶ هزار کودکِ زیر ۵ سال دارند به‏دلائل متفاوت می‏میرند؛ حدود ۲۹۰ هزار کودک زیر ۱۵ سال در سال گذشته، جان‏شانرا از دست داده‏اند و بیش از ۲ میلیون نفر دیگر، به‏دلیل ابتلاء به بیماری ایدز دارند با مرگ دست‏و‏پنجه نرم می‏کنند؛ از هر ۵ نفر، ۱ نفر به آب آشامیدنی سالم و تقریباً نیمی از آنان به فاضلاب بهداشتی دسترسی ندارند؛ هم‏چنین ۲ میلیون نفر به‏دلیل بیماری اسهال از بین رفته‏اند و ۲ میلیون نفر دیگر مجبور به خودفروشی هستند؛ ۲۷۵ میلیون کودک در معرض خشونت‏های خانوادگی قرار دارند و ۱۲۶ میلیون کودک در سطح جهان، شغل‏های مخاطره‏آمیز دارند.

در دنیای امروزی و در دنیای به‏اصطلاح متمدن، آمار و ارقامِ مرگ و میر کودکان به هزاران و میلیون‏ها رسیده است و بی‏تردید نمی‏تواند نمایان‏گر تمامی آن واقعیاتی باشد که امروزه کودکانِ سرتاسر جهان با آن مواجه‏اند.

 

به‏دروغ می‏گویند که جای کودک در میادین تولیدی، خیابان‏ها و امثالهم نمی‏باشد و می‏بایست از کودکی خود لذت ببرند و در میادین آموزشی با هم‏سن و سال‏های خود به فراگیری علم و دانش بپردازند؛ به‏دروغ می‏گویند که کودکان فارغ از تمامی مصائب و مشکلات موجود می‏بایست از امکانات و نعمات جامعه بهره‏مند گردند و از بدن‏های نحیف‏شان به‏عنوان نیروی کار مورد استفاده قرار نه‏گیرد. این‏ها همه سخنان پوچ و بی‏مایه‏ای‏ست که نمی‏تواند با حیات و حاکمیت ظالمانانه‏ی سرمایه‏داران، هم‏خوانی داشته باشد.

 

سرمایه‏داران دنیا را به دهکده‏ی پر از منفعت خود تبدیل نموده‏اند و هر روره دارند به جان و مال محروم‏ترین اقشار جامعه تعرض می‏نمایند و زندگی را بر آنان و به‏ویژه برای کودکان تیره و تار نموده‏اند؛ کودک در دنیای تعریف شده‏ی آنان کاملاً بی افق می‏باشد و از فردای خویش بی‏خبر است. جنگ براه می‏اندازند و بدن‏های نحیف‏شانرا نشانه می‏گیرند تا چرخش سرمایه از مسیر و روند دل‏خواه‏ی‏شان از حرکت باز نه‏ایستاد. قداره‏بندان و زورمداران دنیا را تصاحب نموده‏اند و به همه جا قشون پیاده می‏نمایند و قصد دارند تا دنیای انسانیت و بشریت را در زرورق "برقراری نظم نوین جهانی" باز تعریف نمایند. به اثبات رسیده است‏که سرمایه‏داران به‏منظور تحقق اهداف کثیف‏شان به هیچ‏کس رحم نمی‏کنند و کودکان هم از جمله قربانیان صف اوّل آنان در این منطقه و آن منطقه، در این قاره و آن قاره قرار دارند.

 

به‏واقع که جنایات روا شده‏ی منفعت‏طلبان و سودجویان در حق کودکان آن‏چنان عیان و گسترده می‏باشد که قابل کتمان نیست. بی نشاطی، بی افقی و فقر کودکان در زیر سلطه‏ی این نظام‏ها، پایانی ندارد. به‏دلیل نداری والدین‏شان از تحصیل محروم می‏گردنند و روانه‏ی خیابان‏های نا امن می‏شوند؛ از داشتن کفش و پوشش لازمه محروم‏اند و در حسرت یک لقمه نان‏اند. این چه دنیایی‏ست که جانیان بشریت برای کودکان ساخته‏اند؛ این چه دنیای بی‏رحمی‏ست که کودک می‏بایست به‏خاطر آب، جان‏اش را از دست به‏دهد؛ این چه دنیای وحشی و خشنی‏ست که میلیون‏ها کودک می‏بایست به‏جای فراگیری علم و دانش در سخت‏ترین شرایط به کار طاقت‏فرسا و ناخواسته تن در دهد.  این دنیا را به‏ زور و چماق، به آنان تحمیل نموده‏اند و شکارچیان انسان و سوءاستفاده کنندگان هم، همه جا بساطِ منفعت خود را پهن نموده‏اند و دارند از هر طریق و زیر لوای "انسان‏دوستی" به حریم و بدن‏های‏شان تعرض می‏نمایند.

حقیقتاً که به‏خوبی می‏توان سرنوشت و قصه‏ی میلیون‏ها کودک را در این دنیای نابرابر و ناعادل ترسیم نمود. سرنوشت و قصه‏ی پر از درد و رنجی که با آرمان‏های جوامع‏ی انسانی فاصله داشته و نمودار بی آیندگی آنان می‏باشد. این دنیا را نه تنها برای کودکان بلکه برای میلیاردها انسان محروم سرتاسر جهان ساخته‏اند و از قبل چنین وضعیتی‏ست که دارند، سرمایه‏های کلان خود را کلان‏تر می‏نمایند. روشن است‏که کودکان در چنین روابط و مناسباتی چشم‏انداز روشنی نه‏خواهند داشت و بر بار مشکلات و مصائب‏شان افزوده خواهد گردید؛ روشن است‏که این دنیای سرمایه‏داران و منفعت‏طلبان است؛ روشن است‏که این‏ها از زمره وظایفِ غیر انسانی سرمایه‏داران جهانی‏ست و آمده‏اند تا زندگی و شادابی را از کودکان به‏گیرند؛ آمده‏اند، آنانرا مورد سوءاستفاده‏های گوناگون قرار دهند؛ آمده‏اند تا لبخندهای کودکانه‏ی‏شانرا به غم و اندوه مبدل سازنند؛ آمده‏اند تا زندگی و شادی را از کودکان به‏گیرند و به‏جای آن تلخی و نا کامی، نصیب‏شان سازنند.

 

در این دنیا، فقر، تنگ‏دستی و بدبختی همگانی شده است و مختصِ این و آن جامعه، این و آن قاره نمی‏باشد. این‏ها نمایان‏گر سیاست‏های ارتجاعی و غیر انسانی‏ست که طبقه‏ی سرمایه‏دار، نماینده‏ی تام‏الاختیار آن می‏باشد. این دنیای ظالم و نابرابر، نیازمند دگرگونی‏ست؛ نیازمند آن است تا حاکمیت سرمایه‏داران با تمامی حامیان ریز و درشت‏اش به سطل‏های اشغال ریخته شوند و دنیای انسانی و عدالت‏خواه جای‏گزین آن گردد. طبیعتاً کودکان در میدان‏های تعریف شده‏ی آنان، هیچ‏گونه منفعتی ندارند و آینده‏ی‏شان مسیر تباهی ه
ر چه بیش‏تر را طی خواهد نمود. در عمل به اثبات رسیده است‏که نظام‏های طبقاتی و سرمایه‏داران در فکر آموزش صحیح کودکان و فراهم نمودن نیازهای اولیه‏ی زندگی‏شان نمی‏باشند و با تمام وجود در صدد چپاول و بی حقوقی هر چه بیش‏تر آنان‏اند.

ایدئولوژی سرمایه، ایدئولوژی مدافع‏ی حقوق کودکان نیست بلکه ایدئولوژی‏ست که در خدمتِ سرمایه‏داران و سودجویان قرار گرفته است. بنابراین نظام‏ها، حاکمیت و ایدئولوژی‏ای قادراند از حقوق و خواسته‏های کودکان دفاع نمایند که برخاسته از منفعت استثمار شوندگان باشد. تنها در چنین مناسبات و روابطی‏ست که کودکان می‏توانند بدور از تمامی مشکلات و مصائب جامعه، به آینده‏ی‏شان خوش‏بین باشند و با تمام وجود از کودکی خود لذت به‏برنند. بی‏تردید تغییر و دگرگونی مناسبات دنیای ظالمانانه و برقراری حاکمیت کارگران و زحمت‏کشان می‏تواند، متضمن آن جامعه و آرمان‏هایی باشد که کودکان در آن ذینفع‏اند. بدون کمترین شک و شبهه‏ای باید اعلام نمود که تحقق این امر امکان‏پذیر بوده و از هم‏اکنون می‏توان در این دنیا، شادی و لبخندهای بی آلایش کودکان را متصور نمود.