“صحبت از قدرت و عشق – شعری از پُل اِلوار”

“از همه مرارتهایم،
در میان مرگ و خویشتن،
از میان نومیدی ها و
جستن دلیلی برای زنده ماندن؛
تنها از بی عدالتی و شرارت انسانها خشمگینم..
و از پذیرفتن آن ناتوان!..
* * *
مبارزان اسپانیا در لباسهایی برنگ خون،
رزمندگان یونان با لباسهایی برنگ آسمان،
نان.. خون.. آسمان..
و حق داشتن امید؛
برای تمام بی گناهانی که از زشتی نفرت دارند..
* * *
نور همیشه به مُردن نزدیک است،
و زندگی همواره آماده تبدیل شدن به خاک..
اما بهار همیشه تولد دوباره می یابد..
جوانه ها از عمق تاریکی برمی خیزند؛
گرما بازمی رسد..
و ادراک ضعیف خودخواهان را
یارای مقاومت در برابر حرارت نیست..

من صدای آهسته آتش را می شنوم،
که از سرد شدن سخن می گوید..
و صدای مردی را،
که از چیزهایی سخن می گوید
که با آنها ناآشناست..
* * *
تو که ضمیر حساس جسم من بودی،
تو که مرا ساختی
و برای همیشه دوستت دارم؛
تو با ستم و با زخم،
سازش نخواهی کرد..
تو در رؤیای خویش،
آواز شادی زمینی را خواهی خواند..
تو آزادی را آرزو خواهی کرد..
و من تداوم تو خواهم بود!..”

مختصری درباره شاعر:
پُل اِلوار (۱۹۵۲ – ۱۸۹۵) میلادی، شاعر فرانسوی و یکی‌ از بنیانگذاران جنبش سوررئالیسم بود. وی از سال ۱۹۲۷ با کمونیستها فعالیت می‌ کرد، و همچنین از سال ۱۹۴۲ به بعد رسما عضو حزب کمونیست فرانسه بود.
پُل اِلوار در سال ۱۸۹۵ میلادی در شهر سن دنی فرانسه بدنیا آمد. در ۱۵ سالگی به علت ابتلا به بیماری سِل  مجبور شد تحصیل را رها کرده، و برای بهبودش بمدت یکسال و نیم به کوهستانهای سوئیس سفرکند. پس از بهبودی و بازگشتش به پاریس، برای اولین بار چند قطعه از اشعار خود را در مجلات مختلف ادبی فرانسه به چاپ رسانید.
او در سال ۱۹۱۴ به خدمت نظام احضار شد و در بخش پرستاری آن انجام وظیفه کرد، در سالهای ۱۹۱۷ و ۱۹۱۸ بترتیب اولین و دومین کتابهای شعر خود را به نامهای: “وظیفه و نگرانی” و “اشعاری برای صلح”، بچاپ رسانید.
الوار پس از پایان جنگ، با آندره برتون، لویی آراگون و فیلیپ سوپو آشنا شد، و با شرکت آنان جنبش ادبی سوررئالیسم را پایه گذاری کرد.
در سال ۱۹۲۴ پس از جدایی از همسرش، سفری را بدور دنیا آغاز کرد، و در پی بازگشت خود آثاری را از جمله: “مرگ از نمردن”، “چشمان پُرثمر”، و مجموعه “پایتخت اندوه” – که یکی‌ از بهترین کارهای اوست – منتشر کرد، که همگی لحنی هیجان‌انگیز و پرشور داشتند.
پُل از سال ۱۹۲۷ به بعد با کمونیستها در ارتباط بود، و در همین سال بود که در بحبوحه اشغال فرانسه توسط آلمان نازی قطعه مشهور خود بنام “آزادی” را سرود. وی درسال ۱۹۳۰ در کنگره “نویسندگان انقلابی جهان” انترناسیونال دوم در شوروی شرکت داشت.
اِلوار در سال ۱۹۴۲ در حین اشغال فرانسه و پس از ارتباطش با جنبش ملی‌ مقاومت، رسماً به حزب کمونیست فرانسه پیوست.
پس از جنگ جهانی دوم پُل اِلوآر بدلیل اشعار اجتماعی و فعالیتهای سوسیالیستی خود، شهرت خاصی پیدا کرد. در همین سالها بود که در جنگهای داخلی‌ اسپانیا شرکت کرد، و به عنوان شاعری که شعر را از بُعد شخصی به بعد اجتماعی و مردمی کشانید؛ شناخته شد.
اشعار پُل اِلوار فرانسه را در بین دو جنگ جهانی‌، بیشتر از شاعران دیگر تحت تأثیر خود قرار دادند. عمق نفوذ اشعار وی شاید از اینجهت بود که در آنها در عین اینکه دستمایه اجتماعی و سیاسی موجودند، اغلب رنگی از عشق و عاطفه نیز همراه دارند. این اشعار بعلت محتوای انساندوستانه و توصیف احساسات عمیق و پرشور خود، تأثیری عمیق روی تمام اقشار مردم گذاشتند و بدین ترتیب او بهترین شاعر نسل خود گشت. شعرهای اِلوار معمولا کوتاه، فشرده، و مخاطبه‌ای هستند.
تجربه‌های شرکت او درجنگ داخلی اسپانیا، نبرد مخفیانه اش با اشغالگران نازی و نیز سایر حوادث زمان، او را به شاعری همیشگی‌ برای محرومان و آزادیخواهان تبدیل ساخت.

منابع دیگر:
“صحبت از قدرت و عشق – پُل اِلوار” ترجمه انگلیسی:
http://www.poetryintranslation.com/PITBR/French/Eluard.htm#_Toc8375612
“تنها یک لبخند – شعری از پُل اِلوار” ترجمه از زهره مهرجو:
http://www.rowzane.com/articles-archiev/168-1391-01-17-20-21-57/11561-q-q-.html
“شعری برای آزادی – پل الوار” – ترجمه از زهره مهرجو:
http://www.rowzane.com/index.php/annonce-archiev/82-reports/10809-1391-05-28-21-20-32
“شعری برای گابریل پِری – پل الوار” – ترجمه از زهره مهرجو:
http://www.rowzane.com/index.php/annonce-archiev/82-reports/10721-1391-05-22-06-54-19