چند نکته ای که باید گفته شوند!

من در نوشته “حقایقی برای ثبت درتاریخ”، چند مسئله اساسی را مطرح کردم. ازجمله ی آنها زیر سوال بردن دو حزب و رهبریشان،صدور حکم راست روی و تکرار کردن احکام کهنه مخالفین کمونیسم علیه دو حزب برای هموار کردن راههای پیشروی در انتخاب های جدید، چراغ سبز دادن به ایجاد تفرقه در رهبری دو حزب، انتخاب روش و سنت تحقیر و کنایه زدن با دست بردن به گنجینه ی سنتهای احزاب و جنبش های دیگر،نامه ی منصور حکمت و پرنسیپ هایش درباره ارتباط با کومه له،اسناد متمایز موضع من درباره مسئله پیوستن حزب اتحاد در سال ۲۰۰۷ و تکرار دوباره آن در سال ۲۰۱۲،اتحاد عمل “همکاری و هماهنگی” و آوردن فاکتهایی از بحث سناریوی سیاه و سفید و منشور سرنگونی جمهوری اسلامی و…
رفیق رحمان حسین زاده از جواب به‌ این مسایل اساسی، طفره رفته و در عوض مسائل دیگری را پیش کشیده است.به همین دلیل سوالات من بدون جواب مانده اند. بعلاوه، رفیق، ما رانصیحت می کند که این جدل در اولویت قرار نگیرد. اما ضروری است بار دیگر چند نکته را روشن کنم.

۱–قبل از هر چیز تهمت های ناروا و هدفمندیرا که گویا من با بکار بردن “حزب حکمتیست، جناح هیئت دائم ” به رفقای یک ربع قرن خود بی احترامی کرده ام را تکذیب و رد می کنم. خواننده میتواند این “بی احترامی” بزرگ را که رفیق آگاهانه و هدفمند برای من تراشیده با حرفهای ناروا و طعنه آمیز و عبارات نامربوط در بیانیه خودشان مقایسه کند که رفیق رحمان آنها را مسکوت گذشته است، تا روشن شود که او علیه‌ تحقیر موضع نگرفته‌، بلکه آگاهنه و برای توجیه‌ ان، به اتهام زنی علیه من پرداخته است. این هم هنری است که‌ دلبخواهانه از زبان دیگران علیه خود بی احترامی بتراشید.
اگر رفیق، به حرفهای من قانع است که نبایدرفقایی را که سالها به آنها افتخار کرده ای بشکنی و کوچک کنی، آنوقت حتی اگر هر انتقادی در اینباره از من هم داشته باشد، میبایست با صراحت در مورد بیانیه خود، صحبت میکرد. اما او از این کار طفره رفته و در عوض علیه من به اتهام تراشی دست زده است.
در حقیقت هر کسی از آن عبارت من این تفسیر راداشته باشد،عمدا و با هدف مخفی کردن حقیقت دیگری است. اگر مسئله به این سادگی است که “صدها کمونیست حزبشان خود را حکمتیست می نامند”؟ پس حزب جناح دیگر چه نام دارد که شما آنها را فرقه یاغی و دنباله رو رهبر معنوی می نامید؟ مگر آنها همخود را حزب حکمتیست نمی نامند؟ شما که در اینباره از ما گلایه دارید، می بایست خطاب به مخالفین کنونی و همسنگران دیروزتان تمدن و سیاسی بودن را رعایت کنید! سوال این است که نه فقط ما بلکه جامعه اگر بخواهد با اسم بردن، این دو حزب را از هم جدا کند؛ چاره اش چیست؟جواب شما ساده است،شما باید، ما را حزب حکمتیست و جناح دیگر را فرقه بنامید.اما اگر کسی با این حکم سیاسی شما موافق نباشد، به این معنی است که به “صدها کمونیست درون حزب شما” بی احترامی کرده است؟!

دوستان عزیز!این مسئله و موضع کاملا سیاسی ماست. اگر نقد سیاسی دارید بگویید، اما به نفرت پراکنی پناه نبرید. مطمئن باشید، حزب سیاسی بر مبنای پروپاگاند و نفرت پراکنی بنانمی شود. حزب سیاسی خط سیاسی وهشیاری سیاسی لازم دارد. بحث سیاسی را به شیوه سیاسی پاسخ دهید و از خود به شیوه سیاسی دفاع کنید.هر وقت حتی تنها با یک حرف یا اشاره ای اسم دو حزبتان از هم جدا شد؛قول میدهیم هر کدام را با همان اسم، مورد خطاب قرار دهیم که‌ برای خود انتخاب میکنند.

۲-اگر غیر از ما هیچ جریان دیگری نمیگوید”حزب حکمتیست نمانده ” و حتی اگر همه یکی از جناح ها را حزب حکمتیست گذشته می داند، دلیل آشکاری دارد.نمیشود شهادت مخالفین و رقبای حزب حکمتیست بر سر ماهیت جدال جناح های داخل این حزب را گواه حکمتیستی بودن به حساب آورد.
دلیلش به این سادگی است که آنها برای یک هدف سیاسی روشن و آشکارا ضد حکمتی،جناحی از حزب حکمتیست را با آن حزب معرفی می کنند. میشود اسمشان را لیست کنیم و با اشاره به اسناد بحث کنیم که، این جریانات اگر امروز بر این حکم صحه می گذارند،سالهاعلیه حزب حکمتیست واحد و یکپارچه، دشمنی کرده اند. آنها به گرمی و اشتیاق از بحران و انشقاق در این حزب استقبال کردند.برای تحقق انشعاب تلاش زیادی بعمل آوردند. برای پشت کردن به خط و سنت سیاسی حزب حکمتیست فراخوان دادند. برای جناحی از این انشقاق پروژه داشتند، پروژه هایشان علنی وروشن است. دقیقا درادامه همین سیاست و خط، بعد از انشقاق، طرفی را به نام حزب حکمتیست به رسمیت شناختند. ما همان وقت در برابر آنها از حزب حکمتیست دفاع کردیم. شما نه تنها در برابر موضعگیری آنها بر ضد حزبتان یک کلمه نگفتید و با سکوت رضایت خاطر خود را از تعرض آنها هم نشان دادید، بلکه‌ حتی از دفاع ما هم نگران شدید. اسناد آن تماما جلو دست است. حالا بگویید که شما با کدام معیار و ارزیابی حزب حکمتیستید و ما راست ؟!

۳-درباره نامه ی منصور حکمت در رابطه با ارتباط با کومه له محتوا و پرنیسپهایش اهمیت دارد نا تاریخ آن. حکمت میگوید، اگر قرار است بین ما ارتباطی برقرار شود،به این دلیل که آنها ارتباطشان را قطع کرده اند، باید آنها هم پیشقدم شوند. این برای سالهای۹۸و۹۹و۲۰۰۰ و هر زمان دیگر، صادق است و حداقل نمیتواند در سال ۱۹۹۹ برعکس شده باشد.البته با ایجاد تحول سیاسی در هر یک و یا از هر دو طرف، ممکن است مسئله دیگر موضوعیت نداشته باشد. واکنون این تحول در شما ایجاد شده است.فراموش نشود که بحث ما بر سر ارتباط سیاسی و رسمی میان هر دو تشکیلات است . این هیچ تشابهی با دخالتگری سیاسی در جدال چپ و راست درون کومه له که نزد رفیق رحمان قاطی شده است، ندارد.شرط این ارتباط هم در نامه منصور حکمت بسیار روشن است که، کومه له باید خودرا از جناح فالانژ جدا کند. این خود جدا کردن باز هم نه در سالهای ۹۸،۹۹ونه در ۲۰۰۰ و حتی بعد از جدای تشکیلاتی شان در سال۲۰۰۰ و حداقل تا مارس ۲۰۰۱ که منصور حکمت در انجمن مارکس دوباره در بحث (بحران و انشعاب در کومله) رهبری کومه له را فراخوان می دهد، بلحاظ سیاسی اتفاق نیفتاده است.

از آن ببعد دیگر حرف منصور حکمت را نداریم و هر کس میتواند تفسیر خود را داشته باشد. بروز اختلاف بین رهبری کومله و جناح فالانژ، که مثل یک فاکت و سندی برای حکم ” برقراری رتباط با کومله از دیدگاه حککا کاملا عادی بوده‌”،‌ اشاره‌ شده‌، هم در سال ۹۹ شروع نشد. بلکه قبل تر و از زمان نامه منصور حکمت در ۱۹۹۸ شروع شده بود. فکر میکنم برای اثبات این واقعیت که طبق آن نامه تلاش برای ارتباط با کومه له از دیدگاه رهبری حککا کاملا عادی نبود، کفایت کند. البته نه برای برقرای ارتباط، بلکه برای تشویق رهبری کومه له به مقابله با جناح مهتدی،تلاش سیاسی زیادی بعمل آمد.
در مرود آندوره تلاشهای حزب حکمتیسیت برای همکاری موردی مشخص با کومه له، من باز همین نامه را بخاطر داشتم. اما تا آنجا که مطلعم، در این تلاش ها، بحث از برقراری مجدد رابطه دو طرفه با کومه له و فرستادن هیات رهبری به مقر مرکزی شان و اتحاد عمل وهمکاری و هماهنگی بر اساس پلاتفرم چند ماده ای فراگیر و گسترده در میان نبود.
اگر سندی بر خلاف این قضیه باشد، باید معرفی شود.تلاشهایی که از طرف حزب حکمتیست بعمل آمد، از سنخ همان تلاشهای دوره منصور حکمت، تلاشهای سیاسی با هدف تشویق و هدایت کومه له برای پایبندی به یک خط رادیکال و چپ بود. این تلاشها هم ممکن بود بر اساس همان پرنسیپهای حکمت، به ایجاد ارتباط نزدیک و اصولی بین دو طرف بینجامد.اما متاسفانه امروز نه تنها آن روحیه سیاسی استوار منصور حکمت نمایندگی نشده است، بلکه در عوض بجای اینکه با فشار کمونیستی، جهتگیری چپ در کومله تقویت شود،به راست روی آن امتیاز داده شده است. در یک اطلاعیه،کومه له،جریانی چپ و دو حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان راست، نامیده شده اند. در این جدال، دفاع شما از چپ و مطرح بودن کومه له و حزب کمونیست ایران و تاکید بر راست بودن و بی نقشی حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان ، یک معنی سیاسی آشکار و صریح تری دارد و از جدال ما بر سر مساله ارتباط و پلاتفرم ۴ ماده ای برای همکاری و هماهنگی فراتر می رود.

۴- با وجود این که از دیدگاه کمونیسم دخالتگر حکمت، کار مشترک موردی و مشخص نه‌تنها با هر جریان چپ بلکه با هر جریانی که بر سر مسئله و اقدام سیاسی مشخص به توافق برسند، غیر ممکن نیست و مجاز است، اما بشیوه ای که رفیق رحمان بر آن تاکید و اصرار دارد، این هرگز قرار نبود مشخصه و تمایز کمونیسم دخالتگر حکمت باشد و و تبدیل به‌ سندی شود برای ثابت کردن “چپ غیر دخالتگر و منزوی” بودن امثال من.
این اتهامی است که به آن کمونیسم نسبت داده می شود. قرار بود دخالتگری کمونیستی مستقیما در رابطه با جامعه معنی داشته باشد نه در رابطه باچپ.قرار بود دخالتگری کمونیستی معنای کار مستقیم این کمونیسم بمثابه جنبش وحزب و سنت طبقاتی متمایز با بقیه چپ باشد و ظاهر شدن به عنوان یک نیروی اجتماهی رهبر،سازمانده وعامل تغییر.برخلاف دیدگاه رفیق من، قرار بود نشان دادن تمایز و نقد دیگر انواع چپ یک ویژگی باشد،نه این که این دخالتگری از طریق زدن درب جریانات دیگرچپ ها تعقیب و میسر گردد. اگر قرار بود سنت کمونیسم دخالتگر حکمت با همکاری و هماهنگی با جریانات چپ تداعی یا این یک ویژگیش باشد، چپ های حاشیه دهها سال گذشته در منطقه و دنیا، بیشتر از کمونیسم کارگری دست بالا داشته و با این معیار هم بیشتردخالتگر می بودند. متاسفانه این یک عقبگرد بسیار بزرگ است.

۵- اگر حزب و کسانی خود را در خوب و بدی احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان مسوول می دانند،دیگر نمیتوانند بگویند ما تمام تلاشمان را کردیم که آنها را به جریانی موثر تبدیل کنیم ، اما از آنجا که این در اولویت کسان دیگری قرار نداشت که منظور “بخشی از رهبری دو حزب هستند”، این مسئله بانجام نرسیده است. به این معنا که شما تلاش کردید و دیگران مانع اند.به این ترتیب جنبه خوب این تاریخ به شما تعلق دارد که تلاش کرده اید این کار انجام شود و جنبه بد هم به کسان دیگری که مانع بوده اند.این است جدا کردن حساب!تازه صحبت از جدا کردن حساب در یک سال اخیر نیست بلکه صحبت از ۲۳ سال است! البته اگر این بحث مستقلا و روپای خود بشود، باز بحث و مساله دیگری است. اما در چهارچوب تعریف و تمجید از حزب اتحاد مانند”جمعی قابل توجه از کمونیستهای شناخته شده و نسلی از کمونیستهای توانا در داخل و خارج ایران”و تعریف از کومله و حزب کمونیست ایران.(اینجا حکا به عنوان یک جریان چپ به لیست اضافه شده که تا الان نه نزد این رفقا،نه نزد منصور حکمت و نه توسط خود رهبری کومه له جز یک تابلو چیز دیگری نبوده است. از نظر منصور حکمت، آنها حتی مشروعیت حفظ این تابلو را هم نداشتند. اکنون نزد این رفقا، حزب کمونیست ایران هم به لیست نیروی های چپ و مطرح پیوسته است و تنها دو حزب عراق و کردستان نیرو نیستند.) امروز همه آنها به احزاب و جریانات مهم و چپ و مطرح، تبدیل شده و دو حزب عراق و کردستان هم به به محفل راست و دنباله رو کسان دیگر و رهبری معنوی به نیرویی تبدیل نشده اند.
باید همه اینها را کنار هم گذاشت تا عمق و محتوای مسئله و اهداف آن روشن شود.گناه من نیست که قبلا نیز مخالفین کمونیسم کارگری همه این حرف ها را با همان محتوا به کمونیسم کارگری عراق گفته اند. بلی، ما قاطعانه اعلام می کنیم که با به بن بست رساندن تلاش دو حزب برای یکپارچه و متحد نگه داشتن حزب حکمتیست و بدنبال آن دو شقه کردن و زیر پا نهادن سنتهایش،ما از آن زمان بلحاظ سیاسی و با سند و شواهد آشکار و باصدای بلند اعلام کردیم که حسابمان از هر دو جناح جدا است. ما در بدی و خوبی ۸ ساله ی حزب حکمتیست مسئولیم و از خط سیاسی و سنت اش پیگیرانه دفاع کرده و می کنیم. اما از زمانی که حزب را دو شقه کرده و به دوحزب جدید تبدیل شدید، دیگر خوب و بدی برای خودتان است و ما شریک نیستیم.

۶- درباره حزب اتحاد، مانند”جمعی قابل توجه از کمونیستهای شناخته شده و نسلی از کمونیستهای توانا در داخل و خارج ایران” لاز م است همینقدر بگویم که تمام آن واقعیتها اززبان رفیق رحمان درجواب به “کمونیست هفتگی میپرسد؟یکشنبه گذشته دهم فوریه، دیداری با رهبری حزب کمونیست کارگری ایران صورت گرفت، دستور جلسه ی این دیدار چه بود؟نتیجه آن چه شد؟…۱۵-۰۲-۲۰۱۳ ” به حزب کمونیست کارگری ایران گفته شده که توجه خواننده را به خواندن آن جلب میکنم،شامل حزب اتحاد و رهبرانش هم می شود.حداقل تا زمانی که با هم بودند، اگر در برخورد به این مسایل از رهبران دیگر حککا دست بالا نداشته باشند، دست کم نداشتند.اگر اینطور است، پس این یک بام و دو هوا چیست؟ وقتی به درست در مورد خط مشی سیاسی و زیر پا نهادن پرنسیپها از جانب بخشی صحبت می شود، همزمان به بخش دیگر تاج گل شجاعت اهدا میکنند!

۷- در مورد اینکه رهبری دو حزب یکسال است سیاست غلطی را در پیش گرفته ایم یا نه؟ فکر می کنم اگر انصاف و منطقی در کار باشد، شایسته نیست کسانی که با سیاست غلط خود بخشی از دوشقه کردن حزب حکمتیست بودند، به خود اجازه بدهند این حکم را علیه ما صادر کنند. کسانی که در مدت دو سال پیش از یکسال اخیر، به سر همین اشخاص و همین سیاستها قسم میخوردند و با صدای بلند اعلام میکردند که اگر سیاست و نقش ما در آن دوره نبود، آنها با سیاست غلط و کجراهه شان همان وقت به گفته خودشان “حزب حکمتیست را منحل می کردند” .اما ما با همین سیاست دستشان را گرفتیم و راه را نشان دادیم و آنها را از دو،سه تنگا عبور دادیم. آنها هم از ما قدردانی کردند و در ستایش ما و دخالت و طرح و راه چاره هایمان آنقدر گفتند که شرمنده شدیم. حتما مباحث پلنوم و سمینار پالتاکی رفقاضبط شده موجود است و میشود برای ممانعت از لاپوشانی حقیقت به آنها مراجعه کرد.الان نمیشود و شایسته نیست به خود اجازه بدهند بر سر نادرست بودن سیاست ما قضاوت کنند.سیاست ما همان سیاست است، تا زمانی که از آن سود می بردید، آن را ستایش می کردید. اکنون که به نفع خود نمی دانید، محکوم و کجراهه و غلط قلمداد می کنید.

۸- سیاست رسمی و اعلام شده دو حزب در مقابل هر دوجناح تا این لحظه، همان بیانیه پلنوم است. آن بیانیه تاکید میکند که هیچ کدام از جناحها حزب حکمتیست قبلی نیست، بلکه دو حزب جدید اند. در نتیجه، نقد سیاست غیرمنطبق هر بخش از آنها به حزب حکمتیست با ان سیاست سنجیده می شود نه بالعکس.
در موردپافشاری و تاکیدتان بر سر ارتباط، هم در آن بیانیه و هم در نشست دو جانبه،با صراحت اعلام کردیم که “ما زمینه و ضرورت سیاسی رابطه با هر دو طرف را میبینیم”. اما شما مانع ایجاد کرده اید.اکنون هم بعنوان نظر شخصی اعلام می کنم که بیایید و موانع بر سر راه را بردارید تا علیرغم اختلافات گذشته و حال، بشود ارتباط مجدد برقرا کرد.
اول، اسم حزبتان است. اعلام شده که اسامی تان را از هم جدا کنید تا برای جامعه و ما روشن شود با هر کدام چطور برخورد و رفتار می کنیم.
دوم، مستقیما و صراحتا منظورمان شما است و در نشست دو طرفه قبلی به شما گفته شد وپذیرفتید و گفتید جواب میدهید و تا کنون جواب نداده اید. شما بر اساس منافع سیاسی دست به دخالت در تشکیلات ما زدید. بدون اینکه مثل گذشته ارتباط و یا تعهد و هم سنگری با هم داشته باشیم، بدون اینکه مثل سابق بر سر آن توافق کرده باشیم و بدون اینکه مثل سابق رضایت رهبری دو حزب را داشته باشید و بر خلاف تمام اینها، زمانی که بین ما اختلاف پیدا شد، عضو کمیته مرکزی دو حزب ما را به عضو کمیته مرکزی حزب خود پذیرفتید! این دخالت تشکیلاتی آشکار است، این را حل کنید و قول بدهید تکرار نمیکنید. بیاد دارید که در کنگره چهارم حککا، “ینار محمد” خود را برای کمیته مرکزی حککا کاندید کرد. آذر ماجدی پشت تریبون رفت و به درست گفت،این با توافقنامه ای که با حککع داریم، مغایرت داردو نمیتواینم از این توافق عدول کنیم. به همین دلیل اجازه داده نشد و کاندیداتوری ینار پذیرفته نشد.
سوم، گفتیم که از سنت تحقیر و تخریب و ترور شخصیت و اتهام زدن به دیگران و مخالفین سیاسی خود دست بردارید.ما با این سنت ها هیچ سر دوستی نداریم. اما دیدیم که علیه خود ما هم به همین سنت و روش متوسل شدید…
اینها موانع تا کنونی هستند که روشن و سیاسی اند. بهانه نیستند. ،جواب بدهبد! اکنون اطلاعیه جدیدتان به این لیست اضافه می شود. باید ادبیات ناپسند و زشت و احکام غیر سیاسی تان را درباره محفل، راست و دنباله رورهبر معنوی و چراغ سبز دادن به ایجاد تفرقه در میان رهبری دو حزب و…، پس بگیرید. آنوقت هم می شود ادعانامه ی ما درمقابل رهبران حزب اتحاد مطرح شود، که اکنون موجب شده اند، “حزب شما از داخل و خارج ایران نیرومندتر شده و امید زیادی را بوجود آورده است”، در رابطه با نقش مخرب شان علیه حزب عراق و دیگر خطاهایشان که در صحبتهای جدیدتان در کمونیست آمده و من نمی خواهم آنها را در این نوشته خود وارد کنم.
ترجمه کردی به فارسی : وریا نقشبندی