نگاهی به اوضاع جهان و وظیفه ما کارگران کمونیست!

با یک نگاه اجمالی ، هرچند نه زیاد عمیق و موشکافانه، ولی کمی دقیق به اوضاع جهان امروز، متوجه می شویم که جهان تحت سلطه سرمایه را بحران عمیقی فرا گرفته که درست مانند پیکری می ماند که سرطانی بدخیم آنرا فراگرفته باشد که احتیاج به عمل جراحی دارد. و اما، طبقه حاکمه برای مواجه با چنین اوضاعی یورش همه جانبه ای را بر علیه طبقه و طبقات محکوم در تمام جبهه ها را آغاز کرده و پیش می برد. این حمله ای گسترده و در تمامی سطوح ودر جریان است. مانند تحمیل جنگ، بیکاری، فقر و استثمار وحشیانه که با خود فحشاء اعتیاد و کار کودکان را همراه می آورد. این یورش که حل بحران کنونی یعنی زمینه سازی برای سود هر چه بیشتر سرمایه را هدف خود قرار داده است، سخت ترین فشارها را بر طبقه ای وارد ساخته و می سازد که بیشترین نقش را در تولید اجتماعی دنیای معاصر و بنا بر این، تأمین سود سرمایه داران را دارد. این اوضاع را فقط همان طبقه ای که بیشترین فشار را متحمل می شود، یعنی طبقه کارگر، ولی نه بصورت آحاد بلکه متحد و متشکل در ارگانها و نهادهای طبقاتی وسیاسی خویش مانند اتحادیه و سندیکا با رویۀ مبارزاتی و نه سازشکارانه سوسیال دمکراتی موجود، شوراها و بویژه حزب کمونیستی خویش می تواند، به نفع خویش و میلیاردها زحمتکش جواب دهد و لاغیر.
در مقابله با این یورش و حمله همه جانبه، طبقه کارگر که سودسرمایه داری ناشی از ارزش اضافه ای است که نیروی کار همین طبقه کارگر در جیب سرمایه دار سرازیر می کند، با وجود محرومیت از ستاد انقلابی اش ومتأسفانه محاط شده در چنبره سازماندهی اقتصادی و سیاسی احزاب و سازمانهای کارگری بورژوازی*۱، بر علیه چنین وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی و حاکمیت سیاسی سوسیال دموکراسی برارگانهایش که خود را در اصلاح این نظام و پیشبرد باصطلاح مبارزه مسالمت آمیزبطور کلی بیان می کند، نمی تواند، در برابر سرمایه داران و دولت هایشان تسلیم شده و مرگ تدریجی خویش را شاهد باشد. طبقه کارگر در دل چنین شرایط سخت و محرومیت های گوناگون، در حال یک مبارزه دائمی و اکنون حاد است ونیز در حال باز بینی گذشته و بازسازی همه جانبه خویش است. طبقه کارگر در دل چنین مبارزۀ طبقاتی است که اساسا به یاری همطبقه ای های آگاه، فداکار و از جان گذشته، پی می برد که اولا همه مسائل جامعه به او مربوط هستند و هیچ مسئله ای بی ارتباط به او نیست، دوما اینکه فقط او است که می تواند با متشکل و متحد شدن و تحزب یافتن ، لیاقت رهبری نمودن تودههای وسیع زحمتکش را دارد و قادر است چنین مبارزه ای را تا سر حد یک جنگ داخلی بر علیه طبقه سرمایه دار و دولت اش پیش بُرده و با سرنگونی آن، دیکتاتوری خود را بر قرار نماید. ما هم اکنون با گوشه هائی از چنین مبارزه ای در ایران و بویژه مصر، تونس، یونان، اسپانیا روبرو و شاهد هستیم.
آری، طبقه کارگر و بویژه کمونیست هایش به خوبی در زندگی روزمره خویش می بینند، آگاه شده و درک می کنند که بحران کنونی سرمایه، بحرانی ساختاری و یکی از مخوف ترین بحرانها در طول تاریخ چند صدساله عمر سیستم سرمایه داری است و اصولا چنین بحرانهائی از یکطرف با عث هر چه هار شدن سرمایه داران و دولت هایشان نسبت به طبقه کارگر شده و زندگی اش را جهنمی تر می کنند و از طرف دیگر موجب تشدید رقابت بین بلوک های معظم سرمایه داری شده ومی شود و جنگ های خانمان بر انداز را باعث می شود که می توانند در برابر ابعاد کشتارآن، ۶۰ میلیون کشته دو جنگ جهانی اول و دومِ گذشته، خیلی اعداد و ارقام بزرگی نباشند. زیرا هم درتئوری و هم به تجربه در یافته و در می یابیم که هر بحران سرمایه داری از بحران قبلی بزرگتر و عمیق تر بوده و وسائل رفع آن به وسیله سرمایه داری و دولت هایش نیزمخوف تر و کشنده تر می باشد. این را در همین چند ساله اخیرنیز به وضوح شاهد هستیم. دولت های سرمایه داری میلیاردها دلار، یورو وغیره برای رفع با صطلاح بحران در حلقوم سرمایه داران ریخته ودر افغانستان ، عراق، کنگو برازواویل، مالی، سوریه وپاکستان و نقاط دیگر همین سرمایه داران امپریالیست هستند که عامل بروز جنگ هائی بوده که میلیونها انسان را کشته، زخمی و بی خانمان و آواره کرده و هر روز بر تعداد این قربانیان سرمایه ، با فزونی وزن بمب هایشان و میلیاردها بودجه بر سر مدرن کردن تسلیحات کشتار انسانها و هر موجود زنده که از آنجمله هواپیماهای بمب افکن و بدون سر نشین وایجاد و تقویت جوخه های مرگ رنگارنگ در لباس های ملی مذهبی با شدت بر دامنه آن می افزایند. از طرف دیگربا تصویب و اجرای برنامه های مختلف تحت عنوان ریاضت اقتصادی، صرفه جوئی نه در مورد بریز و بپاش سرمایه داران که هر روز برتعداد قصرهایشان افزوده می گردد بلکه در مورد کارگران و توده های زحمتکش و کسر نمودن بودجه های عمومی میلیاردها کارگر و توده های زحمتکش را بیکار و از هستی ساقط نموده و می نمایند. این ها، ولی، هنوز به نظر می رسد که واقعا یک دست گرمی بیش نیستند، زیرا که بحران هر روز عمیقتر و گسترده تر شده و قاره بعد از قاره را فرا گرفته و می گیرد. مثلا همین امروز ۲۰ فوریه از سوی ارو نیوز اعلام شد: «بانک کردیت اگریکول روز چهارشنبه با اعلام آمار و ارقام سال ۲۰۱۲ خود از ضرری معادل شش میلیارد و ۴۷۰ میلیون یورو خبر داد» و نیز از سوی دیگر شرکت بزرگ ماشین سازی ولوو در سوئد که البته دیگر شرکتی چند ملیتی از جمله آمریکائی.چینی است، اعلام ضرر کرده و هزار نفر از کارکنانش را اخراج میکند. همچنین در اسپانیا اعلام گردیده که بحران اقتصادی قربانی دیگری را گرفت و آن اینکه شرکت املاک و مستغلات “ریال اوربیس” در اسپانیا روز سه شنبه اعلان ورشکستگی کرد.در بحبوحه بحران املاک در اسپانیا به نظر می رسد این شرکت با ۳.۶ میلیارد یورو بدهی دومین ورشکستگی بزرگ در این کشور را ثبت کرده است.» ارو نیوز. – ۲۰ فوریه- *۲
از سوی دیگربا یک نگاه گذرا به بحران سرمایه داری می توان گفت که این بحران علاوه بر اخلال در نظام تولیدی سرمایه داری که خود ریشه در همین نظام دارد موجب رشد تضاد بین دولت های امپریالیستی که تمامی جهان را تحت سلطه دارند شده و می شود. این تضاد که ازتضاد منافع و سود سرمایه شان سرچشمه می گیرد، آنها را در مقابل یکدیگر قرارداده و زمینه جنگ های بزرگ را فراهم می آورد. که این را به روشنی در رابطه با جنگ داخلی در سوریه که در واقع جنگ بین این دولت ها است، می بینیم. امروزه این تضاد خود را بین دو بلوک از دولت های امپریالیستی که خود از دولت و اتحاد های چندی تشکیل شده اند، نشان می دهد. این بلوک ها بر طبق قرائن و فاکت های موجود عبارتند از: دولت های امپریالیستی آمریکا، اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن که خود را در پیمان نظامی ناتو و غیره نشان می دهد وچین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی(بریسک ) و پیمان معروف شانگهای .
این بحران سرطان گونه سیستم سرمایه داری امپریالیستی ای است که در زمان حاضر، گندیدگی وپوسیدگی اش بیش از هر زمان دیگراست. سرمایه داری امپریالیستی برای حل این بحران جهان را واقعا به پرتگاه نابودی سوق داده و می دهد. در این مسیر نیز همچنانکه شاهدیم، بیشترین قربانیان را تا کنون و تا زمان نا معلوم طبقه کارگر و زحمتکشان تشکیل می دهند. در همین چند سال اخیر شاهد این مسئله هستیم که به غیر از اینکه میلیونها انسان در افغانستان، عراق، پاکستان، کنگو برازاویل، لیبی، مالی وچچن و سوریه کشته شده اند و می شوند، سرمایه داران از طروق مختلف و بوسیله دولت هایشان و سازمانهای جهانی ای مانند بانک حهانی، سازمان رشد و توسعه جهانی، سازمان جهانی کار، سازمان تجارت جهانی و بویژه صندوق بین المللی پول و با اجرای برنامه های ریاضت اقتصادی و کسری بودجه های عمومی در عرصه بهداشت و آموزش و بیمه های اجتماعی و دادنِ میلیاردها پول به سرمایه داران و صاحبان بانک ها تحت عنوان کمک برای نجات از ورشکستگی وهمچنین افزایش بودجه نیروهای نظامی و سرکوبگر پلیسی و امنیتی، از یک طرف میلیونها کارگر و زحمتکش را بیکار، بی خانه مان و بی سامان کرده اند. و از طرف دیگر هر جائی که طبقه کارگر و توده های تحت فشار خواسته اند که بر علیه اجرای این برنامه ها و برای دفاع اززندگی و به قول خود کارگران سفره خالی شان و پولی برای به مدرسه فرستادن کودکانشان (کارگر سنگبُر معدن ماریکانا با روزی ۱۴ ساعت کار در معدن طلای سفید که روزی میلیونها دلار سود نصیب صاحبان شرکت می کند، در مصاحبه با روزنامه نگاران، بعد از کشتار رفقایش، این را گفته و اضافه کرد که ما از اینجا تکان نمی خوریم، بگذارید همه ما را بکشند. این زندگی جهنمی دیگر قابل تحمل نیست. او را بهمراه ۲۷۵ نفر دیگر دستگیر کرده و به شکنجه گاه برده و شکنجه کردند. ) خود، دست به اقدامی تعیین کننده و حتی جزئی زنند، فورا سر و کله نیروهای سرکوبگر پیدا شده و کارگران و زحمتکشان را مورد ضرب و شتم قرار داده و روانه زندان و شکنجه گاه نموده، زیر شکنجه به قتل شان می رسانند، چندین سال را در زندان نگه می دارند ویا صاف و ساده قتل عامشان میکنند.ما این را چند سال قبل ،۱۳۸۲، در خاتون آباد، در زمان باصطلاح دولت اصلاحطلب و هوادار گفتگوی تمدنها شاهد بودیم. امروزه، البته، همه ما با نمونه های بسیاری از آن آشنا هستیم. برای مثال می توان همانطور که در بالا به آن اشاره شد به اعتصاب بزرگ و دلیرانه کارگران معادن طلای آفریقای جنوبی اشاره داشت. در کشوری که مدعی داشتن دولتی سوسیال دموکراتیک، انتخابی و ضد نژاد پرستی می باشد و دولت کنونی آن میراث واز دل ۵۰ سال مبارزه همه جانبه و در تمامی اشکال با دولت نژاد پرست سابق سفید پوستان حاکم بر این کشورکه بیشترین کشته ها و زندانیان را همین کارگران معادن دادند، بیرون آمده است. در ۱۶ آگوست ۲۰۱۲ بعد از یک هفته اعتصاب و اعتراض کارگران معدن طلای سفید در منطقه ماریکانا که در طول همان هفته ۱۰ نفر به قتل رسیده بودند، به کارگران با بی اعتنائی به اعتصاب و خواست شان بی حرمتی شد و آنها را تحقیر کردند، نیروهای ناظم نظم سرمایه در یک حمله ددمنشانه و واقعا جنایتکارانه که به قول خود روزنامه های اداره شده از جانب سرمایه داران، فقط می توان به حملات و کشتار نژاد پرستان در این کشور تشبیه نمود و فرمان داده شده از جانب رئیس جمهور و وزیر پلیس سیاه پوست که بوسیله پلیس مجهز به همه نوع سلاح خودکار بودند، از زمین و با هلی کوپتر از آسمان، تعداد ۳۴ نفر را قتل عام و ۷۶ نفررا زخمی و ۲۷۶ نفر را روانه شکنجه گاهها نمودند.و تا هنوزنیز حتی کمیسیون باصطلاح تحقیق و بررسی این جنایت، نتیجه را اعلام ننموده، آری بجای دستگیری عاملان و عامران این جنایت هولناک، در روز ۱۸ فوریه ۲۰۱۳، گزارش می شود که باز هم، پلیس به کارگران اعتصابی معدن طلا در منطقه دیگری حمله و حداقل یک نفر را کشته و بیش از ۱۸ نفر را زخمی کرده است. این بدرستی پژواک چندین باره این جملات کارل مارکس و لنین بوده وهست که« دولت دستگاه سرکوب طبقاتی است که دولت وسیله و ابزار سرکوب طبقه حاکمه بر علیه طبقه و طبقات محکوم است، که دموکراسی انتخاباتی بورژوائی برای طبقه کارگر همان دیکتاتوری است.»، فرق نمی کند که سکانداران دولت رنگ پوست، مذهب، ملیت شان چه باشد، همان که کارگران سود سرمایه را به خطر انداختند، همان که کارگران مقدسات جامعه سرمایه داری یعنی مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و نظم موجود را تهدید کردند، نیروهای سرکوبگر دولتی چون گرگان دندان سفید برای دریدن فرستاده می شوند.
در چنین شرایطی است که کارگران و زحمتکشان نا علاج از مبارزه و اعتراض هستند. هر روز دامنه این مبارزات گسترده و عمیقتر میگردد. برای نمونه می توان به تونس و مصر اشاره نمود. در اینجا به چند نمونه از این مبارزات که همین امروز (۲۰-۲-۲۰۱۳) ادامه دارند، اشاره کرده و در خاتمه به طور خلاصه در باره چه باید کرد؟ مختصرا و در حد توان ودرک، خواهم نوشت.
البته این را بنویسم که مبارزات پراکنده زیادی، و به اشکال متفاوت ولی هر روزه کارگران در ایران نیز جاری است. چنین مبارزات و چگونگی برخورد به آنها هئیت حاکمه را چون سگان هار به جان یکدیگر انداخته است، واما اساسا به علت پراکندگی و نداشتن حداقل تشکل که جمهوری اسلامی جنایتکار هر تشکل خود ساخته و طبقاتی کارگری را ممنوع کرده است و نیزعدم سازمانده و سازمانیابی سیاسی یعنی حزب کارگران آگاه و کمونیست، این مبارزات اهمیت جهانی نمی یابند و در مدیای جهانی خیلی به ندرت خبری از این اعتصابات، اعتراضات و مبارزات به چشم می خورد. شاید هم ترجیح می دهند در این باره سکوت کنند. طبقه کارگر می تواند که با توجه به شرایط و توازن طبقاتی موجود، چنان ابعادی به این مبارزه بدهد که کسی نتواند، آنها را نادیده بگیرد. مثلا با وجود نداشتن ارگانهای سراسری و با کمک گرفتن از همین تشکلات موجود و وسائل و مدیای اجتماعی آیا نمی تواند دست یه یک اعتصاب عمومی در ایران بزند؟
این چنین است که باید نوشت و گفت: دوستان و رفقای کارگر، همه چیز حکایت از این دارد که ما بدون داشتن ستاد انقلابمان، حزبمان که نه، از بالای سرمان و توسط فرزندان تحصیل کرده و دانشگاه دیده طبقات دیگر یعنی استثمارگران مان، بلکه اساسا بدستمان و در دل همین مبارزات جاری ایجاد کنیم، نمی توانیم انقلابمان را به پیروزی کامل یعنی ایجاد دولت شورائی مان(دیکتاتوری انقلابی و طبقاتی پرولتاریا) در سراسر جامعه ختم کنیم وبدین وسیله زمینه های رهائی مان را با لغو مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و جانشین کردنش با مالکیت جمعی مان بنیاد نهیم. این چیزی بود که کارل مارکس و فردریک انگلس بویژه در سال ۱۸۵۰ بعد از شکست انقلابات ۱۸۴۸ در اروپا و دیدن خیانت بورژوازی وبویژه لیبرال اروپا و آلمان تئوریزه نمودند. کارل مارکس این مسائل را در کتابهائی در رابطه با جنک طبقاتی در فرانسه عمق بخشید و بدین وسیله کار برد ماتریالیسم دیالکتیک در توضیح و تشریح و از آن مهمتر تغییر بنیادی حوادث و مسائل اجتماعی نشان داد. حزب بلشویک، حزب کارگران آگاه به رهبری کسانی چون لنین این را در عمل بکار گرفت و طبقه ما در روسیه در یک سال دو انقلاب را تدارک دید و نه تنها به عمر ننگین فئودالیسم و تزاریسم در روسیه پایان دادبلکه انقلاب اکتبری را سازمان داد که هرچند که نتوانست در دریای سرمایه ادامه یابد و بشکست انجامید و اما، ترسی را در دل طبقه سرمایه دار نشاند و امید و تجربه ای برای ما کارگران به یادگار گذاشت که واقعا و حقیقتا در مبارزه امروزمان و برای پیروزی مان جاودانه وخیلی ارزشمند هستند.
هم طبقه ای های عزیز: این روزها خیلی ها از همه چیز صحبت میکنند، جز اینکه بگویند که دولت کنونی دستگاه سرکوب طبقه حاکم سرمایه دار است و بر علیه ما و برای ما دیکتاتور است و سرکوبگر و ما نیز به دیکتاتوری خویش نیازمندیم تا بورژواها را سرکوب کنیم و خود را رها. برای دانستن این مطلب، شما را به مطالعه نوشته های مارکس – انگلس در همان سال ها و بویژه خطابیه به اعضای اتحادیه کمونیست ها و سخنرانی مارکس در جلسه افتاحیه انجمن بین المللی کارگران در سال ۱۸۶۴ فرا می خوانم. البته در این رابطه توجه کردن به واقعیات روزمره مبارزاتیمان و هم طبقه ای هایمان درمصر، تونس، اسپانیا ، یونان ، بنگلادش و آفریقای جنوبی ووو همچنین مطالعه آثار لنین می توانند خیلی مفید باشند*۳٫
۱- اعتصاب کارگری یونان را از حرکت باز داشت.

بر اساس خبر اعلام شده تکس تلویزیون سوئد و ارونیوز*۲، ۲۰ فوریه ۲۰۱۳ در یونان دو تا از بزرگترین اتحادیه های کارگری یک اعتصاب عمومی ۲۴ ساعته را اعلام داشته اند. در این اعتصاب که بر علیه برنامه های ریاضت اقتصادی و کاهش باز هم بیشتر بودجه عمومی و بویژه سفر هئیت سه جانبه یعنی بانک مرکزی اروپا، کمیسیون اقتصادی و دارائی اتحادیۀ اروپا و صندوق بین المللی پول (ترویکان)، یعنی فرمان دهنده گان به دولت و سیاستمداران پارلمان نشین و لم داده مفتخور و انگل یونان و نیز وام دهنده گان اصلی به یونان، می باشد، بیشترین تودههای کارگر، کارمندان دون پایه بخش عمومی در کشوریعنی بیش از دو و نیم میلیون نفر شرکت نموده اند. این اعتصاب حرکت وسائل رفت و آمد عمومی را مختل کرده و فرودگاهها و بنادر را به تعطیلی کشانده است، مدارس را بسته و ییمارستانها را با کمترین فعالیت روبرو ساخته است. زیرا که در این اعتصاب ۲۴ ساعته پزشکان، وکلا و معلمان نیز شرکت نموده اند و صد ها هزار انسان را به خیابانها و به تظاهرات کشانده است. اما، با این وجود و بدرستی یکی از شرکت کننده گان در تظاهرات در آتن پایتخت یونان به خبر نگار ارونیوز می گوید که این نوع اعتصابات، اعتراضات و تظاهرات نمی توانند کار ساز بوده و دولت را یا ساقط نموده و یا وادار به عقب نشینی نمایند. البته، باید گفته می شد که دولت سرمایه داری را بطورکلی بعنوان دستگاه سرکوب طبقه حاکمه بر علیه طبقه و طبقات محکوم ساقط نمایند. چونکه تا کنون در یونان این اتفاق یعنی سقوط دولت احزاب افتاده است. تظاهرات بزرگی در شهرهای مختلف یونان و از آن جمله آتن برگزار و هنوز هم در اقصی نقاط کشورادامه دارد.
نگاهی گذرا به مبارزات کارگران و جوانان در یونان در همین سه ساله اخیر
در یونان کارگران و کارمندان تا کنون در طول این سه سال بیش از بیست اعتصاب عمومی ۲۴، ۴۸ و ۷۴ ساعته داشته و بزرگترین تظاهرات و اعتراضات را سازمان داده و در محلات شهر های مختلف کمیته های محلی ایجاد کرده و مایحتاج عمومی را بوسیله همین کمیته های خود ساخته و بوسیله خود تودههای کارگر و زحمتکش سازمان داده اند. چند دولت را ساقط کرده و احزابی را مانند حزب سوسیال دموکرات از ۴۵ درصد یا بالاتر آرای انتخاباتی به کمتر از ۱۰ درصد(۸ و اندی درصد در آخرین نظر سنجی) سقوط داده، حزب سیریزا را که یک ائتلاف از گروههای جدا شده از حزب کمونیست رویزیونیست و ضد انقلابی( مشابه حزب توده ای ایران) و تروتسکیست ها و سوسیالیست ها است، از ۵/۴ درصد در سال ۲۰۰۹به بالاتر از ۳۰ درصد رسانده اند.
واقعن به قول آلن وودز نمی توان دیگر کاری رادیکالتر از این و فدا کاری و از خود گذشتگی بیش از این، از طبقه کارگر و جوانان در یونان انتظار داشت. فقط چیزی که مانده است اینکه یک اعتصاب عمومی سیاسی بدون مدت معین اعلام کنند و خود را برای یک قیام مسلحانه توده ای آماده نمایند که بیشتر از هر چیزی محتاج داشتن یک حزب کمونیستی با اراده که حاصل اراده طبقاتی طبقه کارگر می باشد، است. هر چند باید که همبستگی طبقه کارگر بویژه اروپا را پشت سر خود داشته باشد، انقلاب در یونان بدون انقلاب در اروپا امکان پیروزی ندارد. این چیزی نیست که در تئوری حل گردد بلکه عمل انقلابی طبقه کارگر اروپا آنرا حل خواهد کرد و این در جریان است و امید به آن کم نیست. آنها بارها تا اشغال پارلمان پیش رفته اند که فقط نیروی سرکوبگر پلیس مجهز به باتوم و سگ و با شلیک گاز خفه کننده و اشک آور و شلیک گلوله های سربی و پلاستیکی و کشته و زخمی کردن جوانان بیکار و کارگران خشمگین پارلمان را نجات داده است. کارگران در یونان کشته و زخمی های بسیاری تا کنون داده اند. حتی باعث شده اند که رئیس اتحادیه پلیس این کشور، برخورد نیروهای پلیس ضد شورش را با تظاهر کننده گان، بحق و بدرستی بابرخورد نازیست های هیتلری در زمان اشغال یونان در ایام جنگ جهانی دوم و دولت سرهنگان فاشیست در یونان در دهه ۱۹۶۰ مقایسه نماید. دستور دستگیری نماینده گان ترویکان را بعنوان مجرمان اصلی و جانی اعلام نماید. کارگران یونان بخوبی دشمن واقعی خود را یعنی سرمایه داری امپریالیستی به سردمداری سرمایه آلمان می دانند. برای نشان دادن این آگاهی در سال قبل هنگام سفر آنجلا مرکل صدر اعظم آلمان او را با علائم نازیستی پیشواز شده و دیوار کنسولگری آلمان با رنگ سرخ مزین و مترسگ او را با علامت کلیسا شکسته به آتش کشیدند. کشاکش حاد مبارزه طبقاتی نه تنها در یونان بلکه اسپانیا و ایتالیا و پرتقال، تونس و مصر در جریان است.
همچنین کارگران از شیوه های دیگر نیز مانند اشغال محل کار و فعالیت و تولید را در دستان خویش گرفتن، استفاده نموده، امتحان کرده و در حال اجرا هستند. اما در عمل نشان داده شده است که تا زمانی که قدرت سیاسی را در تمام کشور کارگران در دست نگیرند و مبارزه ای پی گیر و دائمی را در مقابل مالکیت خصوصی در سراسر کشوربه پیش نبرند ، یعنی با یک انقلاب مسلحانه سراسری و توده ای دولت سرمایه داران را بعنوان دستگاه سرکوب طبقاتی، نابود نکرده و دولت شورائی خویش، دیکتاتوری پرولتاریا را جانشین ننمایند، همه این برنامه ها محکوم به شکست هستند. این برنامه یعنی اشغال کارخانه ها حتی در ابعاد بسیار گسترده آن تا زمانی که همراه با به دست گرفتن قدرت دولتی و انهدام ماشین دولت و جایگزین نمودن سیستم حکومتی انقلابی شورایی دیکتاتوری پرولتاریا همراه نباشد به غیر از ذهنیتی توهم گونه که خواستار تغییرات ریشه ای و اساسی نمی باشد چیز دیگری نیست. این مسئله به کرات با اشکال گوناگون در آرژانتین و دیگر جا ها و همچنین در ایران و بویژه در ایام انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و چند ساله اخیر نیز تجربه شده اند. زیرا که تولید اجتماعی و توزیع در کل را سرمایه داران و دولتشان در دست دارند و آنها تعیین کننده بوده و هستند. ولی خود این کار یعنی اشغال و اداره محل کار در سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی ( به معنی بهره بردن ازثمره کار دیگری) یعنی کارگران و کار مزدوری ، تجربه خوبی است که به کارگران و توده های مردم زحمتکش نشان می دهد که چقدر سرمایه داران بعنوان یک طبقه و مدیران مفت خورشان انگل و زائد هستند. این اشغال و اداره محل تولید و توزیع محصولات بوسیله کارگران و ارگانهایشان، درک از قدرت کارگران را به کارگران نشان می دهد که آنان توانایی این را دارند که کار و ثمره تلاش خود را به صورت شورایی و اعمال نظر خودشان اداره نمایند و این نگرش باور به نیروی طبقاتی شان را تقویت می کند.وآنان را برای سازمان دادن نیروی خویش و آمادگی طبقه شان برای اداره امور و در واقع برای چنین انقلابی وتشکیل حزب شان ضروری خواهد نمود ۳٫

هند- بر طبق اخبار، روز۲۰ فوریه، میلیونها نفر از کارگران در یک اعتصاب عمومی۲۴ساعته شرکت کردند. این اعتصاب بر علیه برنامه های دولت مبنی بر ساده کردن شرایط سرمایه گذاری شرکت های چند ملیتی و سرمایه داران خارجی برای سرمایه گذاری بیشتر در هند می باشد(ثمره این دست و دلبازی برای کارگران و زحمتکشان مرگ و میر، ازآنجمله خودکشی دسته جمعی ۲۵۰ هزار دهقان هندی و برای سرمایه داران هندی ورود آنها به جرگه میلیاردهای جهانی و ساختمان هائی شش طبقه که در هر طبقه ۶۰۰ اتاق، دارای باندهای ویژه هلی کوپتر و با تمامی امکانات، تا کنون بوده است) . این اعتصاب که از سوی اتحادیه های کارگری هند سازمان داده شده، همچنین بر علیه بالا رفتن مواد سوختی و بنزین اعلام شده است. نخست وزیر هند از رهبران اتحادیه های کارگری برای حفظ چهره هند در برابر سرمایه داران خارجی یعنی شریکان پر طمع و آز خویش تقاضا کرده است که به اعتصابات پایان دهند. همه ما در چند هفته گذشته شاهد بوده ایم که میلیونها زن و مرد در خیابانهای شهرهای بزرگ هند بر علیه خشونت و تجاوز بر علیه زنان که با تجاوز و به زخمی کردن یک دختر دانشجوی پزشکی که منجر به مرگش شد، شروع شد، بوده ایم.
بلغارستان- در همین روز، نخست وزیر این کشور در اعتراض به خشونت پلیس بر علیه شهر وندان استعفا نمود. او اعلام کرده است ، من مایل نیستم نخست وزیر کشوری باشم که پلیس آن انسانها ی معترض را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. نزدیک به یک هفته است که در بلغارستان تظاهرات و اعتراضات توده ای بر علیه افزایش مواد سوختی وافزایش قیمت برق ادامه دارد. یکی از خواست های مردم خشمگین و فقیر و بدون مواد سوختی در کشور کوهستانی و سردسیر بلغارستان همچنین استعفا نخست وزیر و دولت اش بوده است. بر اساس خبر ارو نیوز- شب ۱۹ فوریه ۲۰۱۳، نزدیک به ۵۰ نفر به شدت زخمی شده و تعداد زیادی بازداشت گردیده اند. در چند روز اخیر دو نفر در اعتراض به بالا رفتن قیمت ها و بویژه برق و مواد سوختی خود سوزی کرده اند. بلغارستان جز فقیرترین کشورهای عضو اتحادیه اروپا می باشد.
سوئد- ۲۰ فوریه در بحث نمایندگان مجلس، در کمیسیون دفاعی، در باره برنامه امنیت ملی این کشور، از سوی نمایندگانی از احزاب رسمی و در ملاء عام، (نماینده حرب سبز) اعلام شد که در سال های اخیر، نیروهای نظامی ناتو و تحت فرمان نیروی نظامی آمریکا که سربازان سوئد را نیز در بر می گیرد، در افغانستان و پاکستان تعداد یک میلیون و سیصد هزار نفر را کشته اند که ۸۰۰ هزار آنرا کودکان و زنان تشکیل می دهند. تضاد بلوک های مختلف سرمایه در کشوری مانند سوئد هم گاهی مواقع باعث می شود که برخی از فاکت ها و حقایق بیان شوند. الیته، چندی قبل نیز فاش شد که سرمایه داران و با همکاری دولت دست راستی حاکم و تأئید احزاب دیگر پارلمانی و آگاهی همین کمیته مجلس سوئد بزرگترین و مدرن ترین کارخانه اسلحه سازی را در کشور دیکتاتور زده و اسلامی عربستان سعودی ساخته ودر حال به اتمام رسیدن است. این کارخانه قرار است مدرن ترین سلاح ها را تولید نماید.
این گوشه ای است از آنچه در یک روز، درجهان تحت سلطه سرمایه داری امپریالیستی می گذرد. آری، مبارزه طبقاتی طبقه کارگر بر علیه طبقه سرمایه دار به اشکال مختلف و در سراسر دنیا ادامه دارد. و اما، بعلت اینکه طبقه کارگر از سیاست طبقاتی خویش بر علیه سرمایه و حزب کمونیستی خویش یعنی ستاد انقلاب کمونیستی، در صورتی که شرایط مادی برای انجام چنین انقلاب کمونیستی ای، در همه جای دنیا از سال ها قبل آماده است، یرخوردار نیست، انقلاب اجتماعی کارگران در جا می زند زیرا به قول لنین یکی از شرایط اساسی برای پیروزی انقلاب اجتماعی طبقه کارگر، آمادگی طبقه کارگر است. برای این آمادگی وجود حزب کارگران آگاه ، کارگران کمونیست از ضروریات اساسی است. زیرا به تجربه اثبات شده است که بدون چنین حزبی آموزش کارگران برای پیروزی انقلاب غیر ممکن است. آری، بدین دلیل وبا وجود همه این مبارزات، سرمایه داران همچنان دارند برنامه های جنایتکارانه خویش را پیاده می کنند. همه ما می دانیم که هم اکنون در تونس، مصر و سوریه، مالی، عراق، ایران و… چه می گذرد.
این همه، یک وظیفه را به کارگران کمونیست، کارگران آگاه با ضرورت هر چه بیشتری گوشزد می کند و آنها را به فعالیتی همه جانبه فرا می خواند که باید هر چه زودتر خود را در سازمان خویش، حزب انقلاب کمونیستی متشکل نمایند، تا بتوانند این همه بیزاری و نفرت بر حق را سازمان داده و انقلاب مسلحانه اجتماعی را با برنامه و استرتژی انقلابی برای سرنگونی سیستم سرمایه در سراسر جهان به پیروزی برسانند،. البته که چنین انقلابی از جائی زبانه می کشد و اما پیروزی نهائی آن یعنی برقراری جامعه بدون مالکیت خصوصی عده ای بر ابزار تولید، بدون دولت و در یک کلمه جامعه انسانهای آزاد جهانی خواهد بود. و گر نه چهره جهان متأسفانه هر روز از روز قبل، تیره وتیره تر می شود. جهان معاصر آبستن حوادث بس بزرگ است. واقعا باید باور کنیم، آنچه که امروزبه صورت جنایاتی هولناک می بینیم، فردا و در برابر ددمنشی هایی افزونتر و افسار گسیخته تر از جانب غول های سرمایه داری جهانی ، یک دعوای معمولی خشن خواهد بود. حوادثی که می توانند چهره جهان را به طور کلی تغییراساسی دهند. این را باید بدانیم که وحشیگری و ددمنشی سرمایه مرز ندارد و بخودی خود در هیچ مکان و حدی ایست نمی کند، زیرا که حرص و آز و سود خواهی اش مرزی را نمی شناسد. این را سرمایه با شصت میلیون کشته در دو جنگ جهانی و با دو میلیون کشته در اندونزی و میلیونها کشته و آواره و وسوزاندن کشتزارهای برنج و تولد کودکان ناقض الخلقه درو یتنام و عراق و کشتار زنان و دختران افغان در حال کندن بوته ای هیزم در دامنه کوه هندوکوش و… بر اثر بمب های شیمیائی ، ناپالم و مشهور به فسفری (اورانیوم ناقص)در همین چند سال اخیر بخوبی نشان داده است. طبقه کارگر در هیچ کدام از این جنگ های امپریالیستی و ارتجاعی جز کشته شدن، نصیبی ندارد. طبقه کارگر در هنگام چنین جنگ هائی فقط می تواند بر علیه دو طرف جنگ و برای تدارک جنگ خویش بر علیه آنها باشد.
نیروهای متوهم خرده بورژوا به اسامی رنگارنگ حتی کمونیستی که مشغول رنگ آمیزی چهره جنایتکارانه سرمایه هستند، از حملات سرمایه امپریالیستی به این و آن نقطه از جهان به بهانه های مختلف مثلا مبارزه با اسلامیست ها ی تروریست و دولت های دیکتاتور که همین امپریالیست به وجود آورنده و کمک کننده و دوست شان بودند، پشتیبانی می کنند، باید بدانند در چه جنایات هولناکی دارند، شریک می شوند. هر گونه نشست و برخاست در چنین اوضاعی با هر جناحی از سرمایه داران و بهر بهانه ای، حتی برای محاکمه جنایتکارانی چون سران جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه انسانیت(تریبونال بین المللی) شریک جرم در جنایت امروز و فردا است.
و اما، کارگران و فقط کارگران با نقشی که در تولید جامعه معاصردارند، می توانند با متحد و متشکل شدن و باورآوردن به نیروی طبقاتی شان، با متحزب شدن در حزبشان، بعنوان رهبر جبهه مقابل سرمایه و با ادامه مبارزه طبقاتی خویش بر علیه طبقه سرمایه دار و دولت هایش تا ایجاد یک انقلاب کمونیستی مسلحانه توده ای، برای نابودی دولت های سرمایه داری، و بنا نهادن دولت خود(دیکتاتوری پرولتاریا) در شکل شوراهای کارگران و زحمتکشان زن و مرد، زمینه را برای بنیاد یک جامعه بدون استثمار، بدون طبقه و تضاد طبقاتی، همبسته با محیط زیست که تهدیدش با وجود سرمایه داری حتمی است، فراهم نمایند و خود و کره زمین را از نابودی نجات دهند. انسانهای تولید کننده سرنوشت خود را قادرند و می توانند تعیین کنند، اما ضروری است که اراده خود را سازمان داده و به کار گیرند.
زنده باد انقلاب – زنده باد کمونیسم.
حمید قربانی- ۲۵ فوریه ۲۰۱۳

توضیحات
—————————————–
*۱- احزاب کارگری بورژوائی به احزابی گفته می شود که پایه کارگری داشته، ولی از نظر سیاسی نه سیاست انقلابی و کمونیستی بلکه سیاست سازشکارانه و صلح طبقاتی و سازش بین طبقه کارگر و طبقه بورژوازی را تبلیغ و ترویج می کنند. معروفترین این احزاب را امروزه بویژه در اروپا، احزاب سوسیال دموکرات تشکیل می دهند.بعنوان نمونه حزب کارگر بریتانیا، حزب سوسیالیست فرانسه، یونان، اسپانیا و… را می توان نام برد.متأسفانه امروزه اغلب سندیکا ها واتحادیه های کارگری و بویژه رهبران چنین ارگانهائی که خود حقوق های کلانی در یافت نموده واغلب تحت تأثیر سیاست های این نوع احزاب رُل ضد کارگری و سرمایه پسند یافته اند و به دم و دستگاه طبقه سرمایه دار و برای کنترُل مبارزات کارگران و نیز شناسائی کارگران رادیکال و کمونیست تبدیل شده اند. در همین رابطه چند سال قبل کشف شد که حزب سوسیال دموکرات سوئد، در سازمان سراسری کارگران سوئد یک سازمان اطلاعاتی و امنیتی ایجاد کرده بود که در حدود ۵۰ هزار کارگر رادیکال و کمونیست را در لیستی به نام لیست سیاه قرار داده بود. این افشاء بنام معامله ابه کارلسون یکی از مأمورین چنین مرکزی و عضو حزب سوسیال دموکرات معروف شد. یکی از اعمال تاریخی این نوع احزاب نیز خارج از رأی دادن به بودجه وبرنامه های جنگی دولت های خودی، بویژه در جنگ امپریالیستی اول جهانی، قتل عام های کارگران آلمان که در جنبش مشهور به جنبش ایجاد شوراهای کارگری در کارخانه ها بود و نیز به قتل رساندن دو تا از عزیزترین و زبده ترین رهبران و رفقای کارگران آلمان و جهان کارل لیبکنخت و روزا لوکزامبورگ هست که بمثابه لکه ننگی ، برای همیشه بر دامن حزب سوسیال دموکرات آلمان یعنی بزرگترین و تعیین کننده ترین حزب عضو انترناسیونال دوم مانده ومی ماند.
*۲- http://persian.euronews.com/2013/02/19/spanish-property-giant-collapses/
*۳- موسسه اعتباری مودی رتبه اعتباری بریتانیا را “موسسه اعتبارسنجی «مودی»، برای نخستین بار رتبه اعتباری بریتانیا را از «AAA» به «Aa۱» کاهش داد. این اتفاق چندی قبل در مورد کشور فرانسه دومین قدرت بزرگ اروپا نیز به وقوع پیوسته است. این مؤسسه یکی از متعبرترین رتبه سنج های امپریالیست ها می باشند و از اعتبار ویژه ای برخوردار است.. فرانسه البته فورا بعد از این به کشور مالی لشکر کشید. امروز ، ۲۳ فوریه در فرانسه تشیع جنازه یکی از سربازان فرانسوی که بدست اسلامیست های مالی یعنی شاخه القاعده ی آفریقا کشته شده بود برگزار شد. *۲
http://persian.euronews.com/2013/02/23/uk-stripped-of-aaa-credit-rating/
http://persian.euronews.com/2013/02/23/french-soldier-killed-in-mali-receives-legion-of-honour/
http://persian.euronews.com/2013/02/09/french-forces-advance-in-north-mali-security-fears-near-gao

۴*- در زیر لینک اخبار کارگری و گزارش کوتاهی در رابطه با اعتصابات قهرمانانه کارگران یونان را می بینید.
http://www.etehadbinalmelali.com/html12/02_esfand_91.html

– لینک خبر در ارونیوز- اعتصاب عمومی ۲۴ ساعته یونان
http://persian.euronews.com/2013/02/20/another-austerity-strike-paralyses-greece
– لینک تظاهرات کارگران و جوانان بیکار شده در یونان
http://persian.euronews.com/2013/02/20/greeks-stage-fresh-protests-over-austerity-cuts