می توان و باید!

فاجعه تروریستی پرتاب ۴۰ موشک به کمپ-زندان لیبرتی در روز ۹ فوریه اخیر که تاکنون ۸ شهید و بیش از ۱۰۰ مجروح از مجاهدان ِ اجباراً منتقل شده به آن بازداشتگاه برجای گذاشته, هنوز از جانب رئیس یونامی عراق(مارتین کوبلر) محکوم نشده است. رفتاروی آشکارا معنای خاص خود را دارد. دستکم بوی تحمّل و اغماض جنایت می دهد. از دید رژیم و شخص خامنه ای – طرّاح و آمراصلی این جنایت علیه بشریت- معنایی دارد که درعمل به موضع مالکی شانه می زند و به درد رژیم می خورد. اکنون رویکرد رئیس یونامی مفهوم و نقش «تسهیل کنندگی» وی را آشکار کرده است ! ممکنست گفته شود آقای بانکیمون این جنایت را محکوم کرد. این درست, ولی واقعیّت وحشتناک اینست که مسئول میدانی ملل متحد نه از محل جنایت بازدید و نه بلافاصله آن را محکوم می کند, چرا؟ این داده ها برای ما هشداری مکررند, البته در ترازی تازه و بدشگون که متأسفانه تاریخ و سوابق تیره ملل متحد, دستکم بخشهای میدانی و فرماندهان و مسئولان مربوطه در صحنه جنایتهای گذشته را تداعی می کند, به عنوان نمونه به چند مورد معروف و تکاندهنده فقط اشاره می کنم :
⦁ قتل پاتریس لومومبا, رهبرنهضت استقلال طلبانه و نخست وزیرقانونی کشورکنگو در ژانویه ۱۹۶۱: به گفته ایندارجیت رایکه، فرمانده نیروهای وقت سازمان ملل متحد در کنگو در نیمه سپتامبر۱۹۶۰, پاتریس لومومبا در مقابل چشم روزنامه نگاران و ماموران سازمان ملل متحد و “در حالی که در عقب یک وانت زنجیر شده بود با حالتی خوار وخفیف” به بازداشتگاه منتقل شد. نیروهای ملل متحد چشم براین جنایت بستند, حتی آن را محکوم نکردند. این بود که روندی آغاز گردید که با اطلاع و اغماض ملل متحد درمحل, در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱ به تیرباران و نابودی (دراسید) رهبرمحبوب و آزاده مردم کنگو منجر گردید. طرح و دستور جنایت ازجانب سران وقت استعمار بلژیک و… صادر شده بود, عامل جنایت هم همدستان افریقایی استعمار بودند, ولی فرمانده و نیروی ملل متحد درمحل با بی اعتنایی معناداری شاهد جنایت شدند و کاری صورت ندادند.

⦁ شکست مفتضحانه در ممانعت از نسل کشی روآندا در سال ۱۹۹۱ که منجر به مرگ حدود یک میلیون نفر شد و علت آن عدم تصویب اقدام نظامی الزامی از سوی شورای امنیت بود. نیروهایی که در محل بودند طبق موازین ملل متحد حتی اصول اولیّه مداخله بشردوستانه را به اجرا نگذاشتند.

⦁ طی سالهای ۲۰۰۲- ۱۹۹۸ , شکست MONUC (نیروی ملل متحددرکنگو) در اجرای قطعنامه ۱۲۹۱ UNSC , جهت مداخله موثر در جنگ دوم کنگو که گفته می‌شود در اثر عدم مداخله مؤثر ملل متحد, این جنگ ۵ میلیون نفر کشته بر جای گذاشت,.
⦁ شکست رسوای ملل متحد در مداخله سال ۱۹۹۵ در قتل عام سربرنیتسا ,علی رغم این که سازمان ملل فضای این منطقه را برای پناهندگان و ۱۰۰ نیروی حافظ صلح هلندی امن اعلام کرده بود.

اکنون درست یک سال از جابه جایی اجباری مجاهدین از اشرف ـ به بازداشتگاه ”لیبرتی” می گذرد. آشکارست که خامنه ای در طرحی با مداخله و همدستی کوبلر و نیز اغماض و بی اعتنایی میدانی اروپا(اشتون) و آمریکا (اوباما)، لیبرتی را عملاً به قتلگاه پناهدندگان تبدیل کرده اند. خانم رجوی در سخنرانیشان درمجلس ملی فرانسه(۲۰ام فوریه) به دقت و درستی می پرسند:
«چرا آنها باید در جایی بمانند که هر آن ممکن است خمپاره و موشک بر سرشان فرود بیاید؟ آلترناتیو آماده است و آن کمپ اشرف است، انتقال به کشورهای ثالث می تواند از اشرف انجام شود، ….»
این واقعیّت تجربه شده و معلوم است که کمپ اشرف از وضعیّت جغرافیایی, وسعت و زیرساختهای بهتر و تأسیسات امن تری برخوردار است که می تواند حملات آتی را تحمل کند و وضعیت زندگی ساکنان تا انجام عملی انتقال به کشورثالث را بهبودبخشد.
شهر اشرف مساحتی ۸۰ برابر قتلگاه لیبرتی دارد, از زیرزمینهای بتونی مجهز و امکانات حفاظتی متعددی که خود مجاهدین ساخته اند برخوردارست, به علت باز بودن فضای وسیع اطرافش حداقل دید و کشف توطئه را مقدور می کند, از امکانات بسیار پیشرفته خبررسانی برخوردارست و مردمان عراقی همسایه در دوستی با مجاهدین بوده اند….
به لحاظ درک و هشدار خطر در کمپ لیبرتی, مسئولان مقاومت ,علی الخصوص شخص خانم رجوی , پیشاپیش بارها خطرات احتمالی ناشی از تنگی و محدودیت مساحت کمپ لیبرتی , تراکم شدید جمعیّت پناهندگان و بی حفاظ بودن محل را به آمریکائیها , ملل متحد و و به ویژه به شخص کوبلر گوشزد کرده بودند. ولی هر بار حرفهایی در باب «نزدیکی بغداد», «حضوردائمی یونامی», «دیدارمنظم هیأتی از سفارت آمریکا» و قول و وعده های شخص کوبلرو … در باره «امنیّت و سلامت مجاهدین» تکرارشده بود ولی …. درعمل حتی والهای بتونی بلندی که قبلاً در محل بودند و می توانستند اندکی مانع و پناه حمله باشند به دستور عوامل مالکی از محل برداشته شدند…. تو خود حدیث مفصل بخوان ازاین مجمل!
اکنون نیز, بنا به خبر ۹ فوریه آسوشیتدپرس، دولت عراق اعلام کرده قادر نیست از حملات موشکی به کمپ جلوگیری کند. این خبر بعلاوه دیگر گزارشهای تکان دهنده از داخل رژیم و نیز شرح افشاگری که آقای طاهربومدرا داده, جملگی تأیید می کنند : تردیدی نیست که توطئه برای کشتار مجاهدین جوهر اصلی «تفاهم نامه » ای بوده است که دردسامبر ۲۰۱۱ – بدون اطلاع مقاومت – میان کوبلر و مالکی امضاء شد. حال چه باید کرد؟
قرار بود سازمان ملل و کوبلر و…. سلامت و امنیّت مجاهدین جابه جا شده را تأمین کنند. اکنون, بعد ازجنایت ۹ فوریه , به رأی العین تجربه شده که نه تنها خطر حمله و کشتار افزایش یافته (فقدان حفاظ فیزیکی و تراکم جمعیت درمساحت اندک), بلکه انتظار مداخله به موقع یونامی / کوبلر برای ممانعت از کشتار بعدی نیز خواب و خیالی بیش نیست. بنابراین خطری به مراتب بزرگتراز زمان اقامت دراشرف یارانمان را تهدید می کند. چه باید کرد؟
به نظرمن علاوه بر مشاهده واقعیّتهای سنگین و خطرناک صحنه , باید ً دربررسی و برآورد تحلیلی خودمان حتماً دینامیسم ضعفها و بحرانهای جانکاه رژیم در ایران و منطقه و جهان را در نظر گرفت (عاجلیّت پرونده اتمی, تضاد فزاینده منطقه و جهان علیه رژیم درسوریه, خیزش مردم عراق علیه حضوررژیم , بحرانهای متعدد داخلی در آستانه ”انتخابات” ولایت فقیهی و…). واقعیّت دیگر اینست که دولت عراق نسبت به تعهدات مکتوب خود در یادداشت تفاهم ۲۵ دسامبر۲۰۱۱ که تضمین سلامت و امنیت ساکنان در محل جدید را بیان می کند پایبند نبوده , درحالی که سند مزبور کماکان مبنای رسمی (گرچه عمل نشده )فعل و انفعالات یونامی و کارکردهای دولت عراق می باشد. دراین جا خلایی وجود دارد که – برغم بی عملی یونامی – با تشدید پیکارسیاسی می توان به نفع مقاومت و دریافت حفاظت, آن را پرکرد. به خصوص که ادامه مأموریت شخص کوبلر در این میان از دید ما و شمار رو به افزایشی از شخصیتهای معروف و طرفهای ذینفوذ سیاسی زیرسئوال رفته است.
یک فاکتورسیاسی مهم دیگر که باید در نظرداشت, امکان واقعی تغییرمواضع و رویکرد سیاسی دولتهای اروپایی نسبت به رژیم می باشد. نشانه بارز این امکان و پتانسیل واقعی را می توان در سخن آقای برونو لورو،.رئیس فراکسیون حزب حاکم فرانسه, در کنفرانس اخیر مجلس ملی, مشاهده کرد:
« شما در سالن گروه سوسیالیست هستید, این فقط یک سمبل نیست, بلکه یک تعهد است. ما به حضور مریم رجوی رئیس جمهور شورای ملی مقاومت ایران که به او در اینجا خوش آمد گفته و تعهدات او را می‌دانیم، درود می‌فرستیم. در کنار شما بودن مایه افتخار است. نبرد شما برای دموکراسی و لائیسیته یک عامل اساسی برای آینده کشور شما و منطقه است
حضور امروز من در طرف شما و آقای لوفور[سوسیالیت] در طرف راست شما بهترین تعریف از حمایت ما از مقاومت شما را نشان میدهد.
من به خصوص برای تأکید بر تغییر که امروز نشانه های آن در همه جای جهان وجود دارد مخصوصاً در ایران به این جا آمده ام.
مجلس ملی فرانسه همیشه پذیرای شماست. با این پیام که تغییر در راه است در سریعترین زمان.»
با لحاظ کردن بردارهای فوق الذکر و بخصوص محاسبه جهت تحوّلات داخل کشور و وضعیّت بهم ریخته شخص ولی فقیه, به دو برآورد اصلی می رسیم:
– پتانسیل خطربرای پناهندگان در لیبرتی رو به افزایش است.
– درعین حال شانس و پتانسیل بسیج سیاسی- حقوق بشری, درجهت مهار خطرات و ایجاد مانع و حائل ضربه و مجبورنگهداشتن دولت عراق در اجرای تعهدات خود به طورفزاینده وجود دارد.
پس, دراین جا مسابقه ای زمانی و کاری (راندمانی) و رابطه ای دیالکتیکی میان دو برآورد فوق وجود دارد و اثر می گذارد. یعنی روندی مشروط به اراده مبارزاتی و راندمان کار همه ما درشرف تکوین است. نتیجه می گیرم که جواب چه باید کرد؟ نهایتاً در ضریب حضورو تشدید پیکارسیاسی- حوق بشری خودمان, همه اعضاء و حامیان و دوستان آزاده مقاومت ایران نهفته است, در مؤلفه های زیر:
⦁ افزایش اتحاد و همبستگی درونی صفوف مقاومت و حمایت بیش از پیش از مسئولان و فرماندهان مقاومتمان (این اصل از الزامات ادامه جنگ به هنگام ضربه دیدنست), علی الخصوص پشتیبانی هربیشتر از کارزاری که خانم رجوی برای حفاظت و نجات جان مجاهدین اشرفی – با جدیّتی خارق العاده و همتی خستگی ناپذیر- هدایت می کنند. درعمل پافشاری هرچه بیشتر و متحدتر روی خواست بازگشت سریع به اشرف(کاهش عاجل مخاطرات) و انتقال به کشورثالث از آن جا(تسریع راه حل نهایی). پیش بردن چنین کارزار پیچیده و سختی فقط به فقط در امکان نیرویی و توان تدبیرو کارگردانی مسئولانی است که کارزار دشوار خروج از لیست را نیز به پیروزی رساندند.
⦁ افزایش هرچه بیشتر ابعاد سیاسی و حقوق بشری جنگ علیه رژیم در صحنه بین المللی و منطقه ای. یعنی گسترش و تعمیق هرچه بیشتر جبهه بین المللی مقاومت. صدای ملت مظلوم ایران و لزوم تغییررژیم را می باید درتمام پایتختهای مهم جهان سیاست (ازجمله ژنو, پایتخت ملل متحد), به آسما رساند. دراین صحنه, برغم مانع سیاست مماشات و رویکرد منفی شخص اوباما, جبهه وسیع و فزاینده ای از سیاستمداران و گروههای قدرتمند پارلمانی درسراسراروپا و آمریکا و کانادا به ما امداد می رسانند و کلیه مراجع و سازمانهای حقوق بشری از حقانیّت خواسته های حفاظتی مجاهدین به دفاع برمی خیزند. درپهنه سیاسی, همان طور که سفر دوحزبی پارلمانترهای آمریکایی/مواضع محکم آنها و نامه خانم نامه ایلیانا رزلهتینن رئیس کمیته خاورمیانه و شمال آفریقا در کنگره آمریکا به آنتونیو گوترز کمیسر عالی پناهندگان ملل متحد نشان داد, می توانیم روی متحدانی حساب کنیم که در کارزار پیروزمند خروج ازلیست سالهای دراز همبسته و همراه ما بودند.
⦁ همان طور که حمله جنایتکارانه موشکی به مجاهدین پناهنده در لیبرتی موجی کم سابقه از همدردی و همبستگی در بین هموطنان آزاده و نیروهای سیاسی ایرانی ایجاد نمود, همدلی بیش از پیش نیروهای آزادیخواه و ضد دیکتاتوری وترقیخواهان عرب و… را نیز برانگیخت. هردوی این مؤلفه های توانمند را نیز می باید در کارزارجهانی علیه رژیم ادغام و جهت ادامه حضور و تداوم اثربخشی آنها راهگشایی کرد.
رفقا و دوستان همدرد, واقعیّت این است که طی جنگ با خامنه ای, در ۹ فوریه اخیر مورد حمله زبونانه موشکی دشمن واقع شده ایم, شهدا و مجروحان زیادی داده ایم, ولی هم لزوم دفاع بهتر از یارانمان, وهم اصل وفا به عهد و پیمان جانباختگان, به طورقانونمند همبستگی بیشتر و استواری پیکار توانمندتری را می طلبد. بله, ما این ضربه جنایتکارانه رژیم را باید به هزارضربه سیاسی و حقوق بشری بر رژیم منحط , فرسوده و روبه مرگ خامنه ای تبدیل کنیم. پس, رفقا, دوستان و همسایگان آزاده ضد رژیم صفوفمان را فشرده تر کنیم : می توان و باید از مجاهدان اشرفی بهتر دفاع کرد و طرحهای دشمن ضد بشری را به شکست کشاند.