نقدی ناسالم و آزاردهنده!

دوستی به نام سعید آقا محلی در وبلاگ “شتر،گاو، پلنگ” که در مدیای اجتماعی (فیس بوک…) هم درج شده است، به نقد تاکیتک های مبارزه “اتحادیه آزاد کارگران” پرداخته است. نقد سعید هر اندازه  از زاویه منفعت کارگر هم باشد و با آب طلا هم نوشته شده باشد، در سنت کارگری و سازنده نیست. متاسفانه و صرفنظر از نیت نویسنده ی نقد، این در کنارهمان سنت چپ در نقد اسالو بعد از خروج از ایران، قرار می گیرد.

 من تاکتیک مبارزاتی “اتحادیه ازاد کارگران” را درست نمی دانم. نه بخاطر این که در مجلس با محجوب نشسته اند، یا در مقابل تهدیدهای وزارت اطلاعات عقب نشینی کرده اند… بلکه تلاشهایشان را بدون ارتباط با توده عظیم طبقه کارگر در مراکز بزرگ و کوچک صنعتی و فعالین و رهبران عملی و محلی شان می بینم. جثه اتحادیه آزاد کارگران حتی متناسب با سازش هم نیست. چرا باید محجوب یا مجلس یا وزارت کار و اطلاعات با این اتحادیه سازش کنند؟ خطر کدام نیروی توده ای وسیع و اعتصابات کارگری ولو در یک کارخانه با فراخوان اتحادیه آزاد، رژیم شان را تهدید می کند؟ بنا بر این سازشی در کار نیست. سردواندن و تهدیدی برای این اندازه نیرو کافی است. و این جای تاسف است برای فعالین اتحادیه که نیرویشان را در جای واقعی خود صرف نکرده، فرسوده می کنند و به هرز میدهند. ما بارها مضرات این نوع سیاست و تاکیتکها را در جنبش کارگری خاطرنشان ساختیم… وگفتیم این سنت چپ حاشیه ای است که به بخشی از فعالین کارگری و انسانهای شریف طبقه ما تحمیل شده است.

با ابراز انزجار از این که امضا جمع کردن بیفایده است و یا توسل به دشمن که کاری بکند و یا اجازه ای بدهد، بی فایده است، مشکلی از اتحادیه آزاد حل نمی شود. تجربه تا کنونی این دوستان به خودشان هم باید نشان داده باشد که این کارها کارساز نیستند. سیاست انتظار و نگاه به بالا و هدر دادن وقت و هرز رفتن نیرو است. اما باید و در عمل هم نشان داد و ثابت کرد که، تلاش این دوستان به این شکل تا کنونی و تحت تاثیر چپ حاشیه ای و گرایش غیرکارگری در صفوف طبقه کارگر، راه اساسی دیگری هم دارد. و آن این است که کارگر سوسیالیست و شورا خواه و اتحایه ساز و غیره بروند کار دیگری بکنند. نشان بدهند که کارکارساز چیست؟ راه متحد کردن و تشکل توده ای قدرتمند کارگر کدام است؟ کجا میتوان اتحادیه ساخت و چراباید سنت جنبش شورایی و جنبش مجامع عمومی را چسپید و…

اما  نقد دوستمان سعید، اگر چه نارضایتی از این تاکتیکهای مبارزاتی را در خود دارد، اما صرفنظر از لحن نامناسب و از بالا، حاوی احکامی آزار دهنده است که قبل از اینکه چیزی را اثبات کند، اتهام اند.

– سعید می نویسد: “گفتیم شانه به شانه کلمه کارگری و ایلنا ایستادن، هویت ضد کارگری شما را افشا می کند، شما با میز خبر تلویزیون من و تو رشد می کنید…” اولا من از سعید می پرسم چرا فعالین اتحادیه آزاد با نامه دادن به مجلس و یا انتشار اخبارشان در “ایلنا” و “کلمه”، ضد کارگری شدند؟ اگر یکی بیاید و بگوید دوست عزیز، من زورم همین است، به او چه میگویی؟

دوما آن میز و تلویزیون من و تو کجا است که آن دوستان به آن مراجعه نکرده اند؟ میگویید خودشان میز بگذارند و تلویزیون بزنند؟! خوب این را بگو. دیگر چرا هویت ضد کارگری؟

– سعید می نویسد: “با تمام توان قول دادید (منظور قول به وزارت اطلاعات است)  که تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری دست اقدام به برگزاری تجمع نمی زنید”. میفهمم که درایت زیادی نمی خواهد که تقاضای برگزاری تجمع کارگری آنهم در فصل دستمزد و آستانه انتخابات جمهوری اسلامی،  با این نیرو و این جثه اتحادیه آزاد، یک توهم وکاری محال است. اما چرا فکر می کنید آن دو نفر مورد نظر شما به وزارت اطلاعات قول دادند تجمع برگزار نکنند! کدام قول؟ دو نفر کارگربا دستهای خالی و بدون پشتوانه توده ای کارگری می روند به یک نهاد سیاسی – نظامی و اطلاعاتی تا دندان مسلح، و تهدیدشان می کنند که حق ندارید و … همه میدانیم آنجا به فعالین کارگری و سیاسی چه می گویند. این ها هم برگشتند و گفتند تجمع برگزار نمی کنیم. اعلام اینکه تجمع برگزار نمی کنیم نه قول به کسی است، نه جرم است و نه ضد کارگری.  یک عقب نشینی بر اساس توازن قوای نامساعد و با دستهای خالی و بدون هیچ اهرم فشار و یک توهم به رژیمی است که سه دهه است امتحانش را پس داده. یک تاکتیک غلط! نه سازشی در کار است و نه قولی و نه هیچی. این هم درس دیگری است برای این دوستان که قدرت کارگر در لولیدن فعالینش دردالانهای قدرت بورژوازی نیست، در مراکز صنعتی بزرگ است…

– سعید همچنین، تاکتیکهای فعالین اتحادیه آزاد را با “هخا” و رضا پهلوی مقایسه میکند و در ادامه، آن را مانند خانه کارگر وشوراهای اسلامی می داند. چرا؟  این نه تنها بی انصافی، بلکه اتهام سنگینی است. من میفهمم که فعالین اتحادیه ازاد با آکسیون کردن آنهم با نیروی صرفا خودشان و بدون پشتوانه توده کارگران حتی دراول مه هم بجایی نمی رسند. اما چرا تجمع تعدادی کارگر درجایی یا آکسیون اول مه همان چند نفر، فرض کنیم در خیابان سیروس سنندج عین همان کاری است که هخا کرده یا رضا پهلوی!  می فهمم، آکسیون اعلام کردن با اتکا به فداکاری چند فعال کارگری در گوشه یک خیابان و یا در دامنه یک کوه، سنت کارگری نیست. نوعی کار چریکی است. غلط است، مضر است. اما هخایی و پهلوی، نیست و نمی توان انها را به خانه کارگر وشوراهای اسلامی ربط داد. خانه کارگر، مشاورین کارفرما و شوراهای اسلامی ارگان سرکوب وپلیس رژیم در میان طبقه کارگراند. این را همه می دانند.

نکات دیگری در نقد نامه سعید هست از قبیل اینکه: “شما ما را پلیس معرفی کردید” و.. که نمی توان وارد چند و چون آن شد. که؟ کجا و کی؟ این هم اتهامی است که نمیتوان گفت و اثبات نکرد…

در پایان، میخواهم بگویم که راه جلوگیری از سنتهای غیرکارگری ولو توسط چند فعال کارگری، راه اینکه اتحادیه آزاد از زیر تسلط گرایش چپ و غیرکارگری و خرده بورژوایی بیرون بیاید و نیرویش را برای کار دیگری آزاد کند، تشر زدن و سرزنش و آزار دادن و توهین و اتهام زدن نیست. سنت کار اتحادیه آزاد، از جانب احزاب و جریانات چپ بورژوایی  به درون کارگران رسوخ کرده و صاحب دارد. متاسفانه این گرایش بعنوان رهبر و سخنگوی اتحادیه، بختکی است که  فعالین کارگری درون اتحادیه آزاد را به این وضعیت دچار نموده و به ابزار تبلیغاتی جریانات چپ بورژوایی تبدیل کرده است. فعالین کارگری درون اتحادیه آزاد یا نهادهای دیگر که هستند و بیرون از طبقه هویتی برای خود ساخته اند، باید خود را از این سنت و گرایش مخرب و مضر بتکانند. و کار آگاهگرانه و مبارزاتی خود را در میان کارگران و در محل کار و زندگیشان و بعنوان عضوی واقعی در آن محل و نه از بیرون و با هیاهو و تبلیغات وشعار و آکسیون و نه صرفا با نگاه به بالا، متمرکز کنند. قدرت طبقه کارگر در پایین، در کارخانه و در صفوف خودش است.

دوم اسفند ۱۳۹۱ (۲۰ فوریه ۲۰۱۳)

لینک وبلاگ “شتر، گاو، پلنگ”:

http://enghelab17.blogspot.co.uk/2013/02/blog-post.html