فریدون گیلانی
۱
گوانتانامو گوهردشت ابوقریب
سهند امیرکبیر عادل آباد
اوین
غنچه ها را چنان چیده اند که شاخه ها را
از پای سفره ی عقد
به ستاد توفان های صحرائی می برند
۲
سپیدار به هرسوئی می پیچد
که زمین از آهنگش نکاهد
شب به هر دری می زند
که چراغ ها را خاموش کند
و روزهای آشفته را
ار ریشه در آورد
۳
گوانتانامو
گوهردشت
ابوقریب
نگاه زهرآگین پلیس برلین
آواز شبانه ی پاسداران اوین
وقتی که جنگل های ما را
با چشم بسته
در روزهای جنگ خونین
از زیر بازجوئی به بند می بردند :
« شهر اهواز مال من
ایزه و دزفول مال تو »
و سرود فاتح یانکی ها
در صبحگاه عراق و افغانستان :
« کل دنیا مال من
زابل و دارفور مال تو »
۴
چشم بندها را ببندید
تخت تعزیر سرما خورده است
دست تان نجس است
پشت گردن بروید
و چوب دستی چوپان را بگیرید
« خلیج دوستی » مسدود است
« کام تان را برای آب شور خزر تلخ نکنید »
۵
در سال های سپید شما
– که خودم را در آینه می دیدم
شاخه هایم از این هم نازک تر بودند
شناسنامه ام را
هنوز لا به لای میله ها مخفی کرده ام
خانه ام را چنان به خاک نشانده اند
که احساس می کنم تاریخ تولدم
به تاخیر افتاده
و هر بیانیه ای
می خواهد مرا در تقویم حبس کند
همه چراغ ها قرمز شده اند
مسافران
در راه بندان عطسه می کنند
سقف باران های سیل آسا ترک خورده
و آن که خود را آفتاب می پنداشت
به دامنه ی سایه ها پناه برده
و هیچ راهبانی
به ظرافت برگ های بهاری نگاه نمی کند
چهارراه ها
به همدیگر تنه می زنند
و روستائیان
در تله ی شهر ها
به گندم ها ایست می دهند
۶
آن که فکر می کند غزل عارفانه می خواند
و از ترس جانش توبه می کند
سایه ای ست که مزاحم ساقه هاست
و پرنده ی در به دری ست
که « آزادی » را در خانقاه می جوید
و دیوار خانه اش
پر از ریش های معطر است
زبان عابران جهان
دیریست که از خط قرمز گذشته
و پشت پرچین های قدیمی
به سرهای سبز می گوید کدوی بی فایده
۷
قد خلبان ها بلند تر شده است
جان فاستردالس
هنوز هم در اتاق آقای بوش
ویسکی کهنه می خورد
و برای نسل های آینده
نقشه می کشد
تفنگداران دریائی
در پناه کهن سالان « نیروی مخصوص »
پروار بندی « رهبر » را
در قامت « لباس شخصی ها »
با کوماندوهای آلمانی تاخت می زنند
و « بی مخ » های جدید را
در چاپخانه پلیس فرانسه
تکثیر می کنند
به پاریس خوش آمدید
برج ایفل آبستن شده است
سربازان آمریکائی در بغداد
شب ها به زبان عربی می نویسند :
« دختری را در خانه جا گذاشته ام
که برای دیدنش
به آینه هم شلیک می کنم »
۸
آخوندها به سمت زنانه غش می کنند
پسران امام نوحه می خوانند
خاخام ها
پای دیوار ندبه تا شده اند
کشیش ها
به کازنتزاکیس تجاوز کرده اند
نازی های آلمانی
رئیس حکومت اسلامی را
زیر خورشید قاب کرده اند
آدولف هیتلر اسلام آورده است
ژنرال ها عمامه گذاشته اند
اندازه ی رهبر مسلمان نازی ها
درست به اندازه ی قد هیتلر است
سبیل نیم بند آدولف
لا به لای مفاتیح
کوچک تر شده است
« جناب » ها
در حیفا قصر ساخته اند
کوه صهیون
به خارش افتاده است
بچه های غزه با گلوله بیدار می شوند
بچه های سیستان با تازیانه می خوابند
بچه های تهران
به خط فقر می گویند خط کوفی
عراقی ها با ب