هفدم شوبات( فوریه) ۲۰۱۱، شکاف بین توده های مردم و حاکمیت ناسیونالیسم کورد در کردستان عراق!

بیش از بیست و چند سال است که یک سیستم مافیایی بر کردستان عراق حاکم است. نیروهای سیاسی ای که امروز در حاکمیت هستند، در سالهای دهه ی هشتاد و نود به دلیل اینکه در کوه ها زندگی می کردند و بلاخره به ظاهر علیه حکومت فاشیست بعث اسلحه به دست گرفته بودند و به اصطلاح مبارزه می کردند و به دلیل نبود اگاهی سیاسی و طبقاتی در جامعه ی کردستان و بافت عشیره یی این منطقه، توانسته بودند در میان بخش وسیعی از توده های مردم نفوذ و پایگاهی برای خود دست و پا کنند و بخش زیادی از مردم به سیاست های نیروهای ناسیونالیست کورد متوهم شده و اینگونه می پنداشتند که چون اینها نیروی “خودی” هستند و با لباس کوردی بر مردم حکم خواهند راند، پس مسئله ی مردم کردستان در اینده حل خواهد شد. بیست سال تمام مردم حضور این نیروهای مرتجع و ادمکش را تحمل کردند. بیست سال تمام مردم دندان رو جیگر گذاشته و به نوعی خود را سر کار گذاشتند. بیست سال تمام مردم کوردستان، به انتظار نشستند و تلاش کردند که حاکمیت این نیروها را ازمایش کنند. ۱۷ فوریه ی سال ۲۰۱۱ به دنبال اعتراضات در کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا، سکوت مردم کردستان شکست و مردم در سطح وسیع به خیابان ها ریختند. مقر این نیروهای مرتجع که نماد سرکوبگری درون شهر ها بود را نشانه گرفته و با سنگ در مقابل اسلحه ی گرم ایستادند. نیروهای موسوم به اپوزیسیون و اوباشی که تا دیروز در حاکمیت بودند، همسو با حاکمیت مردم معترض را اخلالگر نامیدند.نیروهای سرکوبگر جواب اعتراض مردم را با گلوله دادند و چندین نفر را کشته و دهها نفر را زخمی و دستگیر و شکنجه کردند. توهم مردم به نیروهای موسوم به اپوزیسیون هم تا حدود زیادی از بین رفت. جریان ارتجاعی گوران( تغییر) که در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ توانسته بود پایگاه اجتماعی ویژه ی در مناطق سلیمانیه و دور بر کسب کند، برای مردم منفور شد، و همدست حاکمیت ارتجاعی خوانده شد. در چنین شرایطی در نبود الترناتیو رادیکال ارازل و اوباش اسلامی میدان اعتراضات را تبدیل به محل کون هوا کردن و نماز خواندن کردند. چپ و کمونیست جامعه هم به دلیل نداشتن پایگاه اجتماعی و ضعف سازماندهی و کوچ اکثریت این نیرو در بیست سال گذشته به خارج از کوردستان نمی توانست کاری از پیش ببرد. در چنین شرایطی بود که این اعتراضات رادیکال، با اینکه کل دم و دستگاه حاکمیت را نشانه گرفته بود، نمی توانست در راستای اهداف انقلابی طبقه ی کارگر و توده های تحت ستم در جامعه پیش برود. بیش از یک ماه مردم هر روز در میدان سرای آزادی سلیمانیه جمع می شدند و اعتراض خود را به حاکمیت اعلام می کردند، اما در طول این مدت، چپ علیرغم اینکه سعی می کرد به این اعتراضات خط بدهد، نتوانست حتی بخش اندکی از مردم را در راستای منافع طبقه ی کارگر سازمان دهد. چپ جامعه و حزب کمونیست کارگری کردستان به پوپولیستی ترین تبلیغات متوسل شد، اما باز هم نتوانست کاری از پیش ببرد.
علیرغم اینکه این اعتراضات نتوانست حاکمیت سیاسی را در کردستان سرنگون کند و افق سیاسی مشخصی نداشت،و اگر حکومت در این شرایط سرنگون هم می شد، ارازل و اوباش اسلامی سهم بیشتر را می بردند، اما یک شکاف عظیم بین توده های مردم و حاکمیت ” خودی” در کردستان عراق بود. این اعتراضات بدون شک دستاوردهایی هم داشت، برای نمونه حاکمیت سیاسی ناچار شد حقوق معوقه ی کارمندان، حقوقی که در هنگام جنگ داخلی در کردستان، در سالهای ۹۴ تا ۹۷ یعنی جنگ بین اتحادیه میهنی و حزب دمکرات،پرداخت نشده بود در این مقطع به کارمندان پرداخت شود. حاکمیت سیاسی متوجه شد، که حاکمیت ناسیونالیسم کورد نمی تواند ابدی باشد و دیر یا زود باید گورشان را گم کنند.
مردم هم به خوبی متوجه شدند که سرمایه داران و دولت های سرمایه داری از هر جنس و هر قوم و ملتی که باشند، هر لباسی که به تن داشته باشند، با هر زبانی که صحبت کنند،حافظ منافع سیستم طبقاتی موجود هستند و منافع انان با منافع اکثریت جامعه در تقابل هم قرار گرفته اند. انها خون کارگر را به شیشه می کنند تا چربی شکم خود را چند لایه بیشتر کنند. همین نیروها میلیون ها و میلیارد ها دلار پول نفت را بالا کشیده در شرایطی که در روستاهای کردستان و مناطق عقب مانده هنوز مدرسه وجود ندارد. در کردستان علیرغم اینکه پول باد اورده ی نفت عده یی را تبدیل به فرعون کرده است، اما بخش وسیعی از مردم هنوز به اب اشامیدنی سالم، به برق به مواد غذایی اولیه و حیاتی ترین امکانات زندگی دسترسی ندارند. هزاران نفر به مشاغل کاذب دستفروشی روی اورده اند. هزاران نفر بیکار هستند. اکثریت کسانی که کار می کنند، به عنوان ملیس استخدادم احزاب حاکم شده اند و برای گذران معیشت خود اسلحه ی دولت را در دست گرفته اند و از مقرهایی که به جز پوست تخمه هیچ چیز دیگری در ان وجود ندارد،محافظت می کنند. بروکراسی اداری، پارتی بازی و فساد بیداد می کند. هزاران کارگر جنسی از کشورهایی مانند فیلیپین و هند و دیگر کشورهای جنوب شرق اسیا برای تن فروشی وارد کردستان شده اند و دارند به مسئولین حکومتی به عنوان خدمتکار سرویس جنسی می دهند.
در چنین شرایطی علیرغم اینکه مردم هنوز الترناتیو مشخصی را انتخاب نکرده، اما در این شکی نیست که مردم به نوعی عمیق تر شده اند و برای دور اتی مبارزات و اعتراضات مطالبات روشن تر، رادیکال تر و کنکرت تری را انتخاب خواهند کرد.
دور اتی توده های کارگر و زحمتکش باید به صورت متشکل، رادیکال و انقلابی با پلاتفرم مشخص وارد میدان شوند و با تغییر توازن قوا به نفع توده های کارگر و زحمتکش حاکمیت سیاسی را سرنگون کرده و کوردستان عراق را از نفوذ زباله های ناسیونالیست و مزدور و مرتجعین اسلامی پاک سازی کنند. تنها در چنین شرایطی است که شانس یک زندگی شایسته و انسانی در فردای تحولات اتی برای مردم در کردستان عراق وجود خواهد داشت.
حسن معارفی پور
۱۷٫۰۲٫۲۰۱۳