سرمایه داری و مسئله ی مسکن!

مدتها بود که موضوع کمبود مسکن در نظام سرمایه داری به خصوص کشورهای موسوم به اصطلاح دولت رفاهی، فکر من را شدیدن به خودش مشغول کرده بود، تلاش می کردم یک برخورد طبقاتی و مارکسیستی به این مسئله داشته باشم. خیلی دنبال منابع مارکسیستی در این زمینه گشتم، متاسفانه پیدا نکردم. اما با توجه به مطالعات و تحقیقاتی که در این مدت انجام داده ام سعی می کنم حتی الامکان یک درک طبقاتی و مارکسیستی در این زمینه بدست بدهم.
سرمایه داری و نیاز انسان!
برخلاف چرند گویی اقتصاد دانان بورژوا، منابع طبیعی نه تنها محدود نیست،اضافی هم هست. نیازهای انسان هم برخلاف یاوه گویی این دوستان ابدن نامحدود نیست. این سیستم کثیف طبقاتی است که انسان را در طی سالیان دراز از انسان تبدیل به اژدها کرده است که با هیچ چیزی سیر نمی شود و به هیچ چیزی رضایت نمی دهد. این فرهنگ کثیف جامعه ی طبقاتی است که خصلت های ضد بشری خود را به این جامعه تحمیل کرده است. در جامعه یی که سرمایه داری ان را به جهنم برای اکثریت مردم تبدیل کرده است، اکثریت مردم از پایه یی ترین نیازهای خود محروم هستند. اکثریت مردم هنوز گرسنه اند. اکثریت مردم دسترسی به استانداردهای معمولی زندگی حتی در کشورهای به اصطلاح رفاهی، را ندارند. اکثریت مردم برای ابتدایی ترین نیاز های زندگی خود ناچار به فروش نیروی کار خود برای ساعات طولانی هستند، اکثریت کسانی که میخواهند یک ذره بهتر زندگی کنند ناچارند شبانه رزو کار کنند. در این شرایط صحبت کردن از رفاه کشک است. صحبت کردن از زندگی زیر حاکمیت دولت های رفاهی چرند است.
باید بگویم هیچ نیازی نیست که در سراسر جهان که با همین امکانات موجود، قابل پاسخگویی نباشد، امکانات طبیعی و ثروتی که در این جامعه ی کثیف طبقاتی وجود دارد، از هر لحاظ برای تمام ساکنین مردم کره ی خاکی در صورتی که به صورت مساوی تقیسم شود کافی است و حتی اضافی هم هست. اگر این ثروت به صورت مساوی تقیسم شود کسی در انتظار غذا از گرسنگی نمی میرد. کسی گرسنه سر بر بالین نمی نهد. کسی به خاطر یک لقمه نان جان نمی سپرد. هیچ کودکی سوء تغذیه نمی گیرد. هیچ کس برای در اوردن یک لقمه نان ناچار نیست، ساعت های روز را با استرس سپری کند و دهها بیماری که نتیجه ی این استرس و فشار روانی است دامن او را نمی گیرد.
البته باید بگویم که سوسیالیسم یک سیستم مدیریت شده ی برای تقسیم امکانات و مواد غذایی نیست. سوسیالیسم یک سیستم اجتماعی است که در ان مالکیت خصوصی تبدیل به مالکیت اجتماعی و همگانی می شود. کار ضروری می شود و خلاقیت امکان بروز می یابد. کار انسان برای نجات جان خود نیست بلکه برای خوشبختی همگانی است.
نیازهای پایه یی تمام انسان به راحتی قابل پاسخ گویی است. امکانات کافی است،اما این سرمایه داری و نظام وراونه ی کثیف است که سرمایه داران گرسنه چشم کثیف که خون طبقه ی کارگر را به شیشه کرده اند،پرورش داده و با غالب کردن فرهنگ خود، این را عمومیت داده که باید دیگران را به لجن کشید تا بتوانیم خود را بالا بکشیم. باید خون همه را به شیشه کرد تا خود راحت زندگی کرد. باید بر سرمایه خود افزود و افزود و سرمایه گذاری کرد و دوباره گسترش داد و باز هم سرمایه گذاری کرد. چون اساس این نظام بر یک چیز استوار است،ان هم سود سرمایه داران و بالا بردن ان تا حد ممکن است.
سوسیالیسم پاسخی طبقاتی و کارگری به وضع نابرابر موجود به وضع ضد بشری کاپیتالیستی است.
در سوسیالیسم کار به نیاز ضروری انسان تبدیل شده و همگان به صورت اتوماتیک خود را موظف می انند برای خوشبختی جامعه کار کنند. چون کسانی که کار نمی کنند نمی توانند از امکانات جامعه بهره مند شوند. برای همین است در یک مرحله کار تبدیل به اجبار می شود. کسانی که تا دیروز از طریق تولید دیگران انگل وار زندگی می کردند امروز خود ناچارند برای گذران زندگیشان کار کنند.
سوسیالیسم راه حل انقلابی و سیاسی و اقتصادی وضع موجود است.
سرمایه داری و مسئله ی مسکن!
معمولا سرمایه داری تلاش می کند تا امکانات را همیشه دور از دست انسان ها نگه دارد، تا قیمت کالاها را همچنان بالا نگه دارد. در امریکا سالانه میلیون ها تن تولید اضافی گندم به دریا ریخته می شود، این در شرایطی است که در این قسمت دیگر جهان یعنی افریقا و اسیا روزانه هزاران نفر از گرسنگی جان می سپارند. از طرفی سرمایه داری و ادعای حقوق بشری دروغین و کثافتش گوش فلک را کر می کند و از طرف دیگر دست به چنین اعمال جنایت کارانه یی می زند. سرمایه داری و سرمایه داران جملگی به یک چیز فکر می کنند و ان هم نرخ سود است. جان میلیون ها انسان قربانی نرخ سود می شود، چون اساس این سیستم بر ان استوار است.
در مورد مسکن هم مسئله به این شکل است. در شرایطی که در سراسر جهان و به خصوص در کشورهای به اصطلاح رفاهی داشتن یک سرپناه ضروری ترین و حیاتی ترین حق هر فردی است، سرمایه داری این حق را تبدیل به یک نیاز تقریبن غیر قابل دستیابی تبدیل کرده است. هزاران خانواده سرگردان هستند. میلیون ها نفر در انتظار دریافت منازل دولتی به مدت چندین سال هر روزه به ادارات بروکراتیک لعنتی مراجعه کرده و جواب رد می گیرند. پرداخت هزینه ی منازل شخصی برای بخشی از جامعه غیر ممکن است. هزاران و میلیون ها منزل خالی هستند و هزاران نفر در منازل جمعی زندگی با فامیل اقوام و دوستانشان زندگی می کنند.
هزاران نفر کارتن خواب شده اند. هزاران نفر به مواد مخدر و الکل پناه برده اند. شرایط روزبه روز سخت تر می شود و در این میان سرمایه داری و دولت های مرتجع به اصطلاح رفاهی تنها یک چیز را می خواهند و ان بالا نگه داشتن اجاره ی مساکن شخصی و دولتی است.
مدت چند سال است که در استان بادن ورتمبرگ از استانهای جنوب المان هراز گاهی اعتراضاتی مردمی علیه دولت و برای تحویل مساکنی که دولت بنا به هر دلیلی انها را سالها خالی نگه داشته صورت می گیرد. مدت چند سال است که گاه و بیگاه مردم اعتراض می کنند و سیاست های کثیف دولت های مرتجع محلی و سراسری را به چالش کشیده و خواهان فراهم کردن مسکن برای تمام مردم هستند. دولت های مرتجع یک سیاست کثیف و ضد انسانی را به سیاست عمومی تبدیل کرده اند و از طریق بنگاه های کلاه برداری مسکن این سیاست را پیش می برند. برای انکه یک مسکن معمولی به شما تعلق بگیرد، لازم است شما کار کنید و به دولت مالیات دهید، در شرایطی که تعداد کثیری از مردم امکان پیدا کردن کار را به دلایل مختلف نداشته و ندارند.اگر شما روزانه هشت ساعت کار کنید و یک کار معمولی داشته باشید، به سختی می توانید هزینه ی اجاره مسکن و زندگی معمولی تان را پرداخت کنید. در این شرایط چگونه ممکن است انسان ها را صرفن به دلیل نداشتن کار از داشتن مسکن و سر پناه محروم کرد؟ این سوال را باید پیش پای دولت های ضد خارجی و فاشیسم ملایم پارلمانی گذاشت.
در صورتی که دولت ظاهرن از برابری تمام شهروندان!!!!!!!!!!! صحبت می کند، اما همواره شهروندان خارجی شهروندان درجه دوم محسوب می شوند. شهروندان خارجی شانس کمتری برای دریافت منزل مناسب و حتی منزل دارند. باید علیه این سیاست های کثیف فاشیستی و راسیستی ایستاد. باید فاشیسم را به زباله دان تاریخ ریخت. نیروهای به اصطلاح مدافع انترناسیونالیسم و چپ تاکنون هیچ کار جدی ایی نکرده اند. این نیروها نیروهای جدی ایی در معادلات سیاسی به حساب نمی ایند. توده های مردم باید متشکل شوند و به صورت خودجوش برای تغییر وضع موجود تلاش کنند.
در چارچوب سرمایه داری، خوشبختی انسان، یک زندگی شایسته ممکن نیست. سرمایه داران و دولت های مرتجع همواره تلاش می کنند که طبقات پایین اجتماعی را زیر پا له کرده و خود از تمام امکانات بهرمند باشند.
ما این بساط ارتجاعی را به هم می زنیم. ما برای ازادی انسان از قید مناسباتی که کار او را به کالا تبدیل کرده است مبارزه می کنیم. ما برای الغای از خودبیگانگی انسان تلاش می کنیم. ما برای دستیابی انسان به امکانات لازم در زندگی هر انسانی مبارزه می کنیم. ما تلاش می کنیم مالکیت خصوصی بر ابزار تولید را الغا کنیم و مالکیت اجتماعی بر ابزار تولید را برقرار کنیم. ما تلاش می کنیم یک زندگی کاملن بدور از فاصله ی طبقاتی برای انسان ها فراهم کنیم و از نظر ما این نه تنها ممکن است بلکه ضروری و حتمی شده است. ضرورتی که طرف مقابل ان توحش و بربریت است. توحشی که امروزه می بینیم نتیجه عدم پیشروی ما کمونیست بوده است.
هر کس، از هر نقطه ی دنیا که امده باشد، هر رنگ پوستی که داشته باشد، هر ” ملیتی ” که داشته باشد، بر اساس چرندیاتی که دولت های مرتجع بورژوایی به اصطلاح رفاهی بر روی کاغذ نوشته اند از این حق برخوردار است که،مادام که در کشور خود در خطر است، در کشور پناهنده پذیر، یک زندگی معمولی داشته باشد، از امکانات این جامعه بهرمند باشد، مسکن که چه عرض کنم اولین و ابتدایی ترین حق است که باید داشته باشد، اما چرا دولت های مرتجع بورژوایی ناسیونال رفاه به این مسائلی که خود تعهد داده پایبند نیستند؟ به دلیل ضعف جنبش کمونیستی و قطب چپ جامعه، به دلیل نبود تشکل یابی رادیکال طبقه ی کارگر اروپا، به دلیل عدم حضور توده یی ما کمونیست ها در اعتراضات اجتماعی و دهها دلیل دیگر
حسن معارفی پور
۱۱٫۰۲٫۲۰۱۳
آلمان