ترور شکری بلعید و ادامه انقلاب تونس

روز چهارشنبه این هفته ۶ فوریه در تونس شکری بلعید یکی از رهبران شناخته شده چپ و سکولار اپوزیسیون به دست یک تروریست موتور سوار در برابر خانه اش به قتل رسید. شکری بلعید یکی از مخالفان برجسته حزب النهضه بود که رسما قدرت را بدست دارد و همه کس انگشت اتهام را به سوی این حزب اسلامی نشانه میرود. زیرا این حزب و طرفداران و اعضایش بارها طی دو سال اخیر بعد از انقلاب تونس دست به تعرض و تهدید مخالفان زده اند. اما این اولین ترور سیاسی بعد از انقلاب تونس است. طی دو سال اخیر مبارزه طبقاتی و سیاسی حادی میان جریانات اسلامی و مردم و کارگران و نیروهای چپ و سکولار جریان داشته است. امروز جمعه ٨ فوریه کارگران در اعتراض به قتل این رهبر اپوزیسیون اعلام اعتصاب عمومی کرده اند و فرودگاهها و راه آهنها و مراکز تولیدی و مغازه ها تعطیلند. پیکر شکری بلعید امروز در زادگاهش در جبل جلود در میان تظاهرات و راهپیمایی عظیم هزاران نفره مردم به خاک سپرده شد و تظاهراتها و تجمعات ادامه دارد. مردم در تظاهراتهای هزاران نفره علیه حزب اسلامی النهضه شعار میدهند. در تظاهراتهای امروز و دیروز تاکید سخنرانان بر کنار زدن حزب النهضه و پیاده کردن آزادیهای سیاسی و اقدامات رفاه عمومی است.
تونس اکنون همچون مصر کانون شور و التهاب انقلابی است. گفته میشود که همچون خودسوزی محمد بوعزیزی که شعله انقلاب اول تونس را برافروخت، ترور شکری بلعید شعله انقلاب دوم تونس را که انقلابی برای کنار زدن اسلامی ها خواهد بود برافروخته است و این جدال تا تحولاتی جدی در این کشور ادامه خواهد یافت.
آنچه روشن است مردم تونس برای روی کار آمدن اسلامی ها انقلاب نکردند. مردم میخواستند دیکتاتوری بن علی را کنار بزنند و به آزادی و رفاه دست پیدا کنند. جریان النهضه که شاخه تونسی اخوان المسلمین است، در این انقلاب نقشی نداشت. اما به دلیل سازمان یافتگی و به دلیل پراکندگی اپوزیسیون رادیکال و چپ توانست به قدرت بخزد. اما جنگ و جدال جوانان و زنان و مردم این کشور با این جریان یک دم فروکش نکرده است.
تونس یک بار دیگر به پا خاسته است. نخست وزیر این کشور به ناچار دولت را منحل کرده است و اعلام کرده که حاضر است با گروههای اپوزیسیون یک دولت تکنوکرات غیر اسلامی و فراگیر تشکیل دهد. اما فراخوان او را کسی جواب نداده است. تظاهر کنندگان بر کنار رفتن کل حزب النهضه از قدرت تاکید دارند.
آیا تونس میتواند همچون دوسال پیش الهام بخش انقلابات نوین در منطقه باشد؟ انقلاباتی که نه فقط دیکتاتور بلکه کل سیستم دیکتاتوری و مذهبی و چپاول سرمایه داری را منحل کنند و جامعه ای آزاد و انسانی برپا دارند؟ این نیاز همه مردمی است که با فداکاری و به جان خریدن خطرات بسیار در صفوف دهها هزار نفره به خیابانها می آیند. اما این مردم چگونگی دست یافتن به آرزوهای خویش را بدرستی نمیدانند و با آزمون و خطا پیش میروند. درپاسخ به این سوال باید گفت که بعید است که مردم تونس در آینده ای نزدیک به جامعه دلخواه خویش دست یابند، اما روندی را آغاز کرده اند و راهی را گشوده اند که سیستم و سنتهای کهنه و عهد عتیقی را فی الحال به لرزه در آورده است و بی تردید دیر یا زود بر متن شرایط جهانی، دنیای بهتری را برای تک تک مردم به ارمغان خواهد آورد. دنیایی که در آن آزادی عقیده و بیان و تشکل، و رفاه و دست یابی به درمان و مسکن و تحصیل حق همه خواهد بود.*