جمعی از کادرهای قدیمی از کومه له می گویند

جمعی از کادرهای قدیمی از کومه له می گویند

(ملکه مصطفی سلطانی،داریوش نویدی، احمد اسکندری، علاالدین مفاخری، جواد مشکی، نسان نودینیان، گلرخ قبادی، وحید عابدی، جمال بزرگپور، بدری توحیدی، صباح مرادی، جمیله رحیمی، رضا کعبی، بهمن علیار، یحیی دونداری)

تهیه کننده: یحیی دونداری  

در سالروز کومه له معمولأ رسم براین است که احزاب و جریانات وابسته به آن به اشکال مختلف این روز را گرامی میدارند و کسانی هم بشیوه فردی اندرباب تاریخ کومه له می نویسند . من اینبار تلاش نمودم اظهار نظرها شکل جمعی بخود بگیرد وبرای این منظور سئوالی را برای جمعی از کادرهای قدیمی وبا سابقه کومه له ( رفقای منفرد ورفقای که کادرو فعال حزبی هستند) فرستادم . هدفم از اینکاراین بود ضمن گرامیداشت روز کومه له،  تلاشی هر چند کوچک هم صورت بگیرد برای بوجود آوردن فضا و جوی سیاسی که مبارزین و فعالان سیاسی بتوانند در کنار هم وبشیوه صمیمانه وسیاسی به بحث و دیالوگ بپردازند و سنگینی جوحاکم بر مناسبات مابین احزاب و دیگر فعالان سیاسی را هرچه بیشتر زدوده نمود .

ازهمینجا هم از رفقایی که جواب مثبت به سئوال مربوطه دادند و بنا به توصیه من پاسخ مختصر بود، تشکرمیکنم و همچنین سالروز کومه له را به تمامی کسانیکه به کومه له وابسته بودند ودرآن فعالیت داشتند ویا در حال حاضرهم در جریانات و احزاب کومه له فعالیت دارند، تبریک می گویم .

همنچنان یاد و خاطره جانباختگان صفوف کومه له و به ویژه رفیق محمد حسین کریمی که جانباختنش مصادف بود با علنی شدن فعالیت کومه له ، گرامی می داریم.

سئوال : نظر شما در مورد نقش و جایگاه و تأثیراتی که کومه له در جنبش کردستان (درهرعرصه ای که تمایل به اظهار نظر درباره اش دارید) بجای گذاشت، چیست ؟

منظور این نیست که پیامدهای منفی انشعابات و نقش و تأثیر مثبت و منفی حزب بخصوصی مطرح شود، بیشتر کومه له ای مد نظراست که در دوران رشد و شکوفایی جنبش کردستان فعال بود .

****

ملکه مصطفی سلطانی  :

کومەلە بە مثابە جریانی چپ و سوسیالیستی درجنبش کردستان دور و نقش فوق العادە بزرگی در شفافیت بخشیدن و پویایی مبارزات مردم در عرصەهای گوناگون داشت. ذیلأ بە نمونەهای از آن اشارە می شود:

ـ  مبارزە طبقاتی اقشار محروم و تهیدست جامعە.

مبارزە ملی و طرح خواستهای عادلانە و بر حق ملت کرد.

ـ مبارزات زنان وتلاش برای تشکل پذیری آنها.

ـ تشکیل ارگانهای دمکراتیک و آزاد مانند اتحادیە کارگران بیکار، اتحادیە دهقانان، جمعیت شهرها، هئیت هماهنگی جمعیت ها، بنکەها، کمیتە زنان، کمیتە دانش آموزان و …

ـ اجرای  حاکمیت مردم بە وسیلە شورا در سطح شهر و روستا و نمونە بارز آن شورای مردم شهر سنندج و مریوان.

کومەلە در فضای باز سیاسی  و آزاد بعد از سرنگونی رژیم دیکتاتوری چند دهە پادشاهی، سازماندهی تشکلهای تودەای و دخالت مستقیم آنها در امور سیاسی و اجتماعی را در صدر اولویتهای خود قرار داد. کومەلە مبتکر مبارزات تودەای ونا فرمانی مدنی در ابعاد وسیعی از جنبش کردستان بود. کە تا آن مقطع تاریخی نظیر نداشت. کوچ، اعتصاب، تحصن و راهپیمایی بین شهر ها نمونەهایی از آن هستند. ضمن این کە تلاش می شد کە خواستهای عادلانە و بر حق مردم تحقق یابد این شیوە از مبارزە آگاهی سیاسی، وحدت ، همدلی و هم نظری زیادی را در میان مردم کردستان بوجود آورد.  کومەلە نقش بزرگی را ایفا کرد تا کە در مدت آن چند ماە جامعە کردستان تجارب زیاد را در زمینە  مسایل سیاسی، تمرین دمکراسی و تنوع افکار بدست آورد. در عین حال کومەلە واقف بر این بود کە رژیم جمهوری اسلامی تاب تحمل اوضاع آزاد و دمکراتیک کردستان را ندارد و بە کوردستان  حملە خواهد کرد. کوشش این بود کە از هر گونە در گیری و جدال با رژیم پرهیز شود و حتی بە نفع است یک روز هم حملە خون آشامان رژیم و حاکمیت سیاە آنها  را بر کردستان بە عقب انداخت  نمونە بارز آن کوچ اعتراضی مردم مریوان بە رهبری داهیانە کاک فواد است کە شعار دروازە ورودی بە اردوگاە این بود ” ما با رژیم سر جنگ نداریم و تسلیم زور گویی نخواهیم شد”

 

****

 

داریوش نویدی:

کومه له، سالها برای بسیاری از مردم کردستان امید رهایی از ظلم و ستم، ورسیدن به عدالت اجتماعتی،آزادی، دمکراسی و رفع ستم ملی بود. این سازمان صرفا به روشنفکران وآزادیخواهان چپ و سوسیالیست جامعه به معنای مرسوم آن تعلق نداشت. این مهمترین وجه تمایز کومه له از دیگر سازمانها و تشکل های چپ ایران بود. کومه له تشکیلاتی اجتماعی بود.

مردمی که کتاب های قطور سیاسی را نخوانده بودند، ولی طرفدار و خواستار آزادی وبرابری در برخورداری از مواهب اجتماعی بودند، از ظلم و قدر قدرتی زورمندان بیزار و خواهان دمکراسی بودند، زنانی که تشنه حقوق برابر با مردان و رفع ستم مرد سالارانه  حاکم بر جامعه بودند، و بالاخره مردمی که خواهان احقاق حقوق ملی خود بودند، مطالبات خود را با اهداف کومه له یکسان میدیدند. این یعنی کومه له سازمانی اجتماعی بود، خواست های اجتماعی مردم عادی  کوچه و بازار و یا روستا،  کارگاه و کارخانه و مزرعه را تجسم میبخشید و برای آن ها مبارزه می کرد و میکوشید مردم را برای رسیدن به آنها سازمان دهد.

اما هنگامی که تب و تاب تیوری سازیهای شبه روشنفکرانه، تیوری هایی که با مشخصات اقتصادی- اجتماعی و سیاسی ایران و کردستان هیچ قرابتی نداشت، بالا گرفت، کومه له رفته رفته، اما با شتاب خمیرمایه ی اجتماعی و تاریخی خود را به دست فراموشی سپرد.

 بند ناف آن از وسیع ترین توده های مردمی که مایه ی قدرت آن بودند بریده شد، کومه له اساس اجتماعی بودن خودرا کم رنگ و کم رنگتر کرد و به آزمایشگاه “تیوری های” نامربوط و به غایت شبه آکادمیستی و بسیارهم ناشیانه تبدیل شد. به باور من کومه له در جهتی سیر می کرد که میتوانست در ادامه حیات سیاسی خود سازمانده جنبش های رهایی بخش در کردستان باشد، ونیز و در همین راستا به جنبش آزادیخواهانه ی بقیه ی ایران هم کمک رساند. کومه له جناح چپ، آزادیخواه و رهرو عدالت اجتماعی در کردستان بود و حاکمیت مردم کردستان بر سرنوشت خود را از چنین زاویه ای می نگریست و برایش مبارزه می کرد. این منشا قدرت کومه له بود، نه به باد دادن توان و انرژی آن درنشر “تیوریهای” من درآوردی.  این تغییر مسیر پیش درآمد درغلطیدن کومه له ها به دیپلماسی حقیرانه ی کسب پول و “امکانات” و ابداع تشکل های مختلف کومه له با پیشوند و پسوندهای جوراجور گردید، که این خود حدیث مفصلی است ودر حال حاضر درد بی درمان اصلی کومه له.

۴ فوریه ۲۰۱۳

****

 

احمد اسکندری:

 

کومەلە، بسیار کوتاە و اجمالی

کومەلە را بە مثابە یک تشکیلات سیاسی باید از طریق مطالعە برنامە سیاسی، تحلیلها، بیانیەها، کنگرەها و کنفرانسهایش مورد بررسی قراردهیم. در کنگرە اول، کە بعدها کنگرە نامیدە میشود، چهرە شاخص و برجستە آن فواد مصطفی سلطانی، کە توانائیهای سیاسی – تئوریک و قدرت رهبری، تحلیل و تیزبینی‌اش جای شک و تردید نیست، رخ مینماید؛ دریغا کە او فرصت نیافت تا سکان ادارە تشکیلات را در مرحلەای بسیار بحرانی و پر تحول در دست بگیرد. شگفت اینکە نوار سخنان مهم و جامع کاک فواد در مورد مسائل تئوریک، سیاسی و اجتماعی در آن مرحلە انقلابی در جمعیت مهاباد – تیرماە ١٣۵٨ – هیچگاە نە درمیان بدنە تشکیلات پخش شد و نە نسخە نوشتاری آن بەچاپ رسید. کنگرە دوم آنچنان در مورد جنبش کردستان بە خطا رفت کە ناچار بعداز سەماە با تشکیل کنفرانسی وسیع “خود را تصحیح کرد”. در رابطە با کنگرە سوم کە طی آن کومەلە بە استقبال حزب کمونیست ایران میرود، مام جلال گفت “در مورد مسئلە ملی، فارسها در جلسات موضع بهتری از دوستان خودمان داشتند!” از کنگرە چهارم بە بعد کومەلە دیگر نە سازمانی مستقل بلکە در درون حزب کمونیست ایران جای دارد و بررسی آن درچهارچوب فعالیتهای این حزب امکان پذیر است.

شکی نیست کە بدون صحبت از نقش مهم و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کومەلە، نمیتوان تاریخ سی – چهل سال گذشتە کردستان را بازگوکرد. در مقاطعی از این تاریخ و در گذرگاههایی سخت و پیچ درپیچ موضعگیریها و اتخاذ سیاستهای قاطعانە، انقلابی و منطبق با شرایط کردستان بخشی از ویژگیهای موجود در پروندە سیاسی کومەلە است. درعین حال نمیتوان نقاط ضعف، اشتباهات و سیاستهای نسنجیدە در این مدت را نادیدە گرفت. (جنگ تحمیل شدە از سوی حزب دموکرات و فاجعە کشتار گردان ارومیە، قربانی شدن گردان شوان و چند رویداد دیگر کە متأسفانە در هیچ سند تشکیلاتی بررسی نشدە و هیچکسی در سطح رهبری مسئولیت و عواقب آن برعهدە نگرفتە است.)

سە نکتە را باید مورد تأکید قرارداد؛ بسیج و جلب تودەهای زحمتکش، برجستەکردن نقش زنان در جنبش کردستان، سازش نکردن با سنتها و باورهای عقب‌ماندە و برخورد هوشیارانە با مذهب. مهمتر از همە اینکە هزاران تن از جوانان، مردان و زنان صادق، صمیمی و فداکاری کە از همە چیز خود گذشتە، جان برکف و با اعتقادی راسخ ستون فقرات و بدنە این سازمان را تشکیل میدادند. در اینجا منظور تنها شمار فراوان عزیزان جانباختەای نیست کە بخش مهمی از نخبگان را تشکیل میدادند، بلکە همچنین آنهایی کە با تحمل مشقات، ناملایمات، زیان جسمی و روحی زندە ماندەاند و اینک در این یا آن بخش کومەلە و یا خارج از آن زندگی و مبارزە را با یاد همەی آن لحظات تلخ و شیرین، امید و نومیدی آمیختە با پیروزی و کاستیها ادامە میدهند.

بهمن ماە ١٣٩١

****

 

 

 

 

 

 

علا‌الدین مفاخری:

یحیی عزیز!

نوشتن توضیحاتی در ٢ پارگراف در مورد کومه له برای من کار بسیار دشواری است . من چگونه می توانم در باره کومه له بنویسم و به شرایط اجتماعی آنزمان، به وضع سیاسی و حکومت، به کردستان، به کمونیسم، به تاریخ احزاب کمونیستی در کشورهای اسلامی، به شرایط سازمانی درونی کومه له وغیره اشاره ای نکنم ؟

هریک از ما قبل از ورود به این سازمان انتظارات و آرمانهای داشته ایم ممکن است برخی از ما به آرزوهایمان رسیده باشیم و کومه له آن (ایده آلی ) باشد که ما می خواستیم و برای برخی دیگرنه .

یحیی گرامی . در روز کومه له رسم براین است که همه از رشادتها و شجاعتها و فداکاریهای کومه له بنویسند . من وقت اینکاررا ندارم . کاش وقت بیشتری داشتم و می توانستم توضیحات بیشتری در این مجال بنویسم .

کومه له متعلق به احاد زنان و مردانی است که حتی یکروزرا در یا با کومه له بوده اند . علیرغم اینکه امروز آدمهای کومه له چگونه  به دنیا می نگرند یا در چه گروه و دسته ای فعالند، روز کومه له بر همگیشان مبارک باد .

****

جواد مشکی:

این سوال ازفرط تکرار خیلی جاافتاده و طبیعی بنظر می رسد. پاسخ آن نیز ظاهرا توضیح حاضر و آماده و تکراری در تعریف و تمجید از گذشته کومه له است. بنظر می رسد که بیش از اندازه در گذشته زندگی می کنیم و و بیش از حد شیفتهگذشته شده ایم.

اولا دوره این نوع تعریف از خود سالهاست که گذشته است، در ثانی، این روایت از تاریخ نه مبنای تحقیقی دارد و نه جذابیتی برای جامعه. واقعیت امر این است که تنها پاسخ به نیازهای کنونی و آینده نشان خواهد داد که واقعا چه درسی از گذشته کومه له گرفته ایم.

برای ارائه یک ارزیابی منصفانه و در عین حال انتقادی باید کومه له را در متن تاریخی اش قرار داد. تقدیس کومه له و رهبران کومه له فقط عدم بلوغ سیاسی را نشان می دهد.

ابتدا باید این سوال را طرح کرد که تأثیرات انقلاب ۵۷ و جنبش انقلابی کردستان بر کومه له چه بوده است.  آنگاه بطور عینی می توان دید که کومه له چگونه و تا چه حدی به نیازهای جامعه و جنبش انقلابی پاسخ داد. همه می دانیم که رابطۀ کومه له و هر سازمان سیاسی با جامعه رابطه ای یک طرفه نیست.

با قرار دادن کومه له در متن و در مسیر رویدادهای تاریخی می توان دید که جنبش اجتماعی سالهای ۵۷-۵۶ کومه له را هم بعنوان سازمان و هم بعنوان افراد از قالبهای محفلی و تالارهای فکری خود بیرون آورد و ظرفیت، آموخته های سیاسی و قابلیت های فردی آنها را در خیابانها و روستاها و شهرها به چالش کشید.

برای درک بهتر این واقعیت کافی است یک لحظه تصور کنید که اگر انقلاب ۵۷ روی نمی داد، چه اتفاقی می افتاد. کومه له به یک سازمان اجتماعی و سیاسی گسترده تبدیل نمی شد. کومه له با انقلاب زاده شد. فرزند خلف انقلاب و جنبش نوین مردم در کردستان بود. اتفاقی نیست که روز اعلام فعالیت علنی کومه له ۲۶ بهمن است یعنی به فاصله ۴ روز از قیام تاریخی. روزی که خون محمد حسین کریمی سنگفرش جلو شهربانی سقز را رنگین کرد.

کومه له اعتبار سیاسی خود را مدیون انقلاب ۵۷ و جنبش سیاسی کردستان است و گرنه به حیات تنگ محفلی خود ادامه می داد و سرنوشت آن را جدالهای فکری درونی رقم می زد. بنابراین انقلاب نه فقط کومه له را نجات داد بلکه زمینه پوست اندازیهای فکری و تشکیلاتی بعدی را نیزهموار نمود.

کومه له در متن انقلاب تولدی دوباره یافت. سازمانی با روحیهو شور انقلابی و برای دوران انقلابی بود. کومه له فروکش انقلاب را باور نکرد و یا خیلی دیر پذیرفت. آنگاه که پذیرفت و با ناباوری تئوریک با آن مقابله کرد.

 سالهای دشوار و پرهزینه ای لازم بود تا کومه له خود را با دورۀ های متعارف و رکود سیاسی هماهنگ کند. کومه له سیاست عقب نشینی را با تلخی و هزینۀ گزافی فراگرفت و دریافت که عمر شور انقلابی در جامعه بسیار کوتاه است و جامعه هرگزنمی تواند بطور مدام در رژۀ انقلابی باشد.

کومه له و کومه له ایها در شهرها و روستاها از جدلهای درونی خود فاصله گرفتند. در آن سالها کومه له صدائی جوان و نورسیده بود در عرصه سیاست. کومه له پرچم و آشیان نسل جدیدی از فعالین سیاسی بود که وارد کارزار سیاسی و انقلاب شده و بی محابا با سنت و ارتجاع گلاویز شده و کینه ارتجاع سیاسی و مذهبی را به جان خرید.

کومه له ایها با کوله باری از آموخته های مارکسیستی وارد جنبش شدند. در جنبش و در صحنۀ سیاسی رادیکالیسم سیاسی و اجتماعی را نمایندگی می کردند که در مواردی نیز رنگ افراط گرائی بخود می گرفت. در عین حال کومه له با مشارکت در هدایت عملی جنبش سیاسی در کردستان، خط سازشکاری و بند و بست سیاسی را به چالش کشید.

****

 

نسان نودینیان:

رفیق یحی دوانداری از تعدادی از کادرهای قدیمی کومه له از جمله من درخواست کرده بود، در مورد نقش و جایگاه و تاثیراتی که  کومه له در جنبش کردستان داشته مطلب کوتاهی بنویسم. رفیق یحی دوانداری این سوال را به منظور جمع آوری نظرات مختلف در این رابطه انجام داده است.

طبعا من در مورد وضعیت کنونی کومه له در ارتباط با این سوال اظهار نظر نمیکنم. سوال مربوط به دوره ای است که من هم بعنوان عضو و کادر کومه له در صفوف این سازمان بوده ام. من و جمع وسیعتری از رفقایی که در مریوان فعال بودیم تا مقطع حمله نظامی جمهوری اسلامی به کردستان ـ جنبش مقاومت اول ـ در صفوف کومه له نبودیم. در جریان تشکیل اتحادیه دهقانان مریوان ـ اورامان جمع ما(فاتح و موسی شیخ اللاسلامی ـ عطا رستمی ـ مجید حسینی ـ رئوف کهنه پوشی ـ عبه و اسد نودینیان)  با رفیق جانباخته فواد مصطفی سلطانی، حسین پیرخضران و  عبدالله دارابی که از اعضای کومه له در آن مقطع بودند، جلسات مشترکی گذاشتیم. این جلسات و تشکیل این اتحادیه اساسا از بطن یک ضرورت اجتماعی ـ سیاسی در آندوره ناشی میشد. با پیروزی انقلاب ١٣۵٧ مساله قدرت سیاسی و حاکمیت سیاسی در شهرهای کردستان و در مریوان به مساله اصلی فعالین کمونیست، چپ و انقلابی و  جامعه تبدیل شد.

تحرک فئودالها با همکاری ساواکی های سابق و نیروهای مزدور مسلح در دوره رژیم پهلوی، وجود جریانی ارتجاعی به اسم مکتب قران که اساسا در برگیرنده و متشکل کننده نیروهای مرتجع اسلامی و با پایگاه اجتماعی فئودالها، و حضور نظامی جریان ـ قیاده موقت ـ از نیروهای مسلح حزب دمکرات کردستان عراق که تهدید جدی برای فعالین چپ و کمونیست بودند  در راس وظایف ما قرار گرفت.

آرایش نیروهای مرتجع و مسلح بودن آنها و دخالت جمهوری اسلامی از کانال مکتب قران و نیروهای اطلاعات به منظور استقرار در شهر مریوان، حفظ دستاوردهای جنبش آزادیخواهی و مبارزه علیه فئودالها که در مریوان در یک دهه قبل از قیام ۵٧ درجریان بود را با خطر جدی روبرو کرده بود. به همین دلیل به ابتکار فواد مصطفی سلطانی و عبدالله دارابی و جمع ما بویژه عطا رستمی ایده نیروهای مسلح نظامی برای حمایت و دفاع از دستاوردهای جنبش دهقانی که در اساس در دفاع از دستاوردهای مبارزات مردم آزادیخواه و انقلابی  و چپ جامعه  علیه ساواک، و نیروهای رژیم پهلوی و فئودالها بدست آمده بود، به مساله مهم و در راس ادامه کاری فعالیت کمونیستهای انقلابی قرار گرفت.

با وجود اختلافات تاکتیکی ما با طرح فواد و سایر رفقای کومه له، اما پایه های تشکیل نیروی نظامی مسلح در دفاع از دستاوردهای یک دهه فعالیت انقلابی علیه فئودالها و مزدوران خلع ید شده رژیم سابق و مزدوران مسلح رژیم تازه بقدرت رسیده جمهوری اسلامی در معیت مکتب قران، طرح ریزی و ریخته شد. ایجاد و راه انداختن اتحادیه دهقانان اولین گام در راستای تلاش کومه له و نیروهای چپ و کمونیست به منظور حاکمیت و قدرت سیاسی انقلابی چپ و کمونیسم بود.

تشکیل اولین واحدهای نظامی علنی و مسلح کومه له در مناطق جنوب کردستان در مقطع جنبش به اصطلاح مقاومت اول (که همزمان است با پیوستن جمع ما به کومه له)، در آن مقطع در دفاع از دستاوردهای انقلابی انقلاب ۵٧ به نظر من اقدام بسیار مهم سیاسی و تاکتیکی کومه له و نیروهای چپ و کمونیست در آن مقطع بود. به همین دلیل در شرایطیکه جمهوری تازه بقدرت رسیده و جنایتکار اسلامی برای سرکوب انقلاب و آزادیخواهی ماشین جنگ و کشتار و انقلاب فرهنگی و اعدام را براه انداخته بود، وجود یک نیروی نظامی مسلح در کردستان موقعیت چپ و کمونیسم را متفاوت و با پتانسیل  فعالیت توده ای در شهرهای کردستان در ابعاد وسیع و در شکل جمعحتهای مختلف در شهرهای کردستان و “بنکه محلات”  ابراز وجود میکردند، بود. و در ایجاد فضای انقلابی و مقاومت در برابر جمهوری اسلامی تاثیرات قابل توجهی داشت.

در یک کلام کومه له در سالهای ۵٧ و ۵٨ بعنوان یک سازمان سیاسی مشغله فعالیت و ابراز وجود سیاسی را با دخالت در سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی جامعه و بعنوان حزب سیاسی مدعی قدرت سیاسی و اعمال حاکمیت توده ای مردم و قدرت شوراها منتخب مردم، متمرکز کرده بود. این مقطع از تاریخ کومه له بیشرین تاثیر خود را در جامعه بجا گذاشته است.

در یک کلام؛ اتخاذ تاکتیک حزب مسلح، و ابراز وجود قدرتمند در مقابل یک رژیم جنایتکار و اسلامی به نظر من در آن مقطع بسیار مهم و سنت های سازماندهی توده ای، دخالتگری انقلابی ـ اجتماعی و از موضع صاحب جامعه ظاهر شدن از تاثیرات مهم وجود کومه له درآن سالها  بود. چپ و کمونیستها در صحنه سیاسی کردستان و ایران به نیروی شناخته شده انقلابی تبدیل شدند. به همین دلیل در آن مقطع شهرهای کردستان به سنگر مقاومت و استواری در مقابل حملات جنایتکارانه جمهوری اسلامی تبدیل شدند.

٣٠ژانویه ٢٠١٣

١١بهمن ماه ١٣٩١

****

 

روز کومه له وخاطراتی کوتاە ازمبارزین این راە :

یک مادر دربند ؛

……… بعد ازدیدار پیشمرگان همراە نوە چند ماهەام بە قصد باز گشت به شهرمان سنندج همراە با سه مادر دیگر سوار ماشین شدیم . در اولین پست نگهبانی دستگیر شدیم و…………اول زندان سردشت ودرآنجا درقوطی شیر نوەام نامه ای پیدا کردند ………

  من به زندان رضائیه فرستادە شدم . چه اتفاقاتی برایم افتاد وچه به روزگار من پیر زن آوردند ، ……… بماند .  درتمام مدت دستگیرم همه چیز را انکار کردم وتا به آخر هم زبان نگشودم  .  …….

در تمام این مدت  فقط درفکر نوەام بودم که او را نجات دهم زیرا به محض رسیدنم به زندان رضائیه درهمان اولین بازجویها شیر را ازاوقطع کردند وگفتند او ”ضد انقلاب ” است وباید بمیرد . مدت پنج ماە که در زندان بودم فقط با آب ودوحبه قند چایم او را زندە نگه داشتم . ولی  اوآنقدر ضعیف شدە بود که نای دربدن نداشت ودچار مریضیهای گوناگون شدە بود . …….

درروز آزادیمان چشمم را بستند وبعد از مدت طولانی ماشین سواری مرا در جادەای خلوت وبیابانی تنها رها کردندوتوصیه کردند که حق ندارم با کسی درمورد زندان حرفی بزنم زیرا دوبارە دستگیر خواهم شد.

……..نمی دانستم کجا هستم …….. بالاخرە کامیونی پیدا شد ورانندە آن کرد بود وازاو خواهش کردم که مرا به سقز منزل دوستم برساند . درماشین ماجرای زندان را برایش تعریف کردم . ……. وقتی به سقزرسیدیم دوستم او را به گرمی پذیرفت ومقداری پول به او تعارف کرد ولی او نه تنها پول را قبول نکرد بلکه ازمن خواست هر کاری داشتم به او مراجعه کنم و……..

                                                      #############

پیشمرگه؛

……………….چندین روز بود که با نیروهای دولت درگیر بودیم . به روستایی رسیدە وتصمیم گرفتیم استراحت کنیم. هنوز لباسهای خیس مان  خشک نشدە بود که ازفرماندهی دستور دادەشد باید هرچه زودترازروستا خارج شویم . ……..بسرعت خودمان راجمع وجور کردە وبه کوههای اطراف پناە بردیم .  ازفرط خستگی هرکس کنج درسنگی خوابید .  …………

هنوزهوا گرگ ومیش بود که بیدار شدم ولی کسی را دور وبر خود ندیدم ، فکر کردم دوستانم باید درهمان روستای شب قبل باشند . بطرف  آنجا به راە افتادم . درمیان تاریکی شخص مسلحی را دیدم وبطرف او رفتم وبا او حرف زدم ، ولی او جواب نداد ودرمیان تاریکی ناپدید شد . من به نزدیکیهای ابادی که رسیدم یکی ازاهالی روستا که من را می شناخت ، پرسید : اینجا چکار می کنی  ؟

–         می خواهم به دوستانم بپیوندم .

–         دوستانت اینجا نیستند ازدیشب کسی ازانها خبر ندارد ، حالا هم دە پرازپاسدار ومزدوران دولتی هستند وتو نباید به آنجا بروی و……….

من تازە فهمیدم که ازدوستانم به جا ماندەام .

مرد روستایی مرا مخفیانه وارد روستا کردە ولباس زنانه به تنم پوشاند ومرا تا غروب آفتاب درمحلی مخفی کرد وسپس باگردانم ارتباط گرفت وبا استفادە ازتاریکی هوا درمیان آن همه نیروی دولتی من را ازروستا خارج کرد. دربین راە گفت :  ”امروز یکی ازپاسداران ماجرایی را تعریف کرد نمی دانم راست می گفت یانه ، اوشرح داد که: ……… نزدیکیهای صبح با یکی ازدختران پیشمرگ برخورد کردم وخیلی راحت می توانستم او را دستگیر ویا بکشم زیرا او تنها بود . ولی این کار را نکردم ، زیرا ازآزادگی وشجاعت این دختران داستانها شنیدە بودم ودلم می خواست حتی برای یکبار هم شدە این شیر زنان را ببینم . با دیدن او دلم نیامد حتی یک گوله هم شلیک کنم. او بطرف آبادی آمد ولی نمی دانم چه برسرش آمد ، امیدوارم دستگیر نشدە باشد .  ”

درجوابش گفتم : کاکه گیان او درست گفته ، بعد ماجرای دیشب را برایش تعریف کردم .

                                       ################

برگرفته از : مقاله ، نگاهی به مبارزات زنان کردستان ایران

تاریخ نگارش ١/٣/٢٠١٠

………….  پیشمرگه‌ شدن زنان و پیوستن به‌ صف مبارزه‌ مسلحانه‌ خود مستلزم مبارزه‌ با مرد سالاری وعقب ماندگی‌ها در جامعه‌ بود. زیرا این عرصه ‌تا آن مقطع در تاریخ کردستان عرصه‌ای مردانه‌ بود و پا گذاشتن به‌ این عرصه و شکستن این سد مبارزه‌ای سخت را هم در سطح جامعه‌ و هم در صفوف تشکیلاتها میطلبید.‌ گرچه‌ با توجه‌ به‌ تاریخ زنان کردستان ما اولین مبارزین مسلح این راه‌ نبودیم. ولی این دوره‌ دارای خصوصیات مشخصه‌ای بود که‌ آنرا با تاریخ خود متمایز میساخت.

ü        زنان‌ مصمم و آگاه برای سرنگونی رژیمی دیکتاتور و بنیاد نهادن جامعه‌ای سوسیالیستی‌ مبارزه‌ میکردند.

ü        زنان نه‌ تنها به‌ مثابه‌ فرد و به‌ منظور نیروی کمکی و پشت جبهه‌ که‌ سنتا” وظیفه‌ زنان بوده‌ ظاهرشدند بلکه‌ بصورت جمع رزمنده‌ و با وظایفی برابر با مردان نیز خود را تعریف کردند.

ü        مبارزه‌ برای برابری حقوق زنان و مردان را در دستور کار خود قرار داده‌ بودند.

‌ بدینسان دور تازه‌ای ازمبارزات‌ زنان درکردستان آغاز شد ، که در تاریخ کردستان این تابو شکنی بنام زنان کومه‌له‌ و کومه‌له‌ ثبت شد.

                                                  ##############

و…………………… این قصه سر دراز دارد .

گلرخ قبادی ، ٢٨/١/٢٠١٣

****

 

 

 

 

 

وحید عابدی:

در بارە سوالی که شدە بود.  من  معتقدم که بحث  رابطه کومه‌له  با جنبش کردستان بیشتر موضوعیت ‌دارد. که می‌توان در بارە آن گفت  و بحث کرد.  از بحث جایگاە  نیز که در کومه‌له باب شدە بود،  چیز بیشتری جز ادعای سهم‌‌داشتن در این جنبش  را نفهمیدەام. در بهترین حالت این بحثی بود در مقابل حزب دموکرات یا کمونیست‌هائی که باصطلاح به این جایگاە  و خیراتش اهمیت  نمی‌دادند.

البته مسئله تنها به نیات این وآن در یک بحث معین مربوط نمی‌شود. مسئله بر سر فهمیدن موضوع مورد توجه و مطالعه است. حتی در آنجا هم که بخواهیم مدالی بدهیم یا ندهیم. وقتی می‌گوئیم رابطه، معنایش تنها این نیست که از یک مقطع معین، تشکیلاتی با یک پدیدە تاریخی(جنبش کردستان) وارد مناسباتی شدە است، بلکه این نیز هست که این مناسبات در بطن خود زندە بودە، فعل و انفعالاتی داشته، همین‌طور نیز در خودش، دارای افت و خیزهائی بودە وهست. افت و خیزهائی که بر هر دو قطب  چنین رابطه‌ای تأثیرات مثبت ومنفی تاریخی و قابل تأملی بجا گذاشته است.

از این منظر (و بطور کلی) می‌توانم بگویم که کومه‌له تاریخا” آن جریانی بود که تلاش کرد تا از دو زاویه بر جنبش کردستان تأثیر بگذارد. یکی در زمینه عدالت‌خواهی اجتماعی، دیگری در زمینه رادیکال کردن جنبش کردستان و در هر دو عرصه نیز کارش دارای نتایج تاریخی مثبت و منفی بود که بدرستی نیز تاکنون مورد ارزیابی بیطرفانه‌ای قرار نگرفته است. جنبش کردستان نیز به سهم خود در تعیین سرنوشت جریان کومه‌له اثرات پا برجائی بجا گذاشت. طبعا” کومه‌له در عرصه دموکراسی‌خواهی نیز جریانی مدعی بودە است که در جای خودش موضوعی برای بحث و بررسی است، اما این بیشتر بعنوان تابعی از آن دو  موضوع دیگر عمل کردە است. اگر امروزە  در صفوف گوناگون کومه‌له‌ای‌ها از آن  زیاد گفته می‌شود، این را باید بعنوان دنباله روی از مد روز فهمید. این در هر صورت عرصه جدیدی است و به گذشته  این رابطه زیاد مربوط نمی‌شود. مسئله زنان نیز به همین شکل تحت تأثیر دو مقوله فوق قرار داشته است.

بر  اساس این دیدگاه کلی که بیان کردم، پاسخی کلی نیز میدهم. کومه‌له تاریخا” آن جریانی بود که تلاش کرد تا به جنبش کردستان بر اساس ایدە‌هائی که داشت محتوائی عدالتخواهانه و رادیکال ببخشد.، اما از آنجائی که در درک کلیت جنبش کردستان از همان روز اول مشکل داشت، نتوانست رابطه‌ای متعادل و استراتژیک در بین کلیت جنبش کردستان با عدالت‌خواهی اجتماعی و رادیکالیسمی که کومه‌له بعضا” و بدرستی داشت برقرار سازد. چرا که جنبش کردستان  در جهت پیشروی (خارج از نیات کومه‌له)  دارای پتانسیل‌های منحصر بخود بود که از ظرفیت‌های واقعی جامعه کردستان بر‌می‌خواست.  طبعا” و در این راە کومه‌له آن جریانی بود که در رواج عدالت‌خواهی اجتماعی در کردستان نقش تاریخی بزرگی ایفا کرد و بدین لحاظ فعالیت‌هایش ماندگار و قابل ارج گذاری است. چنین تلاشی حتما” دارای نتایج استراتژیک بهتری نیز می‌بود، اگر  کومه‌له در گذر تاریخ  و افت و خیزهای طبیعی جنبش کردستان  درک زندە‌تری از رویدادها داشت.

 ****

جمال بزرگپور:

رفیق گرامی کاک یحیی دونداری!

با سلامهای گرم و صمیمانە !

 روز کومەلە فرصت مناسبی است تا بە سیاق این گفتە کە  “گذشتە  چراغ راە آیندە است”  ما هم  مروری بر آنچە بودیم وهمچنین آنچە  کە بر ما گذشت داشتە باشیم.  شاید بتوانیم از اینطریق  مسیر آیندە این جریان سیاسی را کە در کردستان بسیاری فعالیت ها، سیاستها و عملکردهای آنرا تعقیب و بە سرنوشت سیاسی آن اهمیت میدهند،  تا حدودی ترسیم کردە باشیم. از این منظر ایدە شما مبنی بر اینکە از زوایای گوناگون و با دیدگاههای متفاوت بە  گذشتە  کومەلە  و موقعیت و جایگاه این جریان در کردستان پرداختە شود ایدە خوبیست.  خوب است، زیرا در همانحال این امکان را فراهم میکند  تا بار دیگر  تمام آن ارزیابیهای متفاوت از گذشتە و تصویرهای متفاوتی کە از موقعیت فعلی  ودورنمای فعالیت  کومەلە ارائە میشود، در یکجا طرح  و در معرض قضاوت قرار گیرند.  بسهم خود سعی میکنم کوتاە و مختصر( طبق توصیە جدی شما) نکاتی را در این زمینە  کە بە سئوال شما نیز مربوط میشود صرفا بە عنوان نظرات شخصی خدمتتان عرض کنم.

اما قبلا اجازە میخواهم از این فرصت استفادە کنم و روز کومەلە را بە شما و بە همە کسانی کە در صفوف کومەلە فعالیت کردە و زحمت کشیدەاند، بە همە کسانی کە در کردستان سرنوشت سیاسی خود را بە سرنوشت این جریان  گرە زدەاند، تبریک بگویم. همچنین جا دارد بە این مناسبت  همە ما با هم در این فرصت بار دیگر یاد همە آن رزمندگان کمونیستی را کە در صفوف کومەلە جان باختند، گرامی  بداریم.

برای ارائە تصویری واقعی از موقعیت و جایگاه کومەلە در جنبش انقلابی کردستان و بە   منظور احتراز از ارزیابی دلبخواهانە از این موقعیت،  میباید  شرایط سیاسی و اجتماعی دورە شکلگیری کومەلە را مرور کرد و شاید بی مناسبت نباشد با این سئوال شروع کنیم کە کومەلە کدام نیاز سیاسی  در این جنبش را جواب گفت کە در فاصلە بسیار کوتاهی از مقطع علنی کردن فعالیت خود ( ٢۶ بهمن ١٣۵٧) تا مقطع تهاجم حکومت اسلامی بە کردستان ( ٢٨ مرداد ١٣۵٨) از یک جریان زیر زمینی ، تقریبا نشناختە و با امکانات محدود بە یک جریان سیاسی با نفوذ در ابعاد وسیع اجتماعی تبدیل شد. جریانی کە حرکتهای وسیع تودەای را سازمان داد و بە ستون اصلی سازمان دادن مقاومت تودەای در در ابعاد سیاسی و نظامی علیە تهاجم حکومت اسلامی در کردستان تبدیل گردید.

 بە باور من کومەلە  قبل از اینکە زایدە فکر و ارادە و تصمیم  جمعی انسان رزمندە و انقلابی باشد، زایدە شرایط سیاسی و اجتماعی دورە ای از تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران و کردستان است . شرایطی کە  با پا گرفتن مناسبات سرمایەداری ( کە البتە  بە دلایل سیاسی در کردستان با آهنگی کندتر همراە بود )  سیمای دیگری  از آرایش و مناسبات اجتماعی را در کردستان نیز معرفی میکرد.  تضادهای جدید طبقاتی سربرآوردند کە  گرایشات و تمایلات اجتماعی متفاوتی را با خود بهمراە  آورد. این شرایط ، خواستها و مطالبات بسیاری را پیش کشید کە سنت ها و باورهای رایج را رفتە رفتە بە چالش میکشیدند . افکار و باورهای پیشرو در جواب بە پارەای از این خواستها و تمایلات در ابعاد سیاسی و فرهنگی با اقبال بیشتری روبرو میشدند.

در دنیای واقع، کارگر و تودە ستمکش و همە کسانیکە کە برای تامین زندگی خود بە فروش نیروی کارشان در ابعاد وسیع روی آوردند ، آن نیرو و طبقە اجتماعی بودند کە  بدنبال رفرم های اقتصادی از بالا بویژە آنچە کە بە اصلاحات ارضی معرف شد  در ابعاد وسیع از روستاها کندە شدە و در اطراف شهرها تجمح کردند. نیروی کە برای تامین زندگی روانە مراکز کار( بطور محدود در کردستان) و بطور وسیع شهرهای خارج از کردستان گردیدند. شرایط زندگی این طبقە اجتماعی نیازها تازەای را  برای همە آنهابهمراە خود آورد.  این نیازها در قالب خواستها و مطالبات اقتصادی و سیاسی شکل گرفتند و همە اینها ، همان خواستها و مطالباتی بودند کە خارج از ارادە هر جریان سیاسی و یا تبلیغ و ترویج این و آن در ابعاد اجتماعی بە میان آمدند.

کومەلە در حقیقت برای جوابگویی بە این نیازها و تامین مبارزە متشکل بمنظور دست یابی بە   خواستها و مطالبات کارگران و زحمتکشان کردستان  از طرف جمعی انسان رزمندە و کمونیست شکل گرفت. در واقع جوابی درست و بموقع بە نیاز سیاسی  یک طبقە اجتماعی بود . تامین مصالح و منافع کارگر و زحمتکشان کردستان بە معرفی نامە  و شناسنامە این جریان تبدیل شد. منافع کارگر و زحمتکش کرد با نام کومەلە در کردستان عجین شد و در هم گرە خورد. در حقیقت دیری نگذشت با علنی شدن فعالیت کومەلە، کارگر و زحمتکش کرد پژواک آرزوهای خود را در سیمای سیاسی کومەلە میدید. حرف از کارگر و منافع کارگر و زحمتکش در ادبیات  سیاسی جامعە رایج شد.

اما  درکردستان همچون یک جامعە متحول و طبقاتی  کارگر و زحمتکش کرد  تنها  در جبهە تلاش و مبارزە برای تامین نان سفرەاش درگیر نبود. در همان حال و در همین ارتباط بە دلایل سیاسی و تاریخی  ستم ملی در ابعاد و اشکال مختلف بر دوشش سنگینی میکرد و همچنان میکند. بارها  در مقاطع مختلف علیە این ستم و بی حقوقی بە مبارزە برخواستە است. جدا از این،  نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی  کە راه این طبقە را در مبارزە خود دشوار کردە، وجود افکار و عقاید ارتجاعی و واپسگرایانە از جملە حضور و نفوذ مذهب و فرهنگ ضد زن و مرد سالار   کە هر کدام بە شکلی راە مبارزە این طبقە را کند  کردە،  همە آن مسئل سیاسی و اجتماعی بودە کە تودەهای کارگر و زحمتکش کرد در اشکال مختلف با آن درگیر بودە و هستند.

کومەلە از همان بدو شکل گیری ، درگیری در همە این جبهەها کە بە شکلی زندگی کارگر و زحمتکش کرد  را تحت تأثیر قرار دادە  بە امر خود دانستە و همچنان میداند. امروز پس از گذشت سە دهه از فعالیت علنی کومەلە نە تنها دفاع از منافع کارگر و زحمتکش کرد  بلکە دفاع  سرسختانە از جنبش انقلابی مردم کردستان برای رفع ستم ملی، دفاع از حقوق زنان و مبارزە با  واپسگرایی در کارنامە  سیاسی و اجتماعی کومەلە بە ثبت رسیدە است. همچنین نباید از یاد برد کە  تلاش کومەلە برای سازمان دادن مبارزە بمنظور تغیر وضعیت موجود در راستای منافع کارگر و اقشار تهیدست  با درک عینی از واقعیات جامعە کردستان و  توجە بە  ظرفیت و امکانات واقعی برای این تغیر  در ابعاد اجتماعی ، بە نیروی متشکل کارگر و زحمتکش کرد اتکا داشتە و دارد. تلاشی  کە  در تقابل با سیاست صبر و انتظار، در تقابل با توهم پراکنی بە گرایشات سیاسی کە در حفظ وضعیت موجود ذینفعند، درتقابل با دیدگاهی کە  دور نگە داشتن تودەهای مردم از سیاست و اعمال حاکمیت خود را در سیاست و برنامە دارد، بر نیروی آگاە و متشکل و اتکا بر نیروی واقعی خود در ارتباط و هم سرنوشتی با دیگر کارگران و زحمتکشان ایران و منطقە تاکید دارد.   کومەلە با برخورداری از چنین سیاست و افقی و بهرمند شدن از چنین نیرو و امکاناتی  ،  استفادە از فرصت های کوناگون  پیش امدە حاصل از تضاد منافع نیروها و دولتهای سرمایەداری در دستور میگذارد کە نهایتا حاصل آن قدمی کارگر و زحمتکش کرد را بە تامین خواستها و مطالباتش در زدودن بار سنگین ستم طبقاتی وستم ملی نزدیکتر کند.

در کردستان همچون جامعەای زندە و متحول ، کومەلە طی چند دهە فعالیت خود هموارە مسیر تغیر و تکامل را در سیاستها و عملکرد های خود پذیرا بودە، از تحولات جامعە درس گرفتە از آنان تأثیر گرفتە و بر آنان اثر گذاشتە است. بە همین اعتبار است کە ما میگوئیم کومەلە فرزند زمانە خود بودە است. و با دخالت در همە لحظەهای کار و زندگی تودەهای کارگر و زحمتکش کردستان از چنان موقعیتی برخوردار شدە کە در حقیقت کردستان بە میدان بی آلترناتیوی برای گرایشات لیبرال/ ناسیونالیست تبدیل نشدە است . اما جدال  افقها در کردستان جدالی ادامە دار و در جریان است. غفلت از دخالت در همە عرصەهای مبارزە طبقاتی ومسائل سیاسی و اجتماعی مربوط  بە جنبش انقلابی مردم کردستان میتواند عواقب ناگواری  در بر داشتە باشد. بە عبارت دیگر موقعیت فعلی کومەلە  موقعیتی همیشگی و تغیرناپذیر نیست ، میتواند تغیر یابد  و  سرنوشت جنبش کردستان در مسیر دیگری قرار گیرد . اما اگر کومەلە همچنان با در پیش گرفتن سیاستهای دخالتگرانە در جهت ارتقا این موقعیت گام بردارد بدون شک میتواند  جنبش انقلابی مردم کردستان را در مسیر دست یابی بە خواست عادلانە خود هدایت کند و امکان بە کجراە بردنش را مشکل سازد. این آن وظیفە مهم سیاسی و طبقاتیست کە کومەلە میباید عمدە توان و انرژی خود را متوجە آن کند.

 البتە باید اذعان کرد کە کومەلە در چند دهە فعالیت خود با فراز و نشیبهای تشکیلاتی فراوانی روبرو بودە است. سر بر آوردن گرایشهای متنوع سیاسی ، مسیر متکامل شدن را با موانع زیادی و پر پیچ و خمی  روبرو کردە است. اما علیرغم این مشکلات این مسیر ادامە پیدا کردەو امروز کومەلە همچنان با اتکا بە همان معرفی نامە و شناسنامە سیاسی و طبقاتی اولیە خود با درک هر اندازە ممکن از واقعیات شرایط تازە  و از زاویە دید کارگر و زحمتکش کرد و تامین منافع انان،  برای تامین شرایط سیاسی کە در آن مردم کرد بتوانند آزادانە و بە ارادە خود سرنوشت سیاسی خود را رقم زنند پای میفشارد. در پیش گرفتن چنین سیاستی دخالتگرانە  در همە عرصەهای مربوط بە کار و زندگی کارگر و زحمتکش کرد ، رمز پویایی و بالندگی کومەلە بودە و هست کە میباید بیش از پیش تقویت گردد.

در همین ارتباط  با توجە بە  تحولات سیاسی در ابعاد منطقەای و تأثیرات آن،  تلاش بە منظور قرار گرفتن  نیروی چپ، آزادیخواە ، پیشرو و رادیکال در کردستان در یک همگرایی پایەدار و ادامە دارضروری تر از هر وقت  دیگر بە نظر میرسد. شکل گیری چنین قطب سیاسی چپ در کردستان، کومەلە و کلا جریان چپ در ابعاد اجتماعی را  در موقعیت مناسبتری قرار میدهد و عملا افق سیاسی گرایش  لیبرالی و ناسیونالیستی درجنبش کردستان را با محدودیت جدی روبرو خواهد کرد. کومەلە با توجە بە موقعیت  خود در کردستان از چنین امکان و ظرفیتی برخوردار است کە بتواند در این مسیر گام بردارد. راهیست کە علیرغم دشواری مسیر میباید پیمودە شود تا افق سیاسی رادیکال و پیشرو ، افق سیاسی چپ و سوسیالیست  مسیر حرکت آیندە کردستان را در جدالها  وتحولات سیاسی  آتی رقم زند.

۴ فوریە ٢٠١٣

****

بەدری تەوحیدی

لە سەرەتاوە پێویستە ئەو ڕاستیە بخەینە بەر چاو کە کۆمەڵە دەوری گرینگ و سەرەکی گێڕا بۆ خستنە ڕێی ئەو موقاوەمەتەی کە لە درێژەی خۆیدا بو بە بزوتنەوەیەکی گشتی و سەراسەری لە بەرابەر دەسەڵاتی کۆماری ئیسلامیدا لە کوردستان. لە بەر ئەوەی کە کۆمەڵە خۆی ئەکتەری ئەسڵی و بزوێنەری ئەو بزوتنەوەیە بو، توانی کاریگەریەکی وا بەرچاو لەسەر دەورەیەک لە مێژوی کوردستان دا بنێ کە تازە جێگای سڕینەوە نیە و دەچێتە مێژوەوە. لەو پیوەندیەدا، بەر لە هەمو شتێک دەبێ بڵێم کە کۆمەڵە ناوەرۆکێکی مۆدێرنی بە نیسبەت هەمو بزوتنەوەکانی پێشوی کوردستان بە بزوتنەوەی ئەمجارە بەخشی. بۆ یەکەم جار لە کوردستان، کرێکاران و گشت چین و توێژی ژێردەست و چەوساوەی کوردستان بە پشتیوانی و لە ژیر کارکردی کۆمەڵەدا توانیان لە بەرابەر چەوسانەوە و زوڵمدا پشت راست کەنەوە و داوای مافەکانیان بکەن و بە دروشمی خۆیانەوە و لەبەر ویستی خۆیان بێنە نێو بزوتنەوەی میللیەوە. هەر چەند تا ئێستاش بە هیچکام لە مافەکانی خۆیان نەگەیشتون بەڵام نەفسی باوەڕ بە خۆ پەیدا کردن و ئاشنا بون لەگەڵ مافەکانی خۆیان دەسکەوتێکی دیار و بەرچاوە کە مۆرکی کۆمەڵەی پێوە دیارە.

 لە ئاست مەسەلەی ژنانیش بە تێڕاشکاویەوە دەکرێ بڵێین کە کۆمەڵە بۆ یەکەم جار لە بزوتنەوەی کورددا لە ئاستێکی بەریندا ژنانی لە کونجی ماڵ هێنا دەرێ و لە چالاکیەکدا بەشداری پێدان کە تا ئەوکات تەنیا بە ئەرک و مافی پیاوان دەژمێردرا. ئێمە ناتوانین ئیدیعا بکەین کە کۆمەڵە بزوتنەوەیەکی فێمێنیستی بە تەعبیری ئەوڕۆ خستۆتە ڕێ بەڵام بێ گومان کاریگەری گەورەی لەسەر بردنە سەری وشیاری ژنان و پیاوانی کوردستان لەو بوارەدا داناوە و پیاوسالاری ڕیشەدار و لە میژینەی ئەو کۆمەڵگایەی خستۆتە ژێر زەربەوە. سازدانی یەکەم دەستە پێشمەرگەی ژنان و دواجار بەشداری فراوانی ژنان لە خەباتی چەکداری و سیاسیدا تەنیا بەشێک بوە لە بەرنامەیەکی گەورەتر کە کۆمەڵە بۆ ئاگا کردنەوە و دانی وشیاری بە ژنانی کوردستان لە ڕێگای پێوەندی ڕاستەوخۆ لەگەڵ ئەوان لە شار و دێ بردویەتە پێشێ. کۆمەڵە کاریگەری گەورەی بوە لە سڕینەوەی داب و نەریتی خۆرافی و کۆنەپەرەستانە لە کوردستان. کۆمەڵە وەک ڕەوتێکی چەپ و سۆسیالیست کە سیکۆلار بوون و لائیک بونی خۆی هیچکات لە خەڵک نەشاردەوە توانی بە وشیاری و لێزانیەکی کەم وێنەوە پاشەکشە بە خوڕافاتی مەزهەبی بکا و لە هەمان کاتدا خۆشەویست و جێێ متمانەی کۆمەڵانی بەرینی خەڵک بمێنێتەوە. لە ئاست مافە نەتەوەییەکانی خەڵکی کوردستان سەرجەم سیاسەتێکی ڕۆشن و شەفافی هەبوە و لە بەرابەر کۆماری ئیسلامی ئێراندا هیچکات توشی خۆشباوەڕی و تەوەهوم نەبوە.

سەرجەمی هەمو ئەو لایەنانەی کۆمەڵە، پێناسەیەکی داوە بەو ڕەوتە کە سەرەڕای هەمو تەنگ و چەڵەمە و دابڕان و دورکەوتنەوە لە خەڵک، هێشتاش کۆمەڵگای کوردستان تینوی کۆمەڵەیەکی یەکڕیز و تێکۆشەر و دلسۆزە.

۲۰۱۳-۰۲-۰۷

****

سه‌باح مورادی

سه‌باره‌ت به‌ پرسیاره‌که‌ت ئه‌مه‌ رای منه‌:

کۆمه‌ڵه‌ چه‌ند خاڵێکی پۆزه‌تیڤی له‌کوردستاندا جێخست وه‌ک رۆڵی ژن به‌شێوه‌ی راسته‌وخۆ و سه‌ربه‌خۆ له‌خه‌باتدا، جێخستنی فکری سۆسیالیستی له‌کۆمه‌ڵگادا، به‌شێوه‌یه‌ک که‌ توانیوه‌یه‌تی ئه‌م فکره‌ گشتگیر بکات و کۆمه‌ڵگای کوردستان بته‌نێته‌وه‌، راهێنانی خه‌ڵک له‌سه‌ر خه‌باتی خۆیان به‌و واتایه‌ی که‌ ئه‌وه‌ خه‌باتی ئه‌وانه‌ که‌ ئه‌توانێت دوژمن له‌بن بێنێت و ئه‌توانێت یارمه‌تیده‌ریان بێت، به‌و واتایه‌ی که‌ چینی چه‌وساوه‌ نابێت له‌سه‌ره‌وه‌ فه‌رمانی پێ بکرێت یان لایه‌نێکی دیاریکراو بۆی دیاری بکات که‌ چی بکات و چی نه‌کات و ئیتر خه‌بات له‌کوردستاندا نابێت هی قشر و توێژێکی تایبه‌تی بێت به‌واتایه‌ک نوخبه‌کانی ناو کۆمه‌ڵگا. له‌بابه‌ت پرسی ژنان کۆمه‌ڵه‌ توانی پرسی ژنان له‌کوردستاندا رادیکاڵتر بکاته‌وه‌ و یه‌کسانی نێوان ژن و پیاوی وه‌ک بنه‌مایه‌کی خه‌بات و خۆڕاگری له‌بزووتنه‌وه‌ی شۆڕشگێڕانه‌ی کوردستاندا جێخست. له‌بابه‌ت پرسی نه‌ته‌وه‌ییشه‌وه‌ مه‌سه‌له‌ی خودموختاری که‌ ئه‌وکات باوبوو کۆمه‌ڵه‌ ده‌قی پێدا و کردی به‌ پرسێکی فورموڵبه‌ندیکراو به‌جۆرێک دیاربێت خودموختاری به‌ چ مانایه‌که‌ وگه‌لی کورد چ داوا ده‌کات، پرسی مافی دیاریکردنی چاره‌نووسی که‌ تا ئه‌وکات زۆر دیارنه‌بوو و ئه‌گه‌ریش بووبێت که‌مڕه‌نگ بووه‌، کۆمه‌ڵه‌ کردی به‌ پرسێکی گه‌لێک گرینگتر و به‌واتایه‌ک له‌مه‌سه‌له‌ی خودموختاری و هه‌ندێک وردکه‌ ماف کلتووری و ئه‌مانه‌ به‌ولاتری برد و کردی به‌ مه‌سه‌له‌ی مانه‌وه‌ و نه‌مانه‌وه‌ له‌چوارچێوه‌ی جوغرافیای ئێراندا، به‌ واتای مافی دیاریکردنی چاره‌نووسی نه‌ته‌وه‌ی کورد بۆ پێکهێنانی ده‌وڵه‌تی سه‌ربه‌خۆی کوردستان، هه‌رچه‌ند هێشتا ئه‌مه‌ش هه‌رجاروبار له‌لایه‌ن کۆمه‌ڵه‌شه‌وه‌ ئه‌ما و ئه‌گه‌ری تێدا بووه به‌ڵام سه‌باره‌ت به‌ ئه‌حزابی دیکه‌ ئه‌مه‌ گه‌لێک له‌پێشتر بوو، چونکه‌ ئه‌حزابی دیکه‌ هه‌تا کۆمه‌ڵه‌ ئه‌مه‌ باسنه‌کرد پێش نه‌هاتووه‌ باسێکی وای لێبکه‌ن‌. تاکتیکی خه‌باتی له‌کوردستاندا له‌چه‌که‌وه‌ گۆڕی بۆ چه‌ک و قه‌ڵه‌م، یانێ به‌و واتایه‌ی که‌ هه‌م چه‌ک ده‌بێت له‌خزمه‌ت به‌ فکر و سیاسه‌ت و ئامانجدا بێت، ته‌نیا به‌چه‌ک کار ناکرێت و ناتوانین سه‌رکه‌وتوو بین. ئه‌گه‌ر گردوکۆی بکه‌مه‌وه‌ ئه‌توانم بڵێم خه‌باتی چینایه‌تی و خه‌باتی نه‌ته‌وایه‌تی به‌واتای نه‌هێشتنی چه‌وسانه‌وه‌ی نه‌ته‌وه‌یی، ئه‌مه‌ به‌شێک له‌ئه‌ساسی پێکهاتنی کۆمه‌ڵه‌ بووه‌ به‌و جۆره‌ی که‌ من لێی تێگه‌یشتبم. خۆبته‌وکردن و دروستکردنه‌وه‌ی تاکی له‌خۆنامۆ و هێنانه‌ مه‌یدانی خه‌ڵک له‌هه‌ر بوارێکدا که‌ ئه‌مڕۆ نموونه‌کانی دیارن و له‌کوردستاندا چه‌ندا کۆڕ و کۆمه‌ڵی مه‌ده‌نی هه‌یه‌ که‌ به‌شێکی زۆر له‌مانه‌ ئه‌توانێت ده‌ستکه‌وت و ئاسه‌واری فکرێک بێت که‌ کۆمه‌ڵه‌ له‌کوردستاندا بنه‌مای چاند. هه‌روه‌ها نموونه‌یه‌ک له‌کاری مه‌ده‌نی که‌پێشتریش باسم کرد که‌ بۆ یه‌که‌مجار کۆمه‌ڵه‌ کۆچی مێژووی مه‌ریوانی رێکخست که‌ راسته‌وخۆ به‌ رێبه‌رایه‌تی کاک فواد به‌ڕێوه‌چوو، ئه‌مه‌ خۆی نموونه‌یه‌که‌ له‌مێژووی گه‌لاندا توانیویه‌تی ده‌ستکه‌وتی باشی بێت و گه‌لێک کاری به‌نرخی دیکه‌…

***

 

پیرۆز بێ ڕۆژی کۆمه‌ڵه‌

جەمیلە رحیمی:

سه‌روبه‌ندی ڕۆژی کۆمه‌ڵه‌یه‌، ئه‌و ڕۆژانه‌ وه‌بیر هێنه‌ره‌وه‌ی کۆمه‌ڵێک ڕووداو و بیره‌وه‌ری خۆش و گرینگ و کۆمه‌ڵایه‌تییه له‌ جوڵانه‌وه‌ی شۆڕشگێڕانه‌ی خه‌ڵکی کوردستاندا. کۆمه‌ڵه‌ بوو به به‌رێوه‌به‌ری به‌شیکی ئه‌ساسی و حاشا هه‌ڵنه‌گری ئه‌و بزووتنه‌وه‌ به‌رحه‌قه‌ی کوردستان که‌ مانایه‌کی تری دا به‌ ژیان و خه‌باتی ڕزگاریخوازانه‌ی ئه‌م گه‌له‌. من ناچمه‌ ناو هه‌موو لایه‌ن و مه‌یدانه‌ پۆزیتیوه‌کانی کۆمه‌ڵه‌وه‌ به‌ڵکو ته‌نیا ئاماژه‌ به‌ لایه‌نێکی ماهیه‌ت و چالاکی کۆمه‌ڵه‌ ده‌که‌م که‌ ئه‌ویش داهێنه‌ر بوونی کۆمه‌ڵه‌یه‌ له‌ سوننه‌ت و پرینسیپی ڕادیکال و نوێخوازی و خه‌ڵکی بوون دا. ئه‌و ڕه‌وته‌ هه‌ر له‌ قسه‌ و دروشم دا نه‌بوو به‌ڵکو پشت ئه‌ستور بوو به‌ ئیمان و ئارمانێکی قه‌وی و ڕاست و دروست و سه‌داقه‌تێکی بێ وێنه‌ له‌ کرده‌وه‌ش دا. هه‌ر ئه‌وه‌ش بوو به‌ هۆی ئه‌وه‌ که‌ سیما و ناوه‌رۆکی ئه‌و بزووتنه‌وه‌ جیاواز بێ له‌ هه‌موو بزووتنه‌وه‌ کانی تا ئه‌و کاتی خه‌لکی کورد. مه‌سه‌له‌ی جێگه‌ و پێگه‌ی خه‌ڵک به‌ تایبه‌تی ده‌ور و نه‌خشی خه‌ڵک و چین و توێژی بێبه‌ش و چه‌وساوه‌ و زۆڵم لێکراوی کوردستان له‌ ڕووانگه‌ و سیاسه‌تی کۆمه‌ڵه‌ دا، بنه‌ما بوو.

ژنی کورد و کرێکار و زه‌حمه‌تکێشی کورد بۆ یه‌که‌م جار له‌ ژیانیان دا هه‌ستیان کرد مافیان هه‌یه‌، بایه‌خیان هه‌یه‌ و به‌ پێی قورسایی ده‌ور و نه‌خشیان له‌ کۆمه‌ڵگا دا ده‌بێ ده‌ور بگێرن و چاره‌نووسی خۆیان به‌ده‌ست خۆیانه‌وه‌ بێ و که‌س بۆی نیه‌ سوکایه‌تیان پێ بکا، توندوتیژیان به‌ دژی بکا و مافیان ژێر پێ بخا و هتد.

به‌ پشتیوانی و بوونی کۆمه‌ڵه‌وه‌ بو که‌ له‌ فه‌زا و بارودۆخێکی شۆرشگێڕانه‌ و ڕه‌خساو دا که‌ خه‌ڵکی کورد به‌ عام له‌ مه‌یدان دا بوون، چالاکانی ژن به‌ پێکهێنانی کۆڕ و کۆمه‌ڵی جۆراوجۆر هۆشیاری خۆیان و هه‌موو ژنانیان ده‌برده‌ سه‌ر و داوای مافی یه‌کسان و به‌رحه‌قی خۆیان ده‌کرد و په‌یوه‌ست ده‌بون به‌ کۆمه‌ڵه‌وه‌.

ده‌یان ڕێکخراو و بنکه‌ و شورا و سه‌ندیکای کرێکاری و جوتیاری له‌ شار و دێهاته‌کانی کوردستان پێک هات که‌ هه‌مووی به‌ هۆی سیاسه‌ت و هه‌وڵه‌کانی کۆمه‌ڵه‌وه‌ بوو. ده‌زانین و زۆرمان بیسته‌وه‌ که‌ دوای داگیر کردنی هه‌موو کوردستانیش له‌ هه‌ر شوێنێک کرێکار یا کرێکارانێک ئێعترازیکیان کردبا یاخۆ داوای مافی خۆیان کردبا، مۆری کۆمه‌له‌ بوونیان لێ ده‌دان و ئازاریان ده‌دان. تاکی چه‌وساوه‌ و بێ مافی کورد هه‌ستی به‌ شه‌خسیه‌ت و ئێحترام ده‌کرد.

کۆمه‌ڵه‌ ئێعتیماد به‌ نه‌فسی دا به‌ خه‌ڵک، فێری دێموکراسی کردن، به‌ مافه‌کانی خۆیان ئاشنای کردن و نه‌چوه‌ ژیر باری مامه‌ڵه‌ کردن و به‌ند و به‌ست له‌سه‌ره‌وه‌ به‌ بێ به‌شداری و ئاگاداری خه‌ڵک.

جێی خۆیه‌تی بڵێم که‌ له‌و یاده‌ دا به‌و ئه‌ندازه‌ که‌ شاد وسه‌ربه‌رز و خۆشحاڵین، به‌و ئه‌ندازه‌ش دلگیر و خه‌مبار و به‌داخین بۆ له‌ده‌ست دانی هه‌زاران هاوڕێ و تیکۆشه‌ری بی وێنه‌ و هه‌ڵکه‌وتوو که‌ ئینسان له‌ ئینسان بون و له‌خۆبردویی و گه‌وره‌ییان سه‌رسام ده‌بوو و ده‌بێ.  یادیان به‌رز و ڕێگایان به‌رده‌وام بێ…

****

 

 

 

رضا کعبی:

جنبش ما

کومه‌له نقش فوق العاده انقلابی، تاریخساز و ماندگاری در کردستان و در جنبش آزادیخواهی ملی کردستان ایفا کرد. پس از اصلاحات ارضی جامعه‌ کردستان به سوی دگرگونی شگرف گام می نهاد، سیمای آن متحول می گردید و در بطن این جامعه‌ نیروهای کهن، سنت های جان سخت و  فرهنگ و مناسبات ماقبل سرمایه‌داری، هرچند آرام آرام، منقرض می شدند.

کومه‌له‌ که‌ خود محصول و زائده‌ این دگرگونی و گذار تاریخی بود، در مقطع و دوران بسیار مناسب و پر شور، مجال تاریخی گرانبهایی یافت تا بر روند تحولات و بر جنبش نوین کردستان که با سرنگونی شاه فرصت کم سابقه‌ای یافته‌ بود، اثر بگذارد و در کردستان و در جنبش آزادیخواهی ملی نام کومه‌له‌، کاک فواد، کاک محمد حسین کریمی و صدیق کمانگر، کوج مریوان، راهپیمایی بزرگ به سوی مریوان، اتحادیه‌ های دهقانی، و ایده‌ها و افکار  برابری طلبانه، دفاع از کارگران و زحمتکشان، مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی و مبارزه‌، سوسیالیسم و برپایی جنبشی نوین با اتکا به نیروهای نوین اجتماعی در فضای پرالتهاب کردستان طنین انداز شد.

کومه‌له که از شرایط بسیار مساعد برخواردار گردیده‌ بود، توانست با درایت و ابتکارات و خلاقیت و جسارت و فداکاری های تحسین برانگیز شمار قابل توجهی کادر و مبارز جنبش چپ و سوسیالیستی کردستان، به طرز خیره‌کننده‌ای بر تحولات تاثیر می گذاشت و به‌ ویژه تاکتیک های مناسب را در اوضاع متحول آن هنگام به کار می گرفت که به سرعت کم نظیری قلوب توده‌های وسیع مردم را تسخیر می کرد.

کومه‌له جامعه‌ کردستان را به چپ چرخاند. سیاست و مبارزه‌ سیاسی را از انحصار روسای عشایر، صاحب منصبان و شماری معدود درآورد و به میان وسیع ترین توده‌های مردم کشاند. در دل مردم زحمتکش امید به رهایی و دنیایی فارغ از ستم و استثمار می کاشت. زنان را در کردستان به صفوف نخست پیکارهای اجتمای سوق داد و به حقوقشان آشنا می کردو در مناسبات زن و مرد تاثیر و تحول ایجاد کرد. حزبیت را از قالب سنتی خارج کردن و به افسانه یک ملت یک حزب برای همیشه‌ خاتمه‌ داد. سیمای جنبش آزادیخوانی ملی را در کردستان مدرن تر، انسانی تر، با محتوی تر و بااعتبارتر ساخت. در جنبش کردستان، در مناسبات احزاب، در نبرد مسلحانه و پیشمرگانه نوآوری کرد و آن را از قالب نظامی گری صرف درآورد و بیش از پیش به خدمت سیاست و جنبش سیاسی درآورد. نام پیشمرگ کومه‌له عمیق ترین احترام و محبوبیت را کسب کرد. رهبرانی متفاوت خلق کرد که با مردم پیوند نزدیک برقرار کردند و همواره‌ در صفوف نخست جنبش قرار داشتند. شفافیت سیاسی، قاطع در مقابل ارتجاع و کهنه‌پرستی، موضع روشن علیه‌ هرگونه افراطی گری ناسیونالیستی و نژادپرستانه، رفتار و برخوارد فوق العاده‌ انسانی با اسیران جنگی، احترام به ملل دیگر، به مخالفان سیاسی، به طرفداران گرایشات سیاسی و مذاهب، و مبلغ و مبشر همزیستی مسالمت آمیز، آزادی بیان و عقیده‌، آزادی مذهب، احزاب و هر گونه تشکل سیاسی و صنفی در کردستان بود. کومه‌له مبتکر و خلاق و حامی و پشتیبان ادبیاتی نوین در شعر و رومان و نثر ادبی و سیاسی بود. برقراری پیوند و مناسبات نزدیک و مبارزجویانه با احزاب چپ در ایران و جنبش و رهبران کارگری و آزادیخواهی و دادخواهی. و پیوند با احزاب و جنبش های بخش های دیگر کردستان، یاری رساندن به آنان و مشارکت در هر سطحی که لازم بوده‌ باشد.

اثرات حضور، فعالیت، کار، سیاست و تاکتیک و نقش کومه‌له‌ در یکی از حساس ترین برهه‌های تاریخی کردستان تا ده‌هه‌ها و سده‌ها‌ خواهد رفت و نازدودنی است.

****

 

 

بهمن علی‌یار:  

کومەله تشکیلاتی بود آرمانخواه، با آرمانهای والای انسانی و عدالتخواهانه چپ و سوسیالیستی. آرمان برای کومەله چراغ راهنمایی بود برای تغییر در همین دنیای واقعی سرشار از درد و رنج. از همین رو بود هر کجا، به هر اندازه و در هر زمینەای برایش مقدور می‌شد، اعتراض و مبارزه تودەهای محروم و رنجدیده را علیه ستم و اجحافی که بر آنها روا داشتەمی‌شد، برمی‌انگیخت یا سازمان می‌داد. از این طریق برابری‌طلبی و عدالتخواهی سوسیالیستی را به درون جامعه برد و با زندگی و مبارزه کارگران و زحمتکشان پیوند داد و به حزب جنبش‌ها و اعتراضات اجتماعی تبدیل شد، کاری که متأسفانه هیچکدام از جریانات دیگر چپ در ایران، قادر به انجام آن نشدند.

کومەله به آنچه میگفت اعتقاد داشت و آنچه راباور نداشت نمی‌گفت. باور در کومەله از سر خشک‌مغزی و تعصب کور نبود، از طریق استدلال و اقناع به دست می‌آمد و با آموزش و آگاهی تعمیق می‌شد. از آنجایی که مبنای باور و اعتقاد، آگاهی بود، در تشکیلات کومەله همیشه گوش شنوا برای پذیرش مسائل تازه، رفع اشتباهات و اصلاح دیدگاهها وجود داشت.

کومەله آنچه را باور داشت و درست می‌پنداشت، بدان عمل می‌کرد و در اجرای آنچه در دستور کار خود قرار می‌داد، جدی و پیگیر بود. از این رو است که نوآوری و سنت‌شکنی‌های بسیاری در جامعه کردستان به نام کومەله رقم خوردەاست.

کومەله ملغمه و ترکیبی از چنین خصلت‌هایی بود. این خصلت‌ها همه با هم و در تکمیل همدیگر کومەله را شکل دادند و در فاصله زمانی کمتر از یک دهه بعد از انقلاب, نفوذ و اعتبار اجتماعی بزرگی برای کومەله را سبب شدند.

کومەله علیرغم این نقاط قوت برجسته متأسفانه هنوز آنقدر تجربه و پختگی در کار حزبی به دست نیاوردەبود که ثبات و استحکام حزبی‌اش را در مقابل ناملایمات و تندپیچ‌های مبارزه حفظ کند. انشعابات و بحران‌هایی که دامنگیر تشکیلات کومەله شدند، به اعتقاد من از راه این نقطه ضعف توانستند ضربات خردکننده خود را وارد کنند.

هر کس یا جمعی بخواهد کومەله را از بحرانی که دامنگیر آن شدەاست بدر آورد، به نظر من تنها زمانی میتوان به موفقیتش امیدوار بود که صادقانه و مجدانه در تلاش برای احیای اینگونه سنت‌های کومەله باشد.

****

 

یحیی دونداری:

کومه له در یک نگاه

٣۴ سال از فعالیت علنی کومه له سپری می شود، کومه له طی این مدت همچون جریانی اجتماعی و دخالتگردر جنبش کردستان فرازونشیبهای زیادی را پشت سرگذاشته است. دراین نوشته کوتاه تنها می توان فهرست واربه نقش و جایگاه کومه له درجنبش انقلابی مردم کردستان پرداخت .

چرا کومه له با شروع فعالیت علنی خود توانست در جامعه کردستان نفوذ سیاسی وتوسعه تشکیلاتی وسیع پیدا کند؟ کومه له با پشت سر نهادن حدود یک دهه فعالیت مخفی، در شرایطی پابه عرصه فعالیت علنی گذاشت که جامعه کردستان نسبت به چند دهه گذ شته از لحاظ بافت طبقاتی تغییر کرده بود، خواست وتوقعات سیاسی واجتماعی طبقات و ا‌قشارجامعه فزونی یافته بود. براین اساس ازلحاظ ذهنی هم دستخوش تحولاتی زیادی قرارگرفته بود. طیف وسیعی از روشنفکران و تحصیلکردهها با گرایش چپ و سوسیالیستی به فعالیت سیاسی روی آورده بودند. علنی شدن کومه له مصادف بود با انقلاب ١٣۵٧وبه یمن اعتراضات توده ای و فضای سیاسی که در کل ایران و کردستان برقرارشده بود، زمینه مساعدی برای فعالیت سیاسی و تشکیلاتی احزاب و جریانات سیاسی وازجمله کومه له هم فراهم شده بود. از طرف دیگررهبران وفعالان وقت کومه له و در رأس آنها زنده یاد رفیق فوأد مصطفی سلطانی با ارزیابی درست و واقعبینانه ای که از اوضاع و احوال آنموقع داشتند و همچنین براساس پایه های فکری کومه له که از یک جهان بینی مارکسیستی نشأت می گرفت، توان وقابلیت اتخاذ سیاستهای اصولی را درقبال رویدادها ی بوجود آمده، از خودنشان دادند، وپرچمی را به اهتزاز در آورند که آزادی انسان برآن نقش بسته بود و مبارزه علیه رهایی از قید ظلم و ستم و اجحافات جنسی و ملی را فراخوان دادند. دیری نپائید که سیل مبارزین تشنه این راه، در زیراین پرچم گرد آمدند .  زنان درکردستان برای اولین باردریچه ای را برروی آزادی خود دیدند. کارگران و زحمتکشان تشکیلاتی را مشاهده کردند که از حقوق آنها به دفاع برخاسته است. مردم کردستان جریانی را شناختند که معتقد به عدالت اجتماعی و مبارزه علیه رفع ستم ملی را جدی گرفته است . ازآن تاریخ ببعد موارد بر شمرده به شناسنامه کومه له چپ و سوسیالیست تبدیل و معرف آن گردیدند. جهت گیریهای واقعبیانه آن تا حدود زیادی کومه له را از چپ روی و راست روی برحذر داشت که جریانات  سیاسی زیادی درآنزمان به این بیماری دچارگشتند و بعضی از آنهارا به نابودی کشاند.  باید تأکید نمود سنتهای جا افتاده کومه له در جامعه کردستان و سایرجاهای دیگر که باآن آشنایی دارند، با فداکاری وازخودگذشتگی هزاران مبارز صفوف کومه له وجانباختن قهرمانان و رزمنده گان آن و پشتیبانی بیدریغ مردم ستمدیده کردستان بوجود آمده است. بنابراین برای  مردم کردستان وبخصوص کارگران وزحمتکشان، تداعی شدن با کومه له ای سوسیالیست، قابل دفاع وبا آغوش باز پذیرایش می شوند .

کومه له در ادامه راه به مشکلات و موانع عدیده ای برخورد نمود ودرمقاطع متفاوت اسیر بحرانهای سیاسی،تشکیلاتی زیادی گردید ودرگرداب انشعابات پی در پی قرارگرفت . دراین نوشته کوتاه نمی توان به معضلات دامنگیر کومه له پرداخت. اگر چه بحث در اینباره زیاد شده است منتها هنوز جای یک ارزیابی واقعبینانه و بدوراز جنجالهای تشکیلاتی و حزبی خالی است، ضرورت دارد دست اندر کاران این تاریخ وفعالین این راه به این امرمهم بپردازند .

باشد که کومه له مورد نظربا سنتهای دیرینش بار دیگربتواند اززیرآواروگرد وغبارناخواسته، قدعلم کند.